اقتصاد ایران بهدلیل فساد ساختاری با بحرانهای متعددی دست به گریبان است. بحرانهایی که نتیجه آن رشد منفی، تورم و گرانی، کوچک شدن سفره مردم و فقر و فلاکت حداقل ۶۰میلیون نفر است.
گوشهای از این وضعیت بحرانی و بلبشو در ریختن هزاران کیلو شیر توسط دامداران محروم در مقابل مراکز اداری رژیم آخوندی در جوی آب، و یا به زمین ریختن محصولات کشاورزی در برابر اداره جهاد کشاورزی رژیم کاملاً مشهود است. همچنین در فریاد اعتراضی کشاورزان و دامداران نسبت به بیآبی و گرانی و کمبود نهادههای دامی دیده میشود.
«متأسفانه سالهاست تجربه تلخی را شاهد بودیم که دامدار شیر را در اعتراض در جوی آب ریخت، یا سر دام را برید و رها کرد. کشاورزی را شاهد بودیم که محصولاتش را مقابل جهاد کشاورزی روی زمین ریخت و با ماشین از روی آن رد شد» (همان).
بگذریم که مافیای واردات از این وضعیت بالاترین سود را میبرد و همان محصولات دور ریخته شده را غنیمت شمرده و با واردات آنها مردم را غارت و جیبهای خود و اربابان حکومتیشان را پر میکنند.
رانتخواران و سفتهبازان روی اقتصاد چنبره زدهاند
وضعیت آنچنان وخیم است که کارشناسان رژیم نه از سر دلسوزی برای کمرشکن شدن مردم زیر بار اقتصاد درهم شکسته، بلکه در ترس از خیزش محرومان، کارشان هشدار دادن به آمدن سیلی ویرانگر که همه را با هم خواهد برد شده است.
«اکنون اقتصاد ایران در گروگان منافع مافیاهاست و چوب مافیاپروریها را هم مردم، میخورند. ما با پدیده تسخیرشدگی ساختار قدرت به دست مفتخورها، دلالها و فاسدها روبهرو هستیم. مسأله اصلی اینکه اقتصاد ایران در چنگ غیرمولدهاست. رانتخواران و سفتهبازان روی اقتصاد چنبره زدهاند» (اعتماد۲۳تیر۱۴۰۰).
اقتصاد ایران جزیرهای دور مانده
همین مفت خوران و باندهای مافیایی هم تمام تلاش خود را در ایزوله کردن و زندان سازی یک سرزمین با همه اجزای آن بهنام استقلال از استکبار قرار دادند تا بتوانند با خیال راحت و با مشی تیول داران عهد بوق تتمه ذخایر و ثروت ایران را غارت کرده و سرمایههای ملی را به باد فنا بدهند.
«در دهههای گذشته اقتصاد ایران از توسعه یافتگی فاصله گرفته است. تنشهای سیاسی و تشدید تحریمها، ضمن سوء تدبیرها و ناکارآمدی مدیران در دولتهای مختلف این موضوع را تشدید کرده و اقتصاد ایران را از رسیدن به رشد و توسعه بازداشته و به گسترش هر چه بیشتر فقر انجامیده است. امروز اقتصاد ایران شبیه به جزیرهای دور مانده شده از اقتصاد جهانی است» (اخبار صنعت ۲۳تیر۱۴۰۰). یک کارگزار متولی امور بازرگانان و تجار کشور به فغان میآید که «امروز نه صادرات و واردات پایداری از کشورهای همسایه و دنیا داریم و نه در قراردادهای تجاری، یک جریان متقابل برای هیچیک از کشورها و اتحادیههای بینالمللی تعریف کردهایم» (دنیای اقتصاد۱۹تیر۱۴۰۰)
فوران آشوب در ۱۴۰۴
در نمایش انتخابات رژیم آخوندی هر کدام از نامزدها به اندازه کافی وعدههای آنچنانی دادند و یاوه بافتند تا نشان بدهند که واقعاً از عصارههای این نظام هستند. اما فرض کنیم که خیالبافی هایشان ذرهای بوی واقعیت به خود بگیرد و چهار سال بعد آن را بتوانیم ببینیم. یعنی مثلا به ۴۰میلیون نفر ایرانی یارانه ۴۵۰هزار تومانی پرداخت شود. وام ازدواج ۵۰۰میلیون تومانی داده شده و دو میلیون مسکن در حال ساخت باشد و... این وضعیت را تقریباً میتوان شبیه به زمان احمدینژاد البته منهای درآمد افسانهای نفت دانست. چنین پول پاشیها جز اینکه تورم شدیدتری ایجاد کند و بههم ریختگی بزرگی را در سیستم مالی و بودجهیی بهوجود آورد ثمر و بهره دیگری ندارد. همین حالا هم کسری کمرشکن بودجه استخوان دولت آخوند روحانی را خرد کرده است. بنابراین هزینههای بیشتر یعنی تورم شدیدتر و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مهیب تر.
