در جامعهیی که نخستین شاخص شناسایی آن، سلطهٔ یک نظام زنستیز و طبقاتیساز و قربانیان صف اول آن زنان و کارگران هستند، سنجش میزان رأی را باید از نظرگاه و انتخاب این دو قربانیِ نخستین آغاز کرد.
روز ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰ یکی از روزهای مهم سنجش میزان رأی زحمتکشان و کارگران ایران بود. بهطور عجیبی با وجود بیداد موج چهارم کرونا، در بیش از ۲۰شهر ایران کارگران به خیابانها آمدند و پیشاپیش رأی به نمایش انتخابات پایان خرداد دادند. از این رو روز ۱۱اردیبهشت را باید روز فریاد و اعلان انتخاب و رأی ایران دانست.
واقعیت این است که در ایران فعلی یک نبرد ضدطبقاتی با تمام شاخصها و وجوه شناسایی آن در جریان است. حاکمیت منقبض در عرصهٔ سیاسی و تمامیتخواه در عرصههای اقتصادی و بانکی و مالی، بزرگترین نظام طبقاتی را علیه کارگران و مزدبگیران ایران برپا داشته است. بنابراین تعادلقوای بین جامعهٔ ایران و نظام آخوندی از نبرد مردم با حاکمیت اقتصاد خوار و امپراطوران بانکی و مالی [در ید خامنهای و سپاه پاسداران] رقم خورده است.
مبارزات کارگران ایران برای استیفای حقوق اولیهشان، الیگارشی سیاسی ـ اقتصادی حاکمیت ولایت فقیه را هدف گرفته است. تمام مطالبات طبقهٔ کارگر ایران گویای چنین سمت و سویی است. یعنی مبارزهیی صنفی که تا یک دههٔ پیش جریان داشت، بعد از قیامهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ به مبارزهیی سیاسی ـ طبقاتی بالغ شده است. این ویژگی، مدام در حال صیقل خوردن و تیزتر شدن سمتوسوی مطالبات سیاسیاش است؛ طوری که طنین فریاد خواستههای کارگران، در برخورد با دیوار حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی، پژواک سیاسی ـ طبقاتی مییابد و بدل به رأی کارگران درباره کلیت نظام آخوندی میشود.
در هفتهٔ روز کارگر و روز معلم، دو قشر مهم و بنیادین یک جامعه علیه نظام ولایت فقیه ابراز نظر کردند. این در حالی است که گرامیداشت روزهای کارگر و معلم با موارد مشابه سالیان پیش بهغایت متفاوت است؛ چرا که در موقعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران فعلی، تمامی تحولات با سمتوسوی انتخابات پایان خرداد محک میخورند.
رژیم ملایان مترصد مهار کردن اوضاع برای آرام نگهداشتن جامعه است تا تدارکات و تمهیدات برگزاری نمایش انتخابات را پیش ببرد. اما در درون نظام با برملا شدن اظهارات جواد ظریف، جنگ گرگها شعلهور شده و هر روز دامنه و عمق بیشتری مییابد. در بیرون نظام هم اعتراض و دادخواهی و فریاد معلمان و کارگران، زبان گویای مردم ایران نسبت به نمایش حکومتی شدند.
شعارهای کارگران را که لااقل ۲۰شهر و تمام استانهای ایران را در بر میگیرد، باید مطالبات ملی قلمداد نمود و آنها را صدای مشترک ایران در برابر کلیت نظام آخوندی دانست. این شعارها حرف و مواضع و خواسته همهجانبهٔ ایران در مقابل اشغالگران آن هستند. نخستین خواستهٔ کارگران، خلع ید سیاسی از نظام ولایت فقیه است. دقت کنید:
«دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست
فقط کف خیابون بهدست میاد حقمون
برخیز کارگر ویران کن کاخ ستمگر
آزادی، عدالت، معیشت، حق تمام ملت
مرگ بر ستمگر درود بر کارگر
کارگر کارگر حرف بزن حقتو فریاد بزن
ما هستیم مردان جنگ تا کی دروغ و نیرنگ»
بخشی از این شعارها که مطالبات کارگران را بیش از سه سال است بازتاب میدهد، اشارهٔ مستقیم بهعلت بحران اقتصاد خانواده دارد. بحرانی که سر نخ آن در بیت خامنهای، بانکها و شرکتهای متعلق به سپاه پاسداران و نهادها و بنیادهای غارتگر حکومتی است:
«دشمن کارگران دولت غارتگران
فریاد فریاد از این همه بیداد
یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه
هزینهها دلاریه حقوق ما ریالیه
این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی
بیمه خیانت میکند مجلس حمایت میکند
ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما»
بخشی از شعارها جمعبندی و نتیجهگیری از مطالبات کارگران است. این شعارها نظر و رأی آنان را نسبت به کلیت نظام آخوندی و ارگانها و بنیادهایی که آدرسشان را در دیگر شعارها دادند، ابراز میکنند. این شعارها را باید مواضع ملی و میهنی در برابر نمایش انتخاباتی پایان خرداد دانست:
«شعار هر کارگر تحریم انتخابات قلابی
ما دیگه رأی نمیدیم بس که دروغ شنیدیم»
رأی ایران در جنبههای گوناگون مطالبات و فریادهای مشترک کارگران نشان داده شد؛ اما چه چیزی گویاتر از بازتاب رأی و نظر بنیادیترین طبقهٔ اجتماعی از زبان و قلم و صدای حکومتیان، آن هم در آستانهٔ مهمترین انتخابات عمر نظام آخوندی میتواند باشد:
«دیوار خشم، آجر به آجر در حال چیده شدن است... جامعه غوطهور در خشم و خشونت است» (روزنامه همدلی، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰).