رژیم ارتجاع از همان ابتدای پیدایش، بنای خود را بر پایه خفقان و سرکوب منتقدان و مخالفان بنا نهاد و سیستم کنترل امنیتی شدیدی را بر تمام ارکان جامعه مستولی کرد و جای هر گونه ترقی اندیشه و رشد تفکری را در نطفه خفه نمود.
سرکوب شدید مردم در خیابانها، قتلعام سال ۶۷و کشتار۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهد، تنها نمونهای از جنایات سفاکانه رژیم است.
با آغاز خیزش سراسری دیماه ۹۶و تداوم آن، مسأله فروپاشی رژیم، به مطالبهای عمومی بدل گشت و دژخیمان خونخوار، خطر سرنگونی را نزدیکتر از گذشته مشاهده کرد، فشارهای امنیتی نیز افزایش یافت به گمان آن که با تشدید فضای ارعاب، تهدید و کنترل بیحد و حصر فضای مجازی، میتوان خشم بیدار شده مردم را مهار نمود؛ غافل از آنکه:
«سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل»
در همین راستا، رژیم، اعوان و انصار خود را گسیل نموده تا در جهت ایجاد تنفس مصنوعی و زنده نگاه داشتن پیکر نیمه جانش تمام توان خود را به کار گیرد.
از جمله اقدامات مذبوحانهٔ رژیم، میتوان به مدیریت و سازماندهی پروپاگاندای مبتنی بر اینترنت، شبکