خانم جوانی که دستفروشی میکند،
جوانی که کفش رهگذران را واکس میزند!
پیرمرد موقری که در مترو اجناس خردهریز میفرو شد و ارزش اجناسش به اندازه یک وعده ناهار یک خانواده ۴نفره هم نیست!
کودکان و نوجوانان کم سن و سالی که در هر کوی و برزن در حال فروش آب و... هستند!
مادر بزرگی که چند بسته سبزی در کنار پیاده رو در معرض فروش گذشته است و...
و بیشمار صحنههای مشابه که غمی سخت در دل و دیده رهگذران تزریق و غرور هر دو عنصر این درام را جریحهدار میکنند.
این روزها مردم شاهد درگیریهای متعددی بین مأموران حکومتی با دستفروشان در تهران و شهرهای مختلف کشور هستند. علت چیست؟
چرا دستفروشی در ایران اینچنین گسترده شده است؟
و راهکارهای حکومتی در مقابله با دستفروشان چیست؟
گسترش دستفروشی نشانه نابودی تولید صنعتی و کشاورزی
دستفروشی معلول تعطیلی کارخانهها، نبود شغل پایدار، اخراج کارگران، ضرر و زیان ناشی از هزینههای بالای تولید کشاورزی و خلاصه نابودی تولید و افزایش حجم بیکاری است. بهعنوان نمونه در تهران آمار رسمی رژیم بر وجود نزدیک به ۶۰۰هزار بیکار دلالت دارد. طبیعی است که مردم باید امرار معاش کنند. بر اساس آمار رسمی فقط در تهران ۳۰۰۰۰۰هزار(سیصد هزار نفر) دستفروش وجود دارد!
دستفروشها قشر ضعیفی در جامعه هستند که بهعلت اینکه شغلی نمیتوانند پیدا کنند، مجبور میشوند از طریق فروش اجناسی که دارند یا امکان تهیهاش را دارند (خارج از چارچوب معمول و عادی که در مغازهها و فروشگاهها انجام میشود) بهدنبال لقمه نانی برای تأمین زندگی خود و خانوادهشان باشند.
دستفروشی و حاشیهنشینی
در واقع دستفروشی و حاشیهنشینی دو جلوهٔ گسترش فقر و بیکاری محسوب میشوند که در تمام کلان شهرهای ایران و حتی شهرهای کوچک نیز قابل مشاهده هستند.
بدون شک اگر فرصتهای شغلی مناسب و برابر برای همه افراد جامعه مهیا باشد هیچکس در گرما و سرما در گوشه خیابان بساط پهن نمیکند.
نبود شغل به اضافه فقر گسترشیابنده، طی ۴۰سال حاکمیت آخوندهای چپاولگر و مشخصاً سپاه چپاولگر پاسداران از عواملی هستند که باعث رشد روزافزون دستفروشی در ایران اشغال شده توسط ولایت فقیه شده است. موضوعی که البته هیچ اهمیتی هم برای رژیم ندارد. چرا که رژیم درگیر مسایل مهمتری!؟ مانند سوریه و یمن و عراق و لبنان و صدور تروریسم است تا بتواند حاکمیت خودش را سر پا نگه دارد.
برای نمونه به جملهای که آخوند روحانی روز ۴خرداد در نشستی با مطبوعاتیها و رسانههای دستنشانده و مزدور خودشان داشت به زبان اشهدش گفت:
«... مهم نیست که مردم سفره کوچکتری داشته باشند و با سختی زندگی کنند».
طیف اجتماعی دستفروشها
از روی گستردگی طیف اجتماعی اقشاری که اینک دستفروشی میکنند، میتوان به ابعاد اجتماعی و طبقاتی حیرتانگیز این پدیده پیبرد.
برخی از دستفروشان تحصیلات دانشگاهی دارند و بهعلت بیکاری و از روی اجبار به این شغل کاذب روی آوردهاند.
