حالا هی بسوزید و ناسزا بگویید که فصل شمردن جوجهها، پایان پاییز است و پایان پاییز نزدیک است.
هدف از این نوشته، افشای باند وزارت اطلاعات و یکی از مزدوران آن بهنام «عاطفه اقبال» است.
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ
بهتأکید میگویم «مزدوری» بهنام عاطفه اقبال، با شتابزدگی و سرآسیمگی، مطلبی را منتشر کرده که هدفی جز ناسزاگویی بهمسعود رجوی و مجاهدین ندارد. در نوشتههای پیشین، بهرابطههای عاطفه اقبال با وزارت اطلاعات اشاره کرده بودم؛ از جمله با مقاطعهکار سپاه پاسداران حمید مقصودی برادر علی مقصودی که خود او نیز در همین نوشتهٔ اخیر عاطفه در کامنتها دم تکان داده.
جهت یادآوری برای یاران مقاومت مینویسم و همچنان که تاکنون گفتهام تکرار میکنم که هرگز مزدوران وزارت بدنام اطلاعات آخوندی را خطاب قرار نداده و نخواهم داد و مخاطب نوشتههایم، یاران و همراهان مقاومت و مردم آزاده و تحت ستم ایران هستند، البته اگر که قابل بدانند.
صورتمسأله این است که «عاطفه» از اینکه برادر مسعود انتشار عکسهای یاسمین پهلوی را محکوم کرده افسار پاره کرده و بهطور جنونآمیزی به لجنپراکنی پرداخته است.
داستان مبتذلی سرهمبندی کرده و گویی خوانندهاش را بالکل عاری از شعور میداند. او گفته است که سرکی به سایت مجاهدین کشیده تا ببیند در مورد انقلاب۱۴۰۱ چه موضعگیریهایی دارند، اما در آنجا چیزی دیده که «میخکوب» شده و شروع بهمالیدن چشمهایش کرده و دوباره نگاه کرده و دیده کهای دل غافل، این منافقین کوردل! عکس ۴۰سال پیش «مسعود خان» را همراه موضعگیری همان مسألهٔ «بیاهمیت» (انتشار عکسها) گذاشتهاند! در حالیکه بهزعم «عاطفه» یک اطلاعیهٔ سازمانی یا کمیسیون زنان کافی بود؛ بنابراین از این موضعگیری بوی «آی دزد آی دزد» بهمشام میرسد. بعد هم باقی قضایا که نکته بهنکته رلهکردن حرفهای مأموران اطلاعات است که پشت بلندگوهای اشرف روزهای متوالی همینها را با ۳۰۰بلندگو بهما میگفتند.
این عمهجان نجاستی (عاطفه اقبال) میگوید که علاوه بر این، دو نکتهٔ دیگر هم او را «بهخشم»! آورده است. یکی اینکه مسعود رجوی نوشته، هدف وسیله را توجیه نمیکند و دیگر اینکه شیوهٔ انتشار عکس پذیرفتنی نیست و مخصوصاً در ایدئولوژی و اخلاقیات مجاهدین برخلاف ساواک شاه و اطلاعات آخوندها جایی ندارد.
سپس نوبت به «سیاهه اعمال مسعود رجوی»! میرسد که در اشرف و لیبرتی جلوی راه سازمان ملل و عفو بینالملل سنگ انداخته و با هیلاری کلینتون معامله کرده! تا مابهازای انتقال ساکنان اشرف بهلیبرتی، مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا حذف شوند.
بعد هم بهخاطر «یکمشت آهنپاره» ۱۰۰نفر را در اشرف با لقب حافظان اموال نگه داشته که «۵۳نفر» از آنها «توسط فرستادههای جمهوری اسلامی اعدام صحرایی» شدند.
من بهقدر کافی با ترفندهای وزارت اطلاعات آخوندی و شبکههای مربوطه و فرهنگ رژیم آشنا هستم که بتوانم تشخیص بدهم عمهجان نجاستی پاراگراف مشمئزکنندهٔ زیر را نکته بهنکته از همان منابع وزارت بدنام اطلاعات آخوندی آورده است.
