سوگ ناتمام و انفجار بغض میلیونها ایرانی
محمدرضا شجریان:
«اینها همهاش زائیده استبداد و اختناقه
من به تنگ آمدهام از همه چیز بگذارید هواری بزنم . . .».
این صدای بغض و خشم فرو خوردهٔ مردمیست که از استبداد مذهبی به تنگ آمده و هوار میزنند.
در اینجا برخلاف سایر کشورها که اسطورههای ملی و فرهنگی با تشریفات خاص به خاک سپرده میشوند، پیکر هنرمند بلند آوازهٔ ایران در خفا جابهجا میشود و مراسم خاکسپاری زیر برق سرنیزهها انجام شد.
محمدرضا شجریان:
ولی در پایانش اون چیزی که مردم میخوان بهدست میاد
شعار مردم: دیکتاتور بمیرد شجر هرگز نمیرد، دیکتاتور بمیرد شجر هرگز نمیرد، ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما
بله! این صدای مردم ایران است و این وحشت شغالان
محمدرضا شجریان:
کجای دنیا موسیقی مجوز میخواد؟ کجای دنیا شعر مجوز میخواد؟ اینا برای هر چیزی یه عده آدمهای بیسواد بیاطلاع بیسلیقه اونجا میشینه میخواد راجع به موسیقی نظر بده؟ غلط میکنه راجع به موسیقی نظر بده
روزنامهٔ حکومتی اعتماد ۲۰مهر۹۹ در وحشت از انفجار بغض میلیونها ایرانی در آستانهٔ آبان، در مطلبی با عنوان «سوگ نیمهکاره» نوشت:
«سوگواری عمومی وقتی درست انجام نشود. . . میتواند به شکل یک بغض و خشم فرو خورده نزد مردم باقی بماند».
اما این «سوگ، نیمهکاره» نیست، یک خشم تمام قامت است. مردم بهوضوح در این کارزار ملی، هم اتحاد و همدلی خود را دیدند و هم وحشت و سراسیمگی نظام را.
ادامهٔ کارزار، فوران شعلههای خشم و بغض و ارادههاییست که در خیابان و شهرها طوفان بهپا میکند.