728 x 90

رخداد ـ مصطفی نمرده ...

به این تصویر خوب نگاه کنید.

در نگاه نجیبانهٔ این کودک چه می‌بینید؟

کودکی که رویاهایش و خاطراتش تیرباران شد.

تلاش رذیلانه برای تمام‌کش کردن خانواده مصطفی صالحی با حکم پرداخت دیه، و ماجرای امیرحسین، موجی از خشم و نفرت عمومی را در میان مردم و فضای مجازی برانگیخت.

امیر فرزند مصطفی صالحی هر روز می‌رود کنار مزار پدرش و برای ساعتی آنجا دراز می‌کشد و می‌گوید: «من رو کنار بابا دفن کنید».

مصطفی رو کشتن. کشتن کشتن.

رنج اون مثل خاطراتیه که نمیرن از یاد.

اسم اون میمونه تو کوچه به‌رغم شن باد.

صدایت می‌زنم

گوش بده

قلبم صدایت می‌زند

شب گرداگردم حصار کشیده است

و من به تو نگاه می‌کنم

از پنجره‌های دلم به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم

نه می‌بخشم و نه فراموش می‌کنم.

خامنه‌ای بابام را از من گرفته حالا من اومدم کنار مزارش که بابام تنها نباشه و بابا مصطفی بدونه چقدر دوستش دارم.

ردخونشو توی کوچه باغها هنوز میشه دید.

سوسوی چشماش‌رو هنوز تو چراغها میشه دید ...

به دستهای کوچولوش نگاه کنید.

ببینید چه جوری عکس باباشو بغل کرده؛ میره کنار قبر دراز می‌کشه و میگه من بابامو می‌خوام. منو پیش بابا خاک کنید.

از مصطفی صالحی که گذشت حداقل برای نوید افکاری قدمی برداریم.

شاید امیر کنار قبر بابا خوابیده تا نشون بده مصطفی نمرده.

تا نذاره خون مصطفی زمین بمونه.

اگه خون مصطفی زمین بمونه نوید هم می‌کشن.

یادمون باشه خون مصطفی‌ها زمین نمونه.

این صدای یک نسله که به آزادی دل سپرده.

مصطفی نمرده مصطفی نمرده ...

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات