آمریکا از برجام خارج شد اما جنگ و دعوای دو باند رژیم بر سر برجام، همچنان ادامه دارد. دعوا این بار روی رابطه با اروپا متمرکز شده است.
باند روحانی رابطه با اروپا را تنها جواب «مسألهٔ مرگ و حیات» رژیم میداند و عناصر این باند توصیه میکنند که موضوعاتی مانند برنامه موشکی، دخالتهای منطقهیی رژیم و حتی حقوقبشر را طریق گفتگو با اروپا «مدیریت» کنند. و باند خامنهای به عکس رابطه با اروپا را اتلاف وقت، آزمودن دوباره آزموده و خسارتبار توصیف میکند.
نکته جالب اینکه این همان اروپاست که برایش تعامل با رژیم در هر شرایطی در اولویت قرار داشت و در زمان خاتمی همین ۳کشور اصلی اروپا یا تروئیکا بهطور مفصل با رژیم تحت عنوان دیالوگ انتقادی یا دیالوگ سازنده مذاکره میکردند و این هر دو باند رژیم آن موقع هم بودند، ولی از اینگونه دعواها خبری نبود و هر دو موضع واحدی داشتند، ولی اکنون چرا اینگونه با هم سرشاخ شدهاند؟
واقعیت این است که در این فاصله از آن زمان تا این زمان، یک تغییر بسیار بزرگ به نام تغییر دوران و کنار رفتن سیاست مماشات، صورت گرفته که به اروپاییها هم تحمیل شده است. این البته با قیمت سنگینی که مجاهدین و مقاومت ایران با ۱۷ژوئن، با ۱۴سال محاصره ضدانسانی و همهجانبه در اشرف و لیبرتی و آنهمه حملات و آنهمه شهدا و... دادهاند، محقق شده است.
حتماً دستاندرکاران مسایل سیاسی، فضیحت دوران مماشات را بهیاد دارند که از جمله همین روحانی بهعنوان سرتیم مذاکرهکننده با تروئیکا گفتگو کرد و بعد در کتاب خود صراحتاً نوشت که بله سرشان کلاه گذاشتیم. در این اثنا چه خونها که ریخته شد و چه بهای سنگینی که مقاومت ایران پرداخت تا آن دوران بهسر آمد.
اکنون رژیم و تمامی باندهایش به پایان ماجرا رسیدهاند و برای آنها امر دایر است بین زهرخوردن یا لهشدن زیر فشارها. این اساس تغییر است ولی طبعاً در این کادر عنصر اقتصادی هم عمل میکند. برای اروپا تعامل با رژیم با همه جاذبههای اقتصادیاش هیچوقت نمیتواند بر تعامل با آمریکا ارجحیت پیدا کند.
در این رابطه رژیم هم تا آنجا که به اعلام رسمی برمیگردد، خود روحانی گفت به اروپاییها چند هفته مهلت میدهیم و خامنهای هم گفت بکنید ولی من اعتماد ندارم تضمین بگیرید. خامنهای عملاً راه گفتگو با اروپا را باز گذاشته است. اما علت اینکه رژیم اینقدر تصمیمگیری نهاییاش را کش میدهد، این است که فیالواقع انتخاب خیلی سخت و بهقول خودشان انتخاب بین مرگ و خودکشی است. پاسدار غلامی، سرکرده بسیج سازندگی، گفت بهفرض موشکی را هم بدهیم نفوذ منطقهیی و سوریه را چطور جمع کنیم؟!
در این میان روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران نوشت: مسألهٔ هستهیی بهوضوح نشان داد که مبارزه غرب با ما مبتنی بر راهبرد «فتح سنگر به سنگر» خواهد بود و هر گونه تواضع، آنان را یک قدم به حذف هویت ما نزدیکتر خواهد کرد... استقبال از ضعف بهمعنی خودکشی از ترس مرگ یا فرار به زیر ناودان از ترس باران است.
همانگونه که برای رژیم آویختن به اروپا نمیتواند راه خروجی برای عبور از بنبست کنونی باشد، برای اروپا و آمریکا و جامعه جهانی نیز ورود به گفتگو با این رژیم حول مسائلی همچون برنامه موشکی، و بحران آفرینیهای منطقهیی و حتی گرفتن امتیازاتی از رژیم در این زمینهها نمیتواند خطر اتمی و تروریسم رژیم را رفع کند. خانم مریم رجوی از جانب مقاومت ایران گفت: «خلاصی از خطر اتمی و تروریسم این رژیم در خلاصی از تمامیت آن است. رژیم ولایت فقیه بدون تروریسم و سرکوب و تسلیحات کشتار جمعی وجود ندارد.
هر گونه سرمایهگذاری بر روی این رژیم در آینده نیز مانند گذشته نافرجام و محکوم به شکست است و همچنان که مقاومت ایران پیوسته اعلام کرده، قرار گرفتن در کنار آخوندهای خونآشام و تقویت آمران و عاملان قتلعام فرزندان رشید مردم ایران، فاشیسم دینی را در جنگافروزی و صدور بنیادگرایی و تروریسم جریتر میکند».