«در فرهنگ و زبان آلمان پس از جنگ جهانی دوم، مفهومی وجود دارد به نام Stunde Null (ساعت صفر) که بر اساس آن تمام تنظیمات کشور و قراردادهای اجتماعی و سیاسی بهکلی از شرایط رژیم قبلی جدا شد. نیمهشب هشتم ماه مه سال۱۹۴۵ (پس از تسلیم شدن حکومت نازیها) زمانی است که حلقه زنجیر پیوند فرهنگی عاطفی سیاسی آلمان با تمام فجایع و خاطرات دوران حکومت وحشت نازیها قطع میشود و آلمان برای ساخت کشوری پیشرفته، توسعهیافته، قانونمند و آزاد آماده میشود» (مدافعین حقوقبشر ایران۸آبان۱۴۰۱)
انقلاب مشروطه ایران، پس از جانفشانیهای بینظیر و خون دل خوردنهای پرشکیب مردم ایران، روشنفکران و مجاهدان آزادیخواه در سال۱۲۸۵ به ثمر رسید. اما استبداد سلطنتی با کمک روحانیت مرتجع و دینفروش نوریها و حمایت روسیه، ولادیمیر لیاخوف و قزاقهای بیوطن، انقلابیون را مغلوب کردند و استبداد صغیر پا گرفت. مجدداً مجاهدان مشروطه در تبریز و مردم از جان گذشته پا به میدان گذاشتند و با فتح تهران در اثر رشادتهای بختیاریهای دلاور و قهرمانی گیلانیهای سرفراز و عموم میهن دوستان، دوباره مشروطه احیا گشت و تهران فتح شد.
فتح تهران
روز ۲تیر ۱۲۸۷ پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی به فرمان شاه و اجرای دستور لیاخوف روسی، مشروطه خواهان دستگیر و زندانی و اعدام شدند. مقاومت مردم و آزادیخواهان آغاز گردید. مجاهدان جان برکف به رهبری ستارخان و باقرخان، دست به مقاومت مسلحانه زدند. امید به پیروزی در دلها زنده شد. نیروهای آزادیخواه پس از ۳روز نبرد جانانه در ۲۵تیر تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روسیه پناهنده شد. جشن آزادی برپا گردید.
سردار مریم بختیاری؛ انقلابی پیشتاز ایران
از جمله فرماندهان و پیشتازان فتح تهران و بازگشت مجدد آزادی به میهن، یک گرد آفرید بختیاری بود که در برابر سپاه سلطنتی و مرتجعان ریایی، دلاوریهای بینظیر از خود نشان داد. آگاه به دانشهای زمانه خویش، پیشگام و کارآزموده نظامی. سردار مریم بختیاری، با تعدادی نیروی نظامی و مخفیانه وارد تهران شده بود و در پشتبام خانهای مشرف به میدان بهارستان، با مزدوران شاه به نبرد پرداخت و در فتح تهران نقش مؤثری ایفا کرد. یادش به خیر که پس از کودتای رضا خان، دکتر محمد مصدق بهخاطر مخالفت با کودتا به منطقه بختیاریها رفت و مدتها مهمان سردار مریم بود... بهقول استاد باستانی پاریزی از مورخان نامی ایران «در این کوهستان زنی (سردار مریم) میزیسته که برابر ۱۰۰مرد، در سرنوشت تاریخ معاصر ایران دخیل بوده است». (خاطرات سردار مریم بختیاری، انتشارات آنزان ۱۳۸۲)
باز پسگیری انقلاب ۵۷ از سلطنت ارتجاعی فقیه
هم اکنون نیز هزاران سردار مریم و ستارخان مشرب در خیابان و کوی و برزن سراسر ایران مشغول نبرد برای باز پسگیری اصل و اساس انقلاب ۵۷ و بازگرداندن آرمان آزادی از زندان خامنهای و پاسداران قلاده در گردن و عمامه نکبت در سر آخوندها هستند. بیاد تجارب ماههای پیش از پیروزی انقلاب ۵۷، هماکنون شاهد برپایی چهلم شهدایی هستیم که سن برگزار کنندگان و دوستانشان حتی کفاف رویت خمینی ملعون را هم نمیدهد اما با لعنت فرستادن به آن روح پلید دشمن مردم، درک و اشراف خویش از تاریخ معاصرمان را میرسانند.
