دجالیت در نظام آخوندی که از خمینی شروع شد و به خامنهای و دیگر کارگزاران حکومتی تعمیم داده شد، معمولاً با سوءاستفادههای ارتجاعی از مذهب و دین نمود داشته است. هدف از دجالیت مذهبی از آغاز، عوامفریبی برای تحمیق مخاطبان و سرکوب مخالفان سیاسیِ حاکمیت بوده است.
آیا بازیهای سیاسیِ اینروزها دربارهی مذاکره را میتوان دجالیت ــ بهطور خاص دجالیت خامنهای ــ نامید؟ لازم شد کمی به گذشته برگردیم.
خمینی کلمهی «اسلام» را ترجمهی اسم خودش و نظام ارتجاع آخوندی کرد تا با سوار شدن بر توجهات تاریخی و سنتی به دین در جامعهی ایران، هدفهای انحصارطلبانه و جنایتکارانهی سیاسیاش را پیش ببرد. بههمین خاطر هم میگفت دشمنی با نظام، دشمنی با اسلام است! جنگ خودش با عراق را جنگ اسلام با کفر تعبیر میکرد و پیرامون این تعبیر چه جنایتها که نکرد. انتقادات و اعتراضات گروههای سیاسی به حاکمیت را به دشمنی با اسلام معنا میکرد و مطالبات منتقدانش را خواستههای آمریکایی مینامید و میگفت اینها با اسلام مشکل دارند و اسلام آمریکایی میخواهند!! خمینی همهی راههای مسالمتآمیز انتقاد و اصلاح را بست و وقتی مجاهدین خلق پس از ۳۰ خرداد ۶۰ بر طبق منشور بینالملل حقوق بشر، مقاومت مشروع مسلحانهی رو به نظام را انتخاب کردند، خمینی میگفت منافقین و دشمنان اسلام، مردم کوچه و بازار را میکشند!
خامنهای بارها و بارها تحریم هستهیی رژیم توسط آمریکا و اروپا را «تحریم مردم ایران» تعبیر کرد. این تعبیر، ادبیات جاری در رسانهها و کارگزاران نظام شد. خامنهای هم با پیروی از خمینی بارها قیامهای بزرگ اکثریت مردم ایران را به «دشمنان اسلام و ایران» و نیز به آمریکا نسبت داده است. خامنهای بارها تحریم آشکار نمایشات انتخابات حکومتی توسط مردم ایران را «حضور شکوهمند مردم ایران اسلامی» تعبیر کرده است. و از این نمونهها که مردم ایران بسیار با خلاقیتهای طنزآمیز، پاسخ خمینی، خامنهای و دستگاه تبلیغاتیِ دجالمحور آخوندی را دادهاند.
اینروزها شاهدیم که امامان ریاییِ نمایندهی ولی فقیه دارند گلو پاره میکنند که دیگرانی غیر از کارگزاران نظام، بدون اجازهی ولی فقیه، به داووس رفته و اظهاراتی با هدف مذاکره با آمریکا کردهاند. برخی نمایندگان مجلس هم گاهی مجلس را روی سرشان میگیرند که ای وای، نظرات «مقام معظم رهبری» در امر مذاکره زیر پا گذاشته شده و معلوم نیست ظریف از طرف کی به داووس رفته است! عدهیی کفن میپوشند و خواستار محاکمهی ظریف میشوند. روزنامه کیهان هم که ارگان شخص ولی فقیه ارتجاع است، بهموازات امامان جمعه و نمایندگان مجلس، ظریف را شلاقکش میکند. عدهای از نمایندگان مجلس و کارگزاران نظام هم امضاء جمع میکنند که از ظریف شکایت کنند. ظریف هم پاسخ میدهد که حتماً شکایت کنید!
در چند روزی که این بهاصطلاح دعواها و بگومگوهای زرگری در رسانههای حکومتی داغ بوده است، خامنهای سکوت بود. عدهیی هم گمانه میزنند که گویا رازهایی پشت پرده است! در حالی که هیچ رازی نیست جز راز دجالگریِ نهادینهشده در ذات نظام ولایی ــ آخوندی.
آش دعواهای باندی که خوب هم خورد و جوش آمد، خامنهای زبان باز کرد، و مخاطب در این خیال بود که الساعه اصل مذاکره از اساس نابود میشود. خامنهای اما بدون اینکه هیچ اشارهیی به مذاکره بکند، رفت سر دجالیت ۴۶ سالهی نظام در باب «مرگ بر آمریکا» که آنقدر از حیز انتفاع خارج شده است که طرف مقابل با یک پوزخند، از سر رد میکند. و البته بیشترین خریدارانش همان نانخورهای جهول خود نظام و مخاطبان جلسهی خامنهای هستند.
خامنهای بیش از همیشه نیازمند مذاکره در شرایط شکست استراتژیک در تمام جبهههاست. او خوب حالیاش است که دنبالهی شکست در سوریه به همانجا ختم نمیشود و میتواند تالیهایی بس سنگینتر از سوریه هم داشته باشد. لذا بازارگرمیهای یکطرف بدوبیراه گفتن به مذاکره، یکطرف نماینده با تأیید شخص خامنهای به داووس فرستادن و با یک شعار تکراریِ بیمصرف، داخلیها را دهانه زدن، هیچ معنایی جز دجالگریِ سیاسی برای گرد و غبار پراکندن بر بحرانیترین شرایط بود و نبود نظام آخوندی نیست. شرایطی که شخص خامنهای هم نمیتوانند پیشبینی کند که حتی یک روز بعد، چه خواهد شد.