- در ادعاهای بیبنیاد خامنهای میتوان عمیقترین ریاکاری و وقاحت نهفته در نوع تنظیم رابطه با مردم سیلزده را مشاهده کرد.
- تباهسازیها و حرث و نسلکشی در ایران را باید حاصل یک دستگاه اندیشه و نگرش دانست که ایران و ایرانی را فقط برای حفظ حکومت و جولان دادن مطامع و منافع سیاسی خود میخواهد.
- خامنهای که خوب از اعتراضات و مقابله مردم و از خشم و عصیان آنها علیه مقامات رژیم اطلاع دارد، در سخنرانی ۲۸فروردین خود با فرماندهان ارتش، با وقاحت تلاش کرد همه امدادرسانیهای مردمی و مستقل از حکومت را به نظام و ارتش و نیروهای نظامی آخوندی نسبت دهد.
- این است اوج عاطفه و قدردانی از مردمان ایرانزمین که اگر نبود همت و حمیت و آستین بالازدنهای خودشان، میزان ویرانگری سیل و تلفات انسان آن هزاران برابر بیش از این بود.
- خامنهای برای ادعاهایش هیچ سند و مدرک ندارد و ارائه نمیکند و همچون خمینی و سلف تاریخیشان یزید، در مقابل آگاهی مردم، آشکارا دروغهای نجومی میگوید و دروغگویی را وجه بنیادی حکومت برای فرافکنی، عوامفریبی و دجالیت کرده است.
ـ رژیمی که بهجای اختصاص دادن امکانات ارتش و سپاه و بسیج به سیلزدگان، به مادرو در ونزوئلا کمک میکند، حشدالشعبی عراق و حزبالله لبنان و فاطمیون افغان را وارد ایران میکند، دیگر جایی برای توجه و نیمنگاهی به مصاعب و بدبختیها و رنجهای جانکاه مردم ایران باقی میماند؟ این جماعت مزدور از اتباع عراق و لبنان و افغان که «امت» ولایت فقیه هستند، خرج و مخارج معیشتی و نظامی ندارند؟ هزینهٔ نگهداری و رسیدگی و فعالیت آنها از کجا زده میشود و چگونه تأمین میشود؟ چرا این خاصه خرجیها و رسیدگیها در این حیص و بیص سیل و ویرانگری، متوجه مردم ایران و از آن آنها نمیشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسحاق جهانگیری: «سیلابها نعمت است و منفعت داشته و از این بابت باید شاکر خداوند بود».
خبرگزاری فارس: «خامنهای مجوز برداشت از صندوق توسعه ملی برای خسارت سیل را به آینده موکول کرد»!
ابوترابی در نماز جمعه تهران: «الحمدلله با آمدن باران، درختان تمیز شدند».
خبرگزاریهای حکومتی: «نوحه و سینهزنی در سیلاب با آرزوی رفتن به کربلا».
اینها نمونههایی اندک از نگاه و رفتار و اقدامات نظام آخوندی در قبال سیل ویرانگری است که زندگی و هستی مردمان ۲۴استان ایران را نابود کرده است. این نگاه و رفتار مختص حادثهٔ سیل نیست؛ از قضا عواقب همین نگاه و رفتار با طبیعت و محیطزیست ایران باعث وقوع چنین فاجعهٔ ملی گردیده است. در چنین نگاه و رفتاری میتوان عمیقترین ریاکاری و وقاحت نهفته در نوع تنظیم رابطه با مردم سیلزده را مشاهده کرد. از این روی تباهسازیها و حرث و نسلکشی در ایران را باید حاصل یک دستگاه اندیشه و نگرش دانست که ایران و ایرانی را فقط برای حفظ حکومت و جولان دادن مطامع و منافع سیاسی خود میخواهد.