ضمن عذرخواهی پیشاپیش از هموطنان آزاده بهدلیل ذکر این نمونهها: مثلاً دربارهٔ مسعود رجوی مینویسد: «فکر میکند ما فراموش کردهایم وقتی در بحث جدا کردن همسران از هم، هر دو را در مقابل همرزمانشان میآورد تا از خصوصیترین وقایع اتاقخوابشان سخن بگویند و همدیگر را با تهمت زدن و فحاشی خراب کنند و استفراغ خشکیده و ملعون و فاحشه بنامند».
نمونهٔ چندشآور دیگر: در حالیکه اسناد بیمارستان و عکسهای دورهٔ بیماری مجاهد خلق مهدی افتخاری وجود دارد، عمهجان وزارتی ادعا میکند که: «مهدی افتخاری به جرم مخالفتش با انقلاب ایدئولوژیک تحقیر و چنان گوشهگیرش کردند تا در انزوا بمیرد» و دیگر اینکه «در آن سالن بزرگ جلوی چشمان بهتزده اعضای مجاهدین، همسر او را آوردند تا بهدروغ بگوید که مهدی چه درخواستهای نامتعارف جنسی از او داشته است» (بر دروغگو و اربابان او لعنت).
طلبکاری دیگر «عمه خانم» این است که «مسعود رجوی شخصاً در مورد مترجم شخصی و قدیمی خود در عراق تهمتهایی زده که تن انسانیت را به لرزه درمیآورد!»؛ این در حالی است که شکایتی را که کارگران عراقی علیه مأمور وزارت اطلاعات (مزدور قربانعلی حسیننژاد) کردهاند، نزد افسران آمریکایی حفاظت اشرف ثبت شده است.
یکی دیگر از دروغهای عمهجان نجاستی این است که مسعود رجوی همچنان که در اطلاعیههای کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران آمده بود، حتی یکبار همچنین مترجمی نداشته.
«گشتاپوی فاشیسم دینی، برای اعتبار دادن بهاین مأمور، او را در همان زمان در بغداد با عنوان ساختگی ”مترجم ارشد عربی مسعود رجوی“ معرفی کرد». از اطلاعیهٔ کمیسیون امنیت (۲۶ دی ۱۳۹۱)
این هم مطلب خبرگزاری مهر اطلاعات آخوندی در مورد مترجم شخصی! که عین حرف عاطفه اقبال را البته پیش از او منتشر کرده است تا ایشان (عاطفه اقبال) منبع خوبی برای لجنپراکنی داشته باشند.
عکسهای مزدور قربانعلی حسیننژاد در حال تخریب مزارهای مجاهدین در اشرف و دادن اطلاعات بهصادق محمدکاظم دژخیم عراقی و همچنین شمارهٔ ملی و پاسپورت ایرانی او برای سفر به ایران که در سفارت رژیم در پاریس صادر شده نیز جایی برای اشکهای عمهجان وزارتی بهنیابت از ارباب مزدور سوخته، باقی نمیگذارد.
پاسپورت ایرانی مزدور قربانعلی حسیننژاد برای سفر به ایران
صادره در ۱۴شهریور ۱۳۹۶ - تاریخ انقضا ۱۴شهریور ۱۴۰۱
شماره ملی مزدور قربانعلی حسیننژاد ۱۵۳۲۴۸۳۵۱
اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا ۲۷اردیبهشت۱۴۰۱
یکی دیگر از دروغهای «عمه خانم» این است که مسعود رجوی پدر من را در سال۱۳۹۱ که ۶۳ سال داشته، وادار کرده در مورد او و مأموریتهای وزارتیاش افشاگری کند!
انگار که پدر من خودش تصمیمگیرنده نبوده و لابد شستشوی مغزی داده شده!
باز هم لعنت بر فرهنگ و رویکرد ساواک شاه و اطلاعات آخوندها و جاسوسانی از قبیل موفق ربیعی در عراق یا مزدورانی که بهاستثنای مزدوران خودشان، همهٔ مجاهدین و قیامکنندگان و معترضان را فریبخورده و شستشوی مغزی شده معرفی میکنند.
ضمناً عمهجان نجاستی خیلی هم عصبی تشریف دارند که چرا رهبری مقاومت افراد را در لیبرتی و اشرف بهکشتن داده و نگذاشته مانند او بهچراگاه وزارت بپیوندند!
خندهدار اینکه میگوید انتقال مجاهدین به آلبانی با فشار کمپین «عمه خانم» و سازمان ملل صورت گرفته است!
واقعاً این مجاهدین چقدر نمکنشناس هستند که قدر کمپین عمه الدنگ ما را نمیدانند!
و البته من این یکی را خوب میدانم، چون نامهٔ او را در لیبرتی برای بریدن و تسلیمشدن مسؤلان یونامی (نمایندگی سازمان ملل در عراق) بهدستم دادند که من درجا اعتراض کردم و تحویل نگرفتم و بعد در یک مقاله از زندان لیبرتی این توطئه را افشا کردم.
راستی علت اینکه ایشون و مزدور مصداقی اینقدر دلشان برای برادر مسعود تنگ شده و این همه از عکسهای قدیمی شاکی و خواهان عکسهای جدید او هستند چیست؟
فکر میکنم جواب این یکی را دیگر نهفقط مرغ پخته بلکه گاومیش نپخته هم میفهمد و همه میدانند که چیست؟ آخر دیپلماتتروریستهای بمبگذار عکسهای بهروز میخواهند.
بچه شاه میگوید منبع حرفهایش علیه مجاهدین «اعضای سابق» خودشان هستند! بیچاره نمیداند که این کد شناختهشدهٔ مأموران لاحق وزارت اطلاعات است که «عمه خانم» هم همچنان آنرا یدک میکشد.
بهنظر میرسد که در مورد انتشار عکسهای شخصی و موضعگیری برادر مسعود هم شاهد از راه رسید.
با یک نگاه بهلجنپراکنیهای منابع رژیمی-وزارتی همچون حامد صرافپور و زهرا میرباقری و ابراهیم خدابنده که حرفهای عاطفه اقبال را بارها پیش از خود او انتشار دادهاند، رلهٔ حرفهای آنها را میتوان در همین نوشتهٔ او پیدا کرد.
بچه شاه بهنقل از «اعضای سابق» و مزدوران لاحق، مصداق نقض حقوقبشر و دموکراسی را در سازمان مجاهدین اینگونه توصیف میکند که: «زنان یکطرف مینشینند مردان یکطرف جدا از هم، با روسری» (من که نفهمیدم کدوم وری باید بنشینیم که ایشون راضی شود).
در مورد «۵۳» اعدام صحرایی در اشرف که در بالا اشاره کردم، این نکته بسیار قابل توجه است که عدد ۵۳ را که عاطفه اقبال میگوید، فقط و فقط سپاه خامنهای جهت سفیدسازی پروندهٔ کثیف مزدورش در حملهٔ ۱۰شهریور عنوان کرده بود.
در مستند ۱۰شهریور ارتش آزادیبخش که در همان سال۱۳۹۲ منتشر و از سیمای آزادی هم پخش شد، این ترفند رژیم اینگونه برملا شده و اسناد آن در زیر آمده است:
بهنقل از گزارش:
ترفند دشمن برای قالب کردن جنازه مزدور در میان شهیدان مجاهدین
از این پیشتر، در گزارش مستند پزشکی نامه و لیست پزشکی قانونی عراق از شهیدان اشرف را خطاب بهبازپرس منطقه اعظمیه در بغداد دیدیم.
«نکته عجیب و حیرتانگیز در لیست اسامی این است که دلیلی که اسم و مشخصات او را قاتلانش بهخوبی میدانستهاند در ردیف اول تحت عنوان «مجهولالهویه» وارد کردهاند. در حالیکه گزارش پزشکی قانونی صراحت دارد که از شخص مجهولالهویه نیز عکسبرداری و اثرانگشت و نمونه دی.ان.ای گرفته شده است. وانگهی این جسد را صبح روز ۱۱شهریور از اشرف برده بودند اما بعداً در ردیف اول شهیدان مجاهدین وارد نموده و به این وسیله تعداد را هم به ۵۳نفر افزایش دادهاند. در حالیکه پیکرهای فیلمبرداری شده از شهیدان مجاهدین، طبق اسناد امضا شده توسط یونامی و جانشین نمایندهٔ ویژهٔ دبیرکل همچنان که در قسمت بازدید او از اشرف و پیکرهای شهیدان دیدیم، ۵۲نفر را گواهی کرده است».
