تاریخ مشحون از سرنوشت دیکتاتورهایی است که چندی به تاج و تخت میرسند، برای خود یکهتازی میکنند، آزادی را به بند میکشند، به صغیر و کبیر رحم نمیکنند، دشمنان خود را زندانی و شکنجه و اعدام میکنند، خود را سایه خدا روی زمین، شاهنشاه و آریامهر، منتسب به وحی و... مینامند و پس از مدتی با شورش نیروهای بالنده جامعه به زبالهدان تاریخ پرتاب میشوند.
تا همین سالهای اخیر تنها مقاومت ایران بود که با ایمانی همچون باور به طلوع خورشید، سرنگونی محتوم استبداد پلید آخوندی را نوید میداد و در صحنه عمل بهطور روزمره بهایش را با چند دهه مبارزه و ۱۲۰هزار شهید میپرداخت ولی با پیشروی قیام مردم ایران برای همگان مشخص شد از ثبات و ماندگاری برای عمامه بهسران حاکم در ایران خبری نیست. بهطور خاص پس از آغاز قیام آبان ماه، بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان، با ذکر مثال از زمان شاه، همان فرجام تیره را برای دیکتاتوری آخوندی پیشبینی میکنند.
فرجام شاه و شیخ از نگاه رسانههای حکومتی
در تازهترین نمونه از رسانههای خود رژیم مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه حکومتی جمهوری در روز ۸دی ۹۸در مطلبی با عنوان «ما هم شاه شدهایم» به تشابه حکومتهای شاه و شیخ اشاره کرده و مینویسد: «پوست قدرت، پوستین قدرتمندان و نقابهایی که صاحبمنصبان ما بر چهره دارند اگر کنار زده شوند و عملکردها با دقت بررسی شوند، همه به این نتیجه خواهیم رسید که ما هم شاه شدهایم. علامت شاهی اگر دلبستگی به القاب بود که ما هم این دلبستگی را داریم، اگر بیتوجهی به معیشت مردم بود که ما هم بیتوجهیم، اگر فاصله گرفتن از مردم بود که ما هم فاصله گرفتهایم، اگر گوش ندادن به حرف ضعفا بود که ما هم گوش نمیدهیم، اگر طبقاتی کردن جامعه بود که ما هم همین کار را کردهایم و اگر ایجاد کارخانه مستضعفسازی بود که ما هم در حال حاضر رسماً میگوییم ۶۰میلیون مستضعف داریم. ما حتی حاضر نیستیم نتیجه نظرسنجیها را یک سانتیمتر دورتر از بولتنهای بهکلی سری منتشر کنیم. آیا واقعاً ما شاه نشدهایم؟!»
این آخوند حکومتی که از همان سالهای اول انقلاب عضو شورای مرکزی حزب چماق به دستان جمهوری بوده و چند دهه است که مدیر مسئول این روزنامه است، در همین چند سطر به دزدی و چپاول و غارت منابع مردم ایران که نتیجهاش فقر مردم است اعتراف میکند. به فاصله طبقاتی وحشتناک جامعه و بیتوجهی و به حاشیه راندن ضعفا و طبقات محروم اذعان میکند و با زبان خود، شعار دجالگرایانه خمینی در سنگر گرفتن پشت مستضعفان را به لجن میکشد و دستگاه ولایت فقیه را یک «کارخانه مستضعفسازی» تصویر میکند که صد بار بدتر از دربار شاه باعث بهرهکشی و استثمار بوده است. این شبیهسازیها اگر چه با هدف سفیدسازی خمینی و به دربردن او و کل نظام از خشم تودههای بهجان آمده است اما دیگر چه اعترافی از این بالاتر و چه دلیلی بهتر از این برای دود شدن همه استدلالهایی که سالیان سال، طبقات فقیر جامعه را پایگاه اصلی رژیم اعلام میکرد و حالا آشکارا با مقایسه با زمان شاه، به همان سرنوشت، یعنی سرنگونی هشدار میدهد.
در نوشته دیگری یکی از عوامل رژیم که عنوان «دبیر قرارگاه ملی مبارزه با مفاسد اجتماعی» را یدک میکشد مجدداً در مقایسهٔ نظام آخوندی با زمان شاه به گسترش فساد اعتراف میکند و میگوید «مثل دوره شاه که افرادی مختلف مفاسد مختلفی داشتند و برای رشد در سیستم باید در همان مسیر فساد میرفتند ولی در جمهوری اسلامی فساد گسترش یافته و رشد کرده».