با این زمینه از رفتار با جریان سیل در ایران، در آخرین نمونه شاهد وقاحت بیحد و حصر و دروغگویی نجومی شخص خامنهای در نتیجهگیری از وقایع سه هفته گذشتهٔ هستیم. خامنهای که خوب از اعتراضات و مقابله مردم و از خشم و عصیان آنها علیه مقامات رژیم اطلاع دارد، در سخنرانی ۲۸فروردین خود با فرماندهان ارتش، با وقاحت مشمئزکننده و دجالیت ویژهٔ ولایت فقیه تلاش کرد همة امدادرسانیهای مردمی و مستقل از حکومت را به نظام آخوندی و ارتش و نیروهای نظامی نسبت دهد. در جملات خامنهای حتی یک اشاره به تلاشهای مردم وجود ندارد. او در حرفهای ۲۸فروردین ۹۸ در دیدار با فرماندهان ارتش، همچون راهزنی که به کاروان مردم میزند، همهچیز را به نفع دستگاه خودش مصادره میکند: «در سیل اخیر، نیروهای مسلح با همه وجود و امکانات در اختیارشان به کمک مردم شتافتند». خامنهای با عوامفریبی ذاتی و خاص آخوندی، عبارت «اقشار ملت ایران» را بهکار میبرد؛ ولی معنا و مصداق آن را قلب کرده و خرج نیروهای نظام خودش میکند: «حرکت عظیم و سریع اقشار ملت ایران از ارتش، سپاه و بسیج تا هزاران طلبه و دانشجو برای کمک به سیلزدگان قابل وصف و بیان نیست». میبینیم که در اظهارات خامنهای هیچ نشان و اشارهیی به خیل عظیم کمکهای مردمی و تلاش و تکاپوی بیکران مردم یافت نمیشود. این است اوج عاطفه و قدردانی از مردمان ایرانزمین که اگر نبود همت و حمیت و آستین بالازدنهای خودشان، میزان ویرانگری سیل و تلفات انسان آن بسا بیش از این بود.
خامنهای برای ادعاهایش هیچ سند و مدرک ندارد و ارائه نمیکند و همچون خمینی و سلف تاریخیشان یزید، در مقابل آگاهی مردم، آشکارا دروغهای نجومی میگوید و دروغگویی را وجه بنیادی حکومت برای فرافکنی، عوامفریبی و دجالیت کرده است. ۴۰سال است که سیاست، تبلیغات و مراودات جمهوری اسلامی آخوندی اساساً بر دروغگویی بیحد و شمار متناسب با منافع نظام استوار شده است و یکی از رکنهای اصلی حکومت کردن برای بهتان به مخالفان، فریب خودیهای نظام و شبههافکنی در جامعه بنا شده است. «سیاست و خوی و منش دروغگویی و آمارهای فوق متناقض دادن» یکی از دستمایههای اعتراف شده در تضادهای درونی و جناحی جمهوری اسلامی آخوندی بوده که علیه همدیگر رو میکنند!
رژیمی که بهجای اختصاص دادن امکانات ارتش و سپاه و بسیج به سیلزدگان، به مادرو در ونزوئلا کمک میکند، حشدالشعبی عراق و حزبالله لبنان و فاطمیون افغان را وارد ایران میکند، دیگر جایی برای توجه و نیمنگاهی به مصاعب و بدبختیها و رنجهای جانکاه مردم ایران باقی میماند؟ این جماعت عراقی و لبنانی و افغانی که «امت» ولایت فقیه هستند، خرج و مخارج معیشتی و نظامی ندارند؟ هزینهٔ نگهداری و رسیدگی و فعالیت آنها از کجا زده میشود و چگونه تأمین میشود؟ چرا این خاصه خرجیها و رسیدگیها در این حیص و بیص سیل و ویرانگری، متوجه مردم ایران و از آن آنها نمیشود؟
اینها همان واقعیتهایی هستند که ولیفقیه ارتجاع عمد دارد با دروغگویی و دجالیت خاص و فرهنگ مبتذل آخوندی روی آنها را بپوشاند.
کافی است نگاهی به واقعیت سیل و واکنش مردم نسبت به این فاجعهٔ ملی و رفتار و کردار حکومتیان با آن داشته باشیم تا در آینهٔ بیپردهٔ مردم، عیار حرفهای ولیفقیه ارتجاع مشخص گردد. در اظهارات، اعترافات، اعتراضات و عصیان مردم، سیمای واقعی واکنشها اعم از همت و تلاش و کمکهای اقشار گوناگون زحمتکش و آسیبدیده و نیز رفتار نیروهای حکومتی گویا است و نیاز به تفسیر و تحلیل ندارد.