بسیاری از کارمندان بهویژه معلمان و فرهنگیان نیز صرفاً بهعلت تنگی معاش به دستفروشی اقدم میکنند.
بسیاری از دستمزدبگیران دیگر هم بهعلت مشکلات اقتصادی یعنی فقر گسترش یافته توسط نظام، دستفروشی را بهعنوان شغل دوم انتخاب کردهاند.
دستفروشی زن و مرد نمیشناسد
تا سالها پیش حتی نفس حضور زن در بازار کار یک امر غیرعادی تلقی میشد. فارغ از غلط بودن این برداشت اما یک نکته قابل توجه در آن وجود داشت و آنهم ضرورت حفظ حرمت زنان در جوامع شرقی بود که برخی از کارها از جمله دستفروشی را از ردههای شغلی زنان خارج کرده بود اما اکنون و بهعلت گسترش مرگبار بیکاری و تنگی معاش، دیدن زنان و دختران جوانی که در خیابانها دستفروشی میکنند یا حتی شیشه ماشینها را در سر چهارراهها پاک میکنند یا حتی کفش رهگذران را خیابان و مترو واکس میزنند، به صحنهای تقریباً عادی تبدیل شده است.
در یککلام اکنون از پیرمردان و پیرزنان تا دختران و پسران جوان و تا کودکان را میتوان دید که به دستفروشی در خیابان مشغول هستند، همینطور دختران و پسران فارغالتحصیل دانشگاهی و لیسانسهها و دیگر دانشآموختگان!
چند عدد و رقم درباره گستره دستفروشی
تیرماه سال ۹۷علی فاضلی، رئیس اتاق اصناف در مراسم روز ملی اصناف اعلام کرد در ایران یک میلیون دستفروش وجود دارد.
باشگاه خبرنگاران جوان روز ۱۵اسفند ۹۶نوشت: ابوالقاسم چیذری، مدیرعامل شرکت شهربان شهرداری تهران در گفتگویی با رسانههای حکومتی گفت: «جمعیت دستفروشان در روزهای پایانی تابستان و زمستان به ۳۰هزار نفر میرسد، طبق آمار، جمعیت این طیف در ۵محور تهران به نسبت سال ۹۴،۵۰درصد افزایش یافته است» (البته این آمار مربوط به سال ۹۶است و در سال ۹۸قطعاً افزایش یافته است).
روز ۲۷بهمن ۹۶«دویچه وله» از قول وزیر کشور رژیم، عبدالرضا رحمانی فضلی، نوشته بود دستکم ۱۱میلیون نفر در ایران حاشیهنشین هستند که ۳میلیون نفر آنها در حاشیه تهران، مشهد و اهواز زندگی میکنند.
روشن است که شغل عمده این حاشیهنشینان محروم، دستفروشی و دیگر شغلهای نظیر آن است مانند:
جمعآوری ضایعات و فروش آن. همان کسانی که فرزندان دختر و پسرشان گل فروشهای سر چهارراههای شلوغ تهران و کلانشهرها هستند و انواع و اقسام شغلهایی حتی پایینتر از دستفروشی!
تفاوت دستفروشی در ایران با سایر کشورها
البته دستفروشی در کشورهای دیگر هم وجود دارد. اما فقط در ایران آخوندزده است که علاوه بر علل متعارف اقتصادی، دستفروشی یک علت اصلی دیگر هم دارد. چرا که فقط در ایران است که یک نظام قرونوسطایی حاکم است که علاوه بر جنایت پیشگی، یک خوی چپاولگری وحشیانه هم دارد که از یک طرف آخوندها و آقازادههایشان میلیاردها دلار به کیسه میزنند و از طرف دیگر بقیه ملت محروم و فقرزده ناگزیر به شغلهای کاذبی مانند دستفروشی روی میآورند.
