هوار هوار، ما هم در مملکتمان انتخابات داریم پس دمکراسی داریم. پس اینقدر به آقای ولی و نظام الهی ما حرفهای بد بد نزنید و والدین ایشان را نجنبانید. تازه این را ببینید که ملتهای دیگر بایستی کلی خرج کنند تا بالاخره نتیجه را مشخص کنند. اما این آقای ولی ما مثل همیشه کار را ساده کرده و از قبل وظیفه اسلامیمان را مشخص کرده که ابوالقضاییه نظام، آقای رئیسی را رئیس کنیم. ایشان به فکر ما نباشند به فکر نظام خود که هستند. اما اینجا ذهن دانش آموزی ما را سؤالی پیش آمده که آنرا با پیش نماز سر کوچه مان هم مطرح کردیم جوابی نداد. گفتیم آقا قانون اساسی اسلامی کشور اسلامیمان میگوید که در نظام اسلامی ما آقا همه کاره است و همه چیز و ناچیز را او تعیین میکند، از شعر و سینما، و تا قیمت مرغ و نخریدن واکسن همه به اشاره ایشان است، آنوقت این چه مقوله غیراسلامی است که ما ابنای کشور – زبانم لا ل – انتخاب کنیم. انتخابات در نظام الهی ما امری نکوهیده است. مگر هر کاری نظامهای بیگانه و استکباری میکنند ما هم باید بکنیم. آخر ایشان ولی این کشور است، چیز که نیست. خواستیم فریاد بزنیم و شعار نه شرقی، نه غربی بدهیم، دیدیم همین شعار هم ضداسلامی است. دیدیم که خود آقا و دیگر علما شمال و جنوب کشور به شرقیها دادهاند که هر کاری دلشان میخواهد بکنند و بقیه چیزها را هم به دوستان مستکبر غربی داده و یا ملتمسانه به آنها هم بفرما میزنند. .
راستش الآن چیزهای دیگری هم هست که این روزها اسلامی شده، در این مملکت ما که الآن دموکراسی رشد کرده و دیگر ان حیوان وفادار صاحبش را نمیشناسد. آقای ظریف برای «آقا» شکلک در میآورد و خلاصه در این بین که آقای رهبر با آقای رئیسجمهور چیز شده و ایشان هم با آقای خارجه چیز دیگر شده و اینها هم به آقای ابوالقضاییه پاس گل نمیدهند و خلاصه خیلی چیز تو چیز شده و آن حیوان کوچولو که هیچ، شتر هم آقا ولی را نمیشناسد، انتخابات هم چیز شده و باید فلسفه اسلامی آنرا درک کرد.
آقای ولی هم مانده که با این دمکراسی ولایی چه کند. آخر همه مسائل را که نمیشود از طبقه پنجم ساختمان حل کرد. اصل مطلب این است که آقای روحانی، تقصیر خودشان هم نیست، ولی بسیار در این هشت سال گند زدهاند حالا یکی دیگر باید بیاید و همان راه را ادامه دهد. یواشکی میگوییم که نباید روی ان زیاد دقیق شد چون خلاف مصالح مملکتی است. مصالح هم منظور اجر و سیمان نیست، آقا را باید چسبید
ما البته ملت خیلی خوشبختی هستیم. چون برخلاف سایر ملتها ما هم آقای رهبر داریم، رهبر بعد از این هم داریم، آقای رئیسجمهور هم داریم و تازه شاهزاده هم داریم. خلاصه زمینه زیبایی برای مطالعات دانشمندان زولوژی فراهم شده است که خودش یک پیشرفت علم در کشور ماست. بهرحال انتخابات ما شده عین یک قابلمه گنده آش رشته که چند نفر قابلمه بهدست بالای سرش ایستادهاند. تازه آقای شاهزاده اخیراً جمهوری هم شدهاند. چنین مسألهای در کشور ما البته سابقه تاریخی هم دارد. بعد از ۵۷ هم در تهران خیلی چیزها عوض شد مسیر خیابان ولیعهد به خیابان شاه بسته شد و بالاخره همان خیابان شاه نامش جمهوری شد. .
اما باز هم ما دانشآموزان را سؤالات درگرفته است. شاید حجه الاسلام مصداقی که عالم دهر است بتوانند این را جواب گویند. اما ما در کتابهای درسیمان خوانده بودیم که خدابیامرز داروین گفته است انسان روزی میمون بوده تکامل پیدا کرده آدم شده، بهرحال امروز انسانها روی زمین راه میروند و از این درخت به آن درخت نمیپرند و اتوار در نمیآورند. چگونه است که آقای شاهزاده که جمهور شده است از سجایای مرحوم ابوی و ابوی بزرگترش میگوید. آنها که جمهور نشده بودند. یا در ثنای برادران غیر جمهور پاسدار میگوید که سرزمین ما را به غیر از دریای خزر و خلیجفارس و فرودگاه امام و جنگلهای شمال و غیره و غیره حفظ کردهاند.
اما شاید ما دانشآموزان باز هم اشتباه میکنیم و در کار استاد ها دخالت میکنیم. و تکامل کل ایشان مربوط به دورانهای قبل از پارینه سنگی است و اصلاً عقد امام فقید با اعلیحضرت فقید در آسمانها بسته شده بود. آخر اینها هر دو در عشقشان به دمکراسی یک درد مشترک دارند و آن همان ابنای ملت است که هر روز اول آفتاب با کمک اجانب به این طرف مرز میآیند و شب شام نخورده برمی گردند. این خلاف سنن اجتماعی است، بسیارند پسرانی که شغل پدرشان را دنبال کرده و میکنند، اما ان میلیونها فریب خورده د ر۲۲ بهمن این را از شاهزاده مظلوم ما دریغ کردند، حالا هم میخواهند همین را از ولایت عهد آقا ولی، آقای رئیسی هم بگیرند.
اما شما به این واقعیات تاریخی التفات بفرمایید که بهخاطر همین مردم است که آقای آیت خدا با آقای سایه خدا دوستی دیرینه داشتهاند. که به سالهای ۳۲ و قبل از آن برمی گردد. همان زمان هم که امام راحل به کشورهای همجوار و سپس به فرانسه رخت سفر افکندند اعلیحضرت فقید بسیار امورات ایشان را سفارش نمودند که قلب امام ضعیف است و هوایش داشته باشند. در عوض نیز بعد از عودت آقا به ایران ایشان نیز بسیاری از متخصصان امور شاهنشاهی را در نظام اسلام عزیز به خدمت گرفتند. و همین دوستی زیبا الآن هم ادامه دارد.
در این میانه اما این همان ملت است که در فریضه غیراسلامی انتخابات اشارتی ندارد زیرا که نه آقا را با اینان و از برای اینان کاری است و نه ایشان را تمایلی به آقا. که عرض خود برده است و بوالعجب زحمت ما داشته است. انتخاباتیون بر سر ان قابلمه آش چا چای دمکراسی میرقصند اما ملتی که ناچیزش میسپارند بر آنند تا آشی چنان برای ایشان بسازند که روغنش را با وجب نتوان شمرد. همان آشی که هیزم زیرش وارداتی از جهنم است. حال ببینیم آش کدام سوزان تر است.
از عبداللهی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است