طبیبیان یک کارشناس اقتصادی شاغل در حاکمیت آخوندی این وضعیت پر آشوب و پر مخاطره را اینگونه توصیف میکند: «اگر این شعارها در سال۱۴۰۴های آینده عملی شود به غیر از اینکه یک آشفتگی جدید در سیستم بودجهای، بانکی و مالی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند، دستاورد بیشتری نخواهد داشت. مشکلات اقتصادی کشور از راه پرداخت بیشتر یارانه و وام حل نمیشود» (تجارت نیوز ۲۳تیر۱۴۰۰)
این کارشناس در ادامه حرفهایش به عمق بحران اقتصادی اشاره میکند و بهطور خلاصه میگوید، اگر فکر کنند که دولت میتواند مشکل مسکن را با خانهسازی حل کند. بد نیست سابقه صد ساله تلاش دولتها برای رفع مشکل مسکن را مطالعه کنند. اکنون ببینید که برای تهران چه اتفاقی افتاده است؟ تمام باغات و فضای سبز اطراف تهران به زمینهای مسکونی تبدیل شده و باز هم مسکن در این شهر کم است. ببینید چه فاجعهیی در این شهر و شهرهایی که بیش از اندازه بزرگ شدهاند رخ داده است. درجه سادهانگاری که در ذهن بعضی از آقایان وجود دارد شگفتانگیز است، تصور آنها این است که جوانان ازدواج نمیکنند چون منتظرند وام ازدواج آنها تصویب شود تا بتوانند ازدواج کنند. جوانان از ازدواج گریزان هستند چون شغل ندارند و آینده خود و فرزندانشان را مبهم میبینند. مگر در زمان قبل از انقلاب و طی همه تاریخ گذشته به کسی وام ازدواج میدادند؟ این آقایان فکر میکنند برای رفع مشکلات همه زمینهها باید پول پرداخت کرد. برای اینکه بهبود زندگی برای ملتی اتفاق بیفتد کالای واقعی لازم است و پول کاری از پیش نمیبرد. پول فقط تورم ایجاد میکند. در مورد خالی بودن ۷۰درصدی ظرفیت تولید، آیا منظور این است که دولت وقت بلد نبود ظرفیتهای عاطل را به راه بیندازد و آقای کاندیدا بلد است؟ این نگاه درست نیست. عملکرد اقتصاد ما همین است و میزان پتانسیل آن هم در شرایط موجود همین است که میبینید. مادامیکه سرمایهگذاری نشود ظرفیتی که بشود از آن بهرهبرداری کرد وجود ندارد...
وقتی همه چیز به هر قیمت فدای حفظ نظام و حاکمیت آخوندی میشود طبیعی است که این حرفهای حتی خودیهای نظام گوش شنوایی پیدا نمیکند چرا که مأموریت سران رژیم از جمله آخرینش یعنی رئیسی جلاد چیز دیگری است.
واقعیت این است که مردم ایران سالهاست که مهرههای رنگارنگ رژیم آخوندی و شعارهای پوچ و تو خالی آنها را تجربه کردهاند. آنها فریب شیادیهای سران رژیم از جمله رئیسی جلاد و باند گوش به فرمان خامنهای را نخواهند خورد. همه تجارب گذشته هم میگوید که باید این قوم بیگانه را از سرزمین ایرانزمین بیرون کرد. این تنها راهی است که فردایی بهتر را برای فرزندان ایرانزمین محقق خواهد ساخت.