اگر چه وی برای بالانس کردن مدعی میشود که فساد «هنوز سیستمی نشده» ولی دم خروس فساد سیستماتیک زمانی در صحبتهایش بیرون میزند که میگوید «شفاف بگویم یکسال و نیم است آقای لاریجانی نمیگذارد گزارش تحقیق و تفحص قاچاق در مجلس قرائت شود. میگویند گزارش تند و تیز است باید لطیفتر شود! آیا ۱۶۰۰خودرو با کولبر وارد شده؟» (سایت حکومتی رجانیوز ۷دی ۹۸)
شبیهسازی بین شاه و شیخ بسیار بیش از این نمونههاست. در مراسم نمایشی که بهمناسبت ۱۶آذر برگزار شده بود و رئیسی سرکرده جلاد قضاییه رژیم برای تعدادی از دانشجونمای دستچینشده صحبت میکرد، همانجا یک دانشجو گفت «اگر ما به امیرالمومنین باور داریم این عکسهای امام و آقا را بکشیم پایین این کار شاه است».
تاجزاده نیز روز ۱۸آذر ۹۸در سایت اعتماد آنلاین به رژیم شاه اشاره کرد و گفت «اگر شاه به جای سال ۵۷که گفت صدای انقلاب شما را شنیدم، سال ۵۶میآمد و میگفت که من انتخابات را آزاد میگذارم، چه میشد؟ بهنظر من اصلاً انقلاب نمیشد».
عماد افروغ دیگر ریزشی نظام هم فرجام شاه را در ناصیه نظام ولایت فقیه میبیند و میگوید «ترس در نهایت منجر به طغیان میشود. امام میفرماید در زمان شاه یک آجان حکومت میکند. ما الآن این را داریم میبینیم» (آرمان ۴دی ۹۸)
فرجام شاه و شیخ از نگاه خبرنگاران خارجی
جالب اینکه تشابه سیر نزولی حاکمیت آخوندی و حاکمیت شاه از دید سیاستمداران خارجی و خبرنگاران بینالمللی نیز پنهان نمانده و آنان نیز پیشبینی میکنند که رژیم خامنهای همان مسیر رژیم شاه را میرود و موضوع دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. سایت العربیه انگلیسی روز ۴دی ۹۸ نوشته است «یک خبرنگار عکاس آمریکایی، که سقوط سلسله پهلوی را پوشش داد... تصاویر سال ۱۹۷۹ را با سلسله تظاهراتی که در ۱۵نوامبر پس از اینکه ایران سهم بندی بنزین و قیمت بنزین را حداقل ۵۰درصد افزایش داد فوران کرد، مقایسه کرد». نیویورکپست در سرمقاله روز ۷دسامبر ۲۰۱۹درباره قیام آبان میگوید: «تظاهرات داخلی در ایران نشاندهنده سطحی از خشم مردم بود که از زمان عزل شاه در سال ۱۹۷۹تا بهحال دیده نشده بود».
البته روزنامه واشنگتنپست روز ۴دسامبر ۲۰۱۹در مقایسه این قیام با آنچه در زمان شاه صورت گرفت صریحتر مینویسد که «یک استاد در مدرسهٔ مطالعات پیشرفتهٔ بینالمللی جان هابکینز به تظاهراتهای بزرگ سال ۱۳۴۲در واکنش به طرحهای اصلاحات شاه اشاره کرد... آن لحظه “یک نقطهٔ عطف” برای ایران بود که موجب رادیکالیزه شدن اپوزیسیون و متحد شدن آن علیه سلطنت شد و ایران را در راهی قرار داد که به انقلاب ۱۳۵۷منجر گردید». برایان هوک نیز روز ۲۸آذر ۹۸با همان مقایسه گفت «این خیلی مهم است که بعد از سرکوب بیرحمانه، که مرگبارترین سرکوب در تاریخچه این رژیم بود، فراتر از آنچه در زمان شاه [بود] اتفاق افتاد». (سایت وزارت امور خارجه آمریکا)
نتیجه اینکه با قیام آبان صفحه مهمی در تاریخ ایران ورق خورد و گزینه سرنگونی که روزگاری بسیار دور و غیرقابل دسترس مینمود در چشم همگان جلوهگر شد. همه این موارد مقایسه با دیکتاتوری شاه از زبان رسانههای داخلی و خارجی گواه همین واقعیت است.