نفرت عمومی و شکاف بین مردم و رژیم و در رأس آن خامنهای این روزها موجب نگرانی رسانهها و مهرههای حکومتی از هر دو باند رژیم شده است.
تنفر و شکافی که آنها از آن بهعنوان بیاعتمادی و یا آسیب دیدن اعتماد عمومی مردم نام میبرند، و اولویت کار دولت آخوند رئیسی جلاد را بازسازی و ترمیم آن میدانند.
خامنهای هم در دیدار با دولت آخوند رئیسی ضمن ابراز وحشت نسبت به نفرت مردم و شکاف مردم با حاکمیت، اعتراف کرد: «بزرگترین سرمایه است برای یک دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که خب البته این متأسفانه یک مقداری آسیب دیده این باید ترمیم کنید» (تلویزیون شبکه یک ۶ شهریور۱۴۰۰).
همین حرف خامنهای اخیراً موضوع بحث و بررسی رسانههای وابسته به باند او شده، و آنها هم دولت رئیسی را توجه میدهند که حرفهای خامنهای «در خصوص چالشها و موانع پیش روی دولت حاوی مطالب کلیدی و راهگشا بود».
کیهان خامنهای ۱۱شهریور۱۴۰۰ به دولت رئیسی هشدار داده است: «بروز شکافهای اجتماعی و تشدید اعتمادسوزی اجتماعی» و «توطئه آشکار، خطرآفرین و حتی هلاکت بار» را در نظر بگیرد که میتواند دولت ضدمردمی رئیسی و یا هر دولت دیگر را در زمینه رسیدن به اهدافش با شکست مواجه شود و آنرا کله پا کند.
بسیار روشن است که نفرت مردم نسبت به حاکمیت پیآمد براندازانه برای نظام دارد، همچنانکه در سالهای اخیر شاهد چند قیام بزرگ بودهایم، که اصلیترین و عمدهترین شعار مردم «مرگ بر خامنهای، مرگ بر دیکتاتور و تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود»
به همین دلیل است که مقالهنویس کیهان با نگرانی از نفرت مردم و شکاف بین آنها و حاکمیت مینویسد که این مسأله «خسارت جبرانناپذیری است که بهسادگی برخرمن سرمایه اجتماعی یک کشور آتش ویرانگری را میاندازد».
روزنامه مردمسالاری از باند مغلوب ۱۱شهریور۱۴۰۰ «جنبشهای اخیر جامعه ایران» را برای دولت آخوند رئیسی جلاد بهعنوان یک تهدید دانسته و و نگرانی افزوده است که رهبری این جنبشها از «دست طبقه متوسط خارج شده» و پیشتاز این جنبشها عناصر آگاه از اقشار فرو دست هستند: «جنبشها در ایران در ســالهای ۹۶ و ۹۸ و به نوعی در سال۱۴۰۰ بهدست طبقات فقیر و پایین دست افتاده اســت. افرادی که درد و رنج فراوان دارند و با تحــرکات خود به تن جامعه و حکومت زخــم میزنند».
نگرانی مقالهنویس این رسانه باند مغلوب این است که اپوزیسیون جمهوری آخوندی (بخوانید مقاومت سازمانیافته برانداز) همین اقشار فقیر و «طبقه متوسط را به سمت سیاست قهر هدایــت کرده و میکند».
امری که از نظر او بسیار خطرناک و یادآور جنبشهای تودهیی در «اتفاقات سالهای ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰» است که آنها هم «از این سنخ» یعنی جنبش تودههای فقیر با خصلت قهرآمیز و براندازانه بودند.
توصیه نویسنده مردمسالاری به دولت رئیسی جلاد این است که «کار را از وضعیت معضل و بحرانی بودنش خارج کند و چارهای بیندیشد».
حرف مقالهنویس کیهان هم این بود که دولت رئیسی برای بازسازی اعتماد مردم همانطور که خامنهای هم در دیدار با هیأت دولت توصیه کرده چارهای بیندیشند. !
اما واقعیت این است که دولت آخوند رئیسی از خود این رژیم سرکوب و غارت است و روشن است که از آن آبی گرم نمیشود.
جامعه نیز در حالت بلوغ وضعیت انفجاری است که به هیچوجه من الوجوه سر سازگاری با این حاکمیت ندارد و از مطالبه سرنگونی کوتاه نمیآید.
در چنین شرایطی چگونه و با چه مکانیسمی ممکن است دولت آخوند رئیسی جلاد مانع بروز خشم و خروش زیرپوست جامعه و مانع فعلیت یافتن شرایط انفجاری به یک قیام عمومی و سراسری باشد.
در فرض محال، اگر رئیسی بخواهد قدمی بردارد اولین گام رسیدگی به وضعیت فوق بحرانی اقتصاد و معیشت مردم است. اما به اعتراف خودیهای نظام کمیت دولت لنگتر از این حرفهاست.
روزنامه حکومتی آرمان ۱۱شهریور۱۴۰۰نوشت: «دولت برنامه اقتصادی مدون و قابل قبولی برای اصلاح امور اقتصادی کشور ندارد و آنچه آ وزرا و در بحث اقتصادی و ساختن یک میلیون مسکن و چه در موارد دیگر قول دادهاند، بیشتر جنبه شعار دارد تا برنامه... اقتصاددانهای کشور با هر نحله و مشرب اقتصادی خواهند گفت که چند درصد امید به اصلاح هست ولی ما برنامهیی فعلاً ندیدهایم. یکسری حرفهایی گفته میشود که اصلاً مطالعه نشده، ظرفیت کشور بررسی نشده، امکانات کشور برآورد نشده و قولی میدهید که با این شرایط عملی نیست و چون عملی نیست به ناامیدی دامن میزند».
بنابراین اینها تمام حرفها و وعدههایی است در وحشت از بحرانهای متعدد لاعلاج موجود تا بلکه چند صباحی به خیال خودشان مردم را بفریبند و در منطق از این ستون به آن ستون فرج است برای خود زمان بخرند.
اما واقعیت این است که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. مردم از تمامیت این نظام عبور کردهاند، مطالبه آنها سرنگونی این رژیم است و این را به رساترین شکل در شعار و عمل فریاد کردهاند.
مضاف بر این یک مقاومت هوشیار و سازمانیافته هم وجود دارد که در برابر فریبکاری و دجالیت نظام ولایت فقیه ایستاده و مطالبه اصلی و برحق مردم را در حرف و عمل جهانی کرده است. کار و تلاش شبانهروزی اعضا و هواداران این مقاومت و بهخصوص کانونهایشورشی هم در این رابطه است.
مقاومت سازمانیافته و براندازی که سعید رضا عاملی دبیر نهاد موسوم به شورای عالی انقلاب فرهنگی را از ترس خون به دل کرده که بر اثر فعالیت مجاهدین «۷۸درصد اخبار تولید شده بهنوعی نگاه مردم را نسبت به حکیم انقلاب اسلامی (بخوانید خامنهای جنایتکار) نشانه» گرفته است (خبرگزاری آنا ۹ شهریور۱۴۰۰).
البته باید به این پاسدار ضدفرهنگ، این نوید را داد که از این پس نیز این مقاومت و کانونهایشورشی بیش از این «حکیم» ارتجاع را نشانه میگیرند، تاروزی که مردم با حمایت مقاومت پیشتاز خود و کانونهایشورشی او را از اریکه قدرت پایین بیاورند و آزادی را به ایرانزمین برگردانند.