در کشورهایی که منابع درآمد مکفی ناشی از ذخایر نفت یا طلا و... داشته یا نظام تولیدی متعارفی در صنعت و کشاورزی دارند معمولاً کارگرها و دیگر دستمزدبگیران کار دیگری نمیکنند. اما در ایران که البته به اندازه کافی از منابع طبیعی هم بهرهمند است دیده میشود ماهها به کارگران دستمزد قانونیشان پرداختن نمیگردد یا با تأخیر بسیار زیاد پرداخت میشود! طبعاً چنین نمونهیی در کمتر کشوری دیده میشود اما در ایران بهوفور دیده میشود. به این علت است که روزبهروز به تعداد دستمزدبگیرانی که راهی بازار دستفروشی میشوند، اضافه میگردد، کسانی که با شغل دوم و شغل سوم تلاش میکنند معضل معاش خود را حل کنند!
آسیب دیدگان سوانح طبیعی در صف دستفروشها!
یکی دیگر از پدیدههای نادر در ایران اضافه شدن اقشاری از طبقات میانه است که پس از سیل و زلزله و از دست دادن خانه و زندگی و شغل خود ناگزیر رو به دستفروشی میآورند!
طبعا در هیچ نقطه از کره زمین مرسوم نیست که مردم زلزلهزده یا سیلزده را آنچنان در چاه مصایب خود را رها کنند که آنان ناگزیر از دستفروشی و انجام کارهای دو ـ سه شیفته شوند.
در کشورهای دیگر هم دستفروشی وجود دارد اما دولتهایشان به فکر ساماندهی آنها هستند و اینکار را میکنند.
طبعا و هرگز در هیچ زمینهای نباید ایران تحت حاکمیت آخوندها را با سایر کشورها مقایسه کنند از آنرو که بهعنوان نمونه مأموران شهرداری همین نظام رسماً از دستفروشهای کنار خیابانها باج «یک متر» جا را بهعنوان سرقفلی!؟ میگیرند و این کار را هم رسماً و به استناد قوانین جاری انجام میدهند!
قتل دستفروشها!
در کنار تمامی مصایبی که دستفروشها با آنها دست به گریبان هستند، اکنون یک لیست بالابلند هم از کشتار دستفروشها توسط مأموران شهرداری با پشتیبانی نیروی انتظامی وجود دارد که تنها و تنها مختص دیکتاتوری نظامی پلیسی حاکم بر ایران است.
روز ۲۲مرداد ۹۶گزارشی در رسانههای حکومتی منتشر شد مبنی بر اینکه یک دستفروش معترض به نام مظفر عباسی در درگیری با مأموران سد معبر شهرداری رژیم در قم، کشته شد.
۲۲مرداد ۹۶علی چراغی..... در تهران توسط مأموران شهرداری کشته شد.
مهرماه ۹۷مصطفی حیدری دستفروش ۲۲ساله اهوازی در خیابان نادری در درگیری با مأموران شهرداری رژیم کشته شد.
روز یکشنبه ۲۲اردیبهشت ۹۸بدبنال ضرب و شتم دستفروشان محروم توسط مأموران وحشی شهرداری رژیم در میدان مرکزی شهر همدان، مردم حاضر در صحنه به کمک دستفروشان رفته و نسبت به اعمال وحشیانه مأموران شهرداری اعتراض کردند
روشن است رژیم در هر عرصهای تلاش میکند با اعمال سرکوبهای خیابانی و حتی اخیراً و مجدداً با برگزاری نمایشهای مشمئز کننده و نفرتانگیز اعدامهای خیابانی از شعلهور شدن آتش قیام مردم جلوگیری کند. آخوندها به این ترتیب تلاش میکنند یک فضای رعب و وحشت دایمی و سراسری به هر بهانه در جامعه ایجاد کند.
طبعا و در نقطه مقابل نیز ایستادگی مردم در برابر تهاجم وحشیانه به دستفروشان پاد زهر سمی است که رژیم میخواهد به رگهای جامعه تزریق کند.
و این البته صحنهای است که نهایتاً مردم برنده آن خواهند بود چرا که تاریخ نشان داده پیروز چنین صحنههایی نهایتاً مردم هستند.