متن سخنان نوروزی سال۱۴۰۰ خامنهای، تشریح بحرانهای متعدد داخلی و بینالمللی رژیم بود. وجه غالب سخنان خامنهای اما زمینهسازی برای نمایش انتخابات ۱۴۰۰ بود. یکی از جنبههای قابل توجه و در عینحال طنز سخنان خامنهای، نامگذاری سال۱۴۰۰ بهعنوان سال «تولید، پشتیبانیها و مانعزدایی» است.
نامگذاری خامنهای با محورهای فوق ـ بهخصوص تولید ـ بسیار شبیه سرمایهگذاری بودجه سال۱۴۰۰ با تمرکز بر فروش نفت است. موضوعی که با توجه به تحریم نفتی رژیم، حتی مورد تمسخر نمایندگان مجلس آخوندی واقع شد. اما آنچه که این نامگذاری را بیشتر زیر ذرهبین میبرد، انتخاب موضوع «مانعزدایی» توسط خامنهای است.
وجود مانع از نگاه خامنهای، دو جنبهٔ داخلی و خارجی دارد. جنبهٔ خارجیِ سیاست نظام از خمینی تا خامنهای همواره با صدور ترور و مرگ و گروگانگیری ـ که محمدجواد لاریجانی آن را نوعی قدرت جدید معرفی کرد ـ پیش برده شده و هماکنون نیز هیچ راه دیگری برای رژیم نمانده است. در ارتباط با تحریم و برجام هم خامنهای تأکید کرد که هیچ راهحل جدیدی وجود ندارد و نظام او در بنبست سابق، درجا خواهد زد. بنابراین رفع مانع خارجی از منظر خامنهای، جز با خوردن جامزهر در ترک تروریسم و پذیرش برجام میسر نخواهد بود.
جنبهٔ داخلی موانع از نگاه خامنهای، گرچه چندان به آن نپرداخت؛ اما واضح است که علاوه بر تأکید قاطع بر انقباض و بیراهحلی، منظورش حذف باند رقیب و مغلوب نظام از یکطرف و سرکوب اجتماعی از طرف دیگر است. این سیاست نشان میدهد خامنهای هیچ حرف و راهحل جدید حتی در درون نظام هم که خودش همهکارهٔ آن است، ندارد. یک جا هم آمد مانوری نمایشی بدهد، بیشتر ماهیت نظامی مبتنی بر اصل ولایت فقیه و شخص ولیفقیه را برملا نمود و اعتراف کرد که حتی در درون نظامش هم کسی برای جایگاه دولت و نقش رئیسجمهور، تره هم خرد نمیکند و کارهیی نمیداندشان. خامنهای حتی یک ادلهٔ مبتنی بر قانون و حقوق برای اثبات جایگاه دولت و نقش رئیسجمهور ارائه نکرد؛ بلکه استدلالش را هم بر اوهام و اتهام سوار نمود و هم با هدف دانه پاشیدن برای نمایش ۱۴۰۰. دقت کنید:
«جایگاه ریاست جمهوری، مهمترین و مؤثرترین مدیریت کشور است و طرح برخی مسائل همچون اینکه رئیسجمهور اختیاراتی ندارد یا تدارکاتچی است، خلاف واقع و از روی بیمسؤلیتی یا بیاطلاعی یا غرضورزی است».
اما جنبهیی از سخنان خامنهای که باید به آن پرداخته شود، یک محور از نامگذاری سال۱۴۰۰ تحت عنوان «مانعزدایی» است. همانطور که اشاره شد، منظور خامنهای حذف باند مغلوب و مغبون نظام از یکطرف و سرکوب اجتماعی از طرف دیگر است. ولی اگر از منظور خامنهای که از قضا سیاست ۴۲ سالهٔ نظام بوده و جریان دارد، درگذریم، جنبهٔ قابل توجه این است که این «مانعزدایی» از منظر مردمی که با سه قیام بزرگ در یک دهه، بزرگترین جبهه سیاسی را مقابل نظام محقق کردهاند، نخست کنار زدن مانعی بهنام نظام ولایت فقیه است. خامنهای در تعبیری معکوس، مختصات دشمن نظامش را که به وسعت فلات ایران گسترده شده است، داد. آدرس داد که در ایرانزمین یک جنبش سراسری «مانعزدایی» برای برداشتن سد اصلی دموکراسی و آزادی و حقوقبشر جریان دارد و این سد، تمامیت نظام جمهوری اسلامی میباشد.
چنین واقعیتی را میلیونها ایرانی بلافاصله پس از سخنان خامنهای، در یک واکنش ملی و میهنی آشکار نمودند. میلیونها ایرانی پس از حرف خامنهای، بیدرنگ یک کمپین سیاسی ـ اجتماعی با هشتگ #مانع_ایران_شمایید!، برگزار کردند و صدا و رأی و نظر مردم ایران را به گوش دنیا رساندند.
بنابراین رفع «مانع» اصلی ایران که حاکمیت ولایت فقیه باشد، سالهاست موضوع کمپینها، قیامها، اعتراضات و مطالبات مردم برای رسیدن به دموکراسی و آزادی شده است. سال۱۴۰۰ را سال همبستگی برای چنین «مانعزداییِ» ملی و میهنی کنیم.