ارعاب و پروپاگاندا؛ سلاح زنگزده فاشیسم مذهبی
در برابر قیام تاریخی و شورانگیر مردم و بهویژه جوانان آگاه و دلیر و دخترانی همچون سردار مریمها و شیرزنان مجاهد و مبارز طی۴ دهه مقاومت خونفشان، نظام ولایت فقیه از هیتلر و موسولینی الگو برداری میکند. نازیها با پروپاگاندای تنیده شده با رعب و وحشت، نیروهای نظامی وحشی و بیوجدان خود را روانه خیابانها میکنند.
هیتلر در کتاب «نبرد من» مینویسد، چنانچه پروپاگاندا بهدرستی اجرا شود میتوان اذهان تودهها را بشکل دلخواه دستکاری کرد و جهنم زندگی فلاکتبار تودهها را بهشت جلوه داد! وی پس از به قدرت رسیدن، عموم آزادیهای فردی و اجتماعی را از بین برد. تبلیغات سرسام آوری با آخرین تکنیکهای روز را در همه زوایای ریز و درشت کشور بهکار گرفت و اراذل و اوباش حکومتی را به جان و نوامیس مردم انداخت (دایره المعارف هولوکاست).
قیام سراسری و مستمر، پایان دهنده عمر نظام ولایت
پس از ۵۰روز از این جنگ نابرابر اما در راستای درست تاریخ بهدست مردم با غول ارتجاع، دیدهبانها و تلسکوپ های رصد کننده انقلاب خلق در زنجیر ایران، آخرین تصاویر و گزارشات صحنه نبرد را به افکار عمومی ارسال میکنند.
«برخی از کارشناسان و تحلیلگران مسائل ایران بر این باورند که جمهوری اسلامی به پایان عمر خود نزدیک میشود. جنبش سراسری جوانان همچنان ادامه دارد. دامنه همبستگی ایرانیان خارج با جوانان داخل کشور نیز روزبهروز گستردهتر میشود» (رادیو فرانسه۱۲آبان۱۴۰۱).
«بعضی از مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی در فکر خارج کردن اعضای خانواده خود از ایراناند و برای این منظور میکوشند پاسپورتهای اروپایی بهویژه بریتانیایی و سویسی و نیز کانادایی تهیه کنند» (اکسپرس لندن۸آبان۱۴۰۱)
«شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان اعلام کرد در ۴۸روز گذشته، دستکم ۴۸ کودک به دست نیروهای سرکوبگر حکومت کشته شدهاند»
«محمدعلی نظری، فرمانده سپاه استان کرمان، گفته بود که «برخی دانشآموزان لیدر اغتشاشها بودهاند»
ری تکیه، از مقامهای سابق وزارتخارجه آمریکا و محقق ارشد شورای روابط خارجی هم از آغاز انقلاب دوم ایران میگوید. وی اوضاع کنونی ایران را دارای «شباهتهای خیرهکننده» با سالهای ۱۳۵۷-۱۳۵۶، میداند و میگوید: «خیزش کنونی نشان میدهد که آخوند حاکم، آیتالله خامنهای، ضروریترین درس سقوط شاه را فراموش کرده است، اینکه تودههای مستاصل گاهی اوقات چارهای جز شوریدن ندارند» (ایندیپندنت۸آبان۱۴۰۱).
اکنون انقلاب ایران با اندوختهای سرشار از جانفشانی جانهای شیفتهای همچون بیبی زینب ها، سردار مریم بختیاریها، ستارخانها، کوچکخانهاو پسیانها، مصدقها، حنیفنژادها، گلسرخیها، ... و هزاران دختر و پسر شورشگر و جان برکف قیام ایران... مهساها و نیکا و حدیثها... آماده شده است تا قیام حماسه آفرین و تاریخیاش را به «ساعت صفر» برساند. آنگاه چه بهارانی که فرا میرسند!