ـ یک هموطن در حمیدیه خوزستان که فیلم سخنان وی در بسیاری سایتها، کانالهای تلگرامی، اینستاگرام، توئیتر و صفحات مجازی پخش شده است: «هر چه در مقابله با سیل انجام شده و یا هر کمکی بوده توسط خود مردم بوده و دولت و ارگانهای آن هیچ کاری نکردند. مردم را در مقابل سیل رها کردهاند. بهتر است که استاندار و همه مقامات دولتی بروند و در دفترهای خود بنشینند و بگذارند که حداقل مردم خودشان با سیل مقابله کنند».
ـ خبرگزاری ایلنا ۱۵فروردین ۹۸: «در پی ضعف در امدادرسانی و بیتوجهی مسؤلان به وضعیت سیلزدگان لرستان، مردم شهرستان پل دختر واکنش تندی نسبت به استاندار لرستان و نماینده این شهرستان داشتند. این اعتراضات بسیار تند بوده و معترضان مسبب شرایط بهوجود آمده را مسؤلان استان لرستان میدانند».
ـ خشم مردم سیلزده پلدختر علیه محسن رضایی وقتی به این شهر سیلزده رفت بالا گرفت و به او تهاجم نمودند. از محسن رضایی با کلماتی از قبیل حیوان و بیشرف و بیغیرت پذیرایی کردند
ـ در نمونهیی دیگر از خشم مردم سیلزده علیه تمامیت دستگاه ولایت فقیه ـ بهخصوص پاسداران و بسیجیان ولایی که منفورترین موجودات در منظر مردم ایران هستند ـ، شاهد اعتراف ناگزیر و علنی پاسدار پاکپور فرماندهی نیروی زمین سپاه هستیم. وی که خواسته بود در یک نمایش تبلیغاتی، از حمایت سپاه از سیلزدگان فیلم تهیه کند، با تهاجم و تنفر مردم خشمآگین و زخمخورده از خیانت نظام آخوندی به طبیعت ایران مواجه میشود و لاجرم جلو دوربین اظهار میکند که: «مشکلات بسیار زیاده. مدیریت نیست. هیچ مسؤل دولتی جرأت نمیکنه بره اونجا. وحشتناک است. خدا شاهد است اصلاً عاصی هستن. من تا الآن فقط توانستم به یک شکلی از دستشون در بیام بیرون. خیلی عصبانیان و خُب، وضع اسفباری دارن».
ـ در نمونهیی عجیب از جلوگیری حکومت آخوندی برای کمکرسانی مردمی به سیلزدگان، شاهدیم که معاون دادستان کل ایران وارد صحنه شده و مانع یاریرساندن ملی مردم به سیلزدگان میشود. خبرگزاری میزان، ۵فروردین ۹۸: «جاویدنیا معاون دادستان کل ایران در امور فضای مجازی از ممنوعیت جمعآوری کمکهای مردمی برای کمک به سیلزدگان جز از طریق حسابهای رسمی جمعیت هلال احمر و کمیته امداد خبر داد. جاویدنیا به خبرگزاری میزان گفت: در صورت اقدام، حسابها مسدود و مبالغ جمعآوری شده توقیف و به سازمانهای یاد شده تحویل داده خواهد شد. لذا از هر گونه اقدام در این زمینه خودداری شود».
اینها بخش اندکی از واقعیت رابطه مردم با خامنهای و سردمداران نظام ولایت است که مالامال از تنفر میباشد. واقعیتی که خامنهای نه تنها تلاش کرد که با نعل وارونه زدن در یک شو تبلیغاتی، حقیقت این رابطه تنفر آمیز را پوشاند بلکه با شیادی سعی کرد که همت و تلاش مستقل مردم ایران در خدمت به مردم سیلزده را به نفع نظامش مصادر کرده و به جیب نیروهای منفورش بریزد. حرفهایی که حتی به اعتراف ناگزیر رسانههای حکومتی، تماماً مقابل ادعای حیرتآور و دروغهای نجومی خامنهای است.