وقتی کارد به استخون مردم رسید، وقتی دیگه نونی تو سفره نموند چیکار باید کرد؟
«بیچاره شدیم چیزی نداریم این چندرغاز. با ریال کار میکنیم با دلار خرج میکنیم
همهمون همینیم فرقی نمیکنه».
یه مشت آخوند و پاسدار جنایتکار مثل زالو به جون مردم افتادن. انقدر خوردند و بردند که آتیش به جون مردم افتاد.
«الان بخور بخوره به اسم انقلاب سر سفره انقلاب مینشینند و میخورن و میبرن و به ریش من و شما هم میخندن».
یکی از روزنامهها با اشاره به خشم و نفرت عمومی نوشت:
«مردم نه تنها ناامید شدهاند بلکه نسبت به مدیران و تمام عملکردهای آنها حس بدبینی پیدا کردهاند. "فاصله طبقاتی" بهشدت افزایش پیدا کرده و «سرمایه اجتماعی» خیلی کم شده است».
«یکی آنقدر میخوره آنقدر خرج میکنه که از دهنش میزنه بیرون ولی یکی هم میبینی که دنبال یه لقمه نون باید بدوه».
خودشون میگن تو فساد و بیعدالتی لنگه نداریم.
آخوند مجید انصاری ـ شبکه۴ تلویزیون خامنهای ـ ۵شهریور ۹۹:
«خیلی متأسف هستم که جمهوری اسلامی با داعیه اسلامی و جمهوریت اسلامی در دنیا شاخصه فسادش بالا است یعنی جزو کشورهای رتبه بالا هست».
این آخوند تا حالا کجا بوده؟ از چی میترسه؟
نابرابری ثروت و فاصله وحشتناک طبقاتی در ایران، به نقطهای بیمناک رسیده است.
علت مشکلات هر چه باشد، وضع فعلی قابل ادامه نیست. ما از نقطه هشدار عبور کردهایم. اگر جنبش گرسنگان بهطور کامل راه بیفتد، هیچ چیز دیگر باقی نخواهد ماند.
«همهاش دروغ به ما تحویل میدن. اینهمه اختلاس؟ یعنی هیچ کسی نمیتونه جلوشو بگیره؟».
جنبش گرسنگان برای پایان دادن به ۴دهه دروغ و تبعیض و اختلاس کابوسیست که ارکان نظام را به لرزه انداخته است.