پایان نقلقول از کتاب جنایت علیه بشریت گزارش مستند حمله بهاشرف ۱۰شهریور۱۳۹۲- صفحه۲۰۶
ضمناً عاطفه اقبال همان کسی است که اسامی کسانی را که از عراق بهآلبانی منتقل میشدند، پیش از انتقال منتشر میکرد؛ در حالیکه این اقدام جان بسیاری را بهخطر میانداخت و بسیاری بهدلیل انتشار همین اسامی تهدید شدند.
شرح این همداستانی با رژیم را در جای دیگری بازگو خواهم کرد. از جمله دو روز پیش از انتقال خود من با گروهی از مجاهدان همرزمم بهآلبانی، مزدور عاطفه اقبال اسم من و همرزمانم را منتشر کرد. هیچکس جز رژیم خواهان انتشار این اسامی آنهم در آن شرایط حساس امنیتی و تهدیدات و توطئههای تروریستی علیه مجاهدین ساکن لیبرتی نبود.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۚ أَلَا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ
سخن پایانی:
تقی شهرام سردمدار جریان اپورتونیستی چپنما مجاهدین را کشت و جسد مجاهد خلق مجید شریف واقفی را هم سوزاند؛ اما در تابستان۵۹ اگر نشریهٔ مجاهد را در آرشیوها دیده باشید و ورق زده باشید وقتیکه همین تقی شهرام توسط عوامل رژیم دستگیر شد، رهبری مجاهدین بلافاصله اطلاعیه داد و از حقوق او دفاع کرد و هر گونه اهانت و شکنجه را دربارهٔ متهم محکوم کرد. در همان زمان مطبوعات رژیم بهشدت به مجاهدین و شخص برادر مسعود تاخته و خودش را متهم کردند.
اینکه کیانوری و حزب توده در سرکوب مجاهدین و جاسوسی علیه آنها مشارکت داشتهاند هم نمونهٔ دیگری است که پیشتر منتشر شده و بر کسی پوشیده نیست؛ اما در بهمن۶۱ مسئول شورای ملی مقاومت اطلاعیهیی در مورد دستگیری و زندانیکردن آنها داد و از حقوق انسانی و قانونی آنها طبق قوانین بینالمللی دفاع کرد و هر گونه شکنجه و اذیت و آزار آنها را محکوم کرد؛ و در همین رابطه هم انبوهی تهمت و ناسزا بهجان خرید.
پیشنهاد میکنم مصاحبهٔ «ضیا صدقی» با مسعود رجوی را که در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۶۳ صورت گرفته حتماً گوش دهید که چگونه برادر مسعود حتی در مورد شکنجه و اعدام اعضای ساواک شاه خائن موضع میگیرد. او در این مصاحبه که در شبکههای اجتماعی موجود است، پاسخ تمام لجنپراکنیهای کنونی علیه مجاهدین را در همان سال داده است.
از این نمونهها در تاریخچهٔ مجاهدین فراوان است و موضوع محکوم کردن انتشار عکسهایی که مزدور عاطفه اقبال را اینچنین هیستریک کرده و بهجیغکشیدن و ناسزاگویی انداخته، اولین مورد نیست.
این همان پیوند سیاست و شرافت است که مزدوران و اربابانشان هرگز و هیچگاه آنرا فهم نخواهند کرد.
اما آنهایی که میگویند «مسعود رهبر ماست» دقیقاً میدانند که چه میگویند. ما او را در میان سهمگینترین و نفسگیرترین لحظات خونین نبرد با رژیم جنایتکار آخوندی یافتهایم و از او پیروی کرده و خواهیم کرد.
از دیرباز بهیقین رسیدهام که راه و رسم مسعود تا ابد جاودانه خواهد بود. از اینرو آسودهخاطرم و یقین دارم که ظلم برچیده خواهد شد و آفتاب تابان بهزودی زود بر سرزمین شیر و خورشید خواهد تابید و زمستان آخوندی را برخواهد چید.
مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
طاهر اقبال
۲۰ بهمن ۱۴۰۱