رژیم آدمکش ولایت فقیه بهمحض باز شدن مدارس در روز ۱۴فروردین حملات جنایتکارانه با مواد شیمیایی را از سر گرفت. تعداد مدارس تعرضشده از ۵۰۰ مدرسه در ۱۱۰شهر تجاوز کرده است. از جمله در روز ۲۸فروردین نیز دهها مدرسه از سنندج و گیلانغرب تا تبریز و دزفول و شیراز شاهد این جنایت بودند.
در اسفندماه گذشته معاون وزیر بهداشت رژیم اعتراف کرد: «مسمومیت دانشآموزان قمی عمدی بود. افرادی دوست داشتند تمام مدارس دخترانه تعطیل شود» (انتخاب، ۷اسفند). بنابراین در سازمانیافتگی و تحت فرمان بودن این «افراد»! کوچکترین تردیدی نیست و گستردگی جغرافیایی این حملات نشان میدهد که بیت خامنهای بهطور سیستماتیک برنامهریزی و تقسیم کار را برعهده گرفته است. قراین دیگری نیز دال بر عمدی و حکومتی بودن ماجراست از جمله وجود نداشتن هیچ فیلم و عکس و ردی از عاملان جنایت، بسته شدن درهای مدارس بهمحض شروع تهاجم و جلوگیری از خروج دانشآموزان و... اما این پرسش همچنان باقیست که با این وضع انفجاری جامعه چرا خامنهای به دست خود روی بنزین نارضایتی مردم آتش میریزد و چرا مشغول کندن گور خود است؟ آخر او چه حساب کتابی میکند که این شیوه ناجوانمردانه و انزجارآور را برگزیده است؟
جلوگیری از قیام با مسموم کردن دانشآموزان
۱- قبل از هر چیز باید این عمل جنایتکارانه خامنهای را در کادر جلوگیری از قیام دید. ولیفقیه ارتجاع در قیامی تعمیقشونده و بیپایان گیر افتاده است. هر اعتراض یا حرکت کوچک اجتماعی مثل جشن تولد شهید قیام حمیدرضا روحی در تهران یا درگیری بر سر غصب زمینهای مردم در متلقو به جرقهای برای شعله کشیدن قیام منجر میشود.
۲- در هفتمین ماه قیام ذرهیی از پتانسیل انفجاری جامعه و پایداری زنان در برابر عوامل سرکوب کم نشده است. خروش کانونهای قهرمان شورشی در شهرهای شیراز، بندرعباس، همدان، چالوس و... بارقهای از همین انرژی عظیم آماده انفجار است. در نتیجه خامنهای میخواهد از دختران ایرانزمین انتقام بگیرد و آنها را مرعوب و زمینگیر کند تا در قدم بعد جلوی کل اعتراضات را گرفته و قیام را متوقف کند.
۳- این جنایت جایگزین «گشت ارشاد» است که رژیم پس از قیام دموکراتیک مردم ایران دیگر توان ادامه آن را ندارد. پس رژیم به ابزار سرکوب جدید نیاز دارد بهخصوص که کرونا هم کمتر شده و دست خامنهای هم برای شلیک و کشتار بسته است.
۴- هدف دیگر خامنهای روحیه دادن به نیروهای بیانگیزه و وارفته نظامی و انتظامی خودش است. در واقع خامنهای برای رفع همان دغدغه اصلی یعنی قیام نیاز به مزدوران سرکوبگری دارد که خطش را پیش ببرند. جابهجایی در سران انتظامی و آوردن رادان و دیدارهای پیاپی خامنهای با سرکوبگران به همین دلیل است. خامنهای برای چندمین بار «در دیدار جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای» سرکوبگر بر غافل نشدن تأکید کرد: «از مکر دشمن هم نباید غافل شد؛ یعنی ما... دیگر بالش نرم زیر سرمان نگذاریم که فکر کنیم دیگر حالا تمام شد؛ نه»! (سایت خامنهای، ۲۷فروردین) بنابراین او میخواهد با شیمیایی زدن به کودکان به مزدورانش روحیه بدهد و آنان را مطمئن کند که به بهای هر جنایت و کشتاری نظام را حفظ خواهد کرد.
۵- خامنهای میخواهد سطح مبارزات مردم را از نفی و سرنگونی تمامیت رژیم به خواستهای فرعی در حد آزادی حجاب و پوشش تقلیل دهد. در حالی که خواستهای اصلی مردم سرنگونی است و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه چه دکتر» از شعارها و خواستههای اصلی مردم است خامنهای میخواهد تضادها و خواستههای فرعی را مطرح کند و جنگ را از جبهه اصلی به سایر جبههها و خطوط دیگر منحرف کند. این از ویژگیهای لو رفته دیکتاتورهاست که همیشه با طرح مشکلات فرعی توجهات را منحرف میکردند کما اینکه در زمان رضاشاه هم هرگاه خواستهای مردم بالا میگرفت ناگهان موضوعی فرعی مثل قطحی نان توجهات را به خود جلب میکرد.
آنچه شمرده شد، نیات پلید یک دیکتاتور فرتوت در آخرین فاز حاکمیت ننگینش بود. اما روی دیگر سکه اراده مردان و زنان جنگنده و تغییر جوی ایرانزمین رو به سوی آیندهای تابناک است.
در این مسیر شکوهمند پیشگامی و گسترش عملیات کانونهای شورشی در داخل خاک میهن تضمین پیروزی مردم ایران در این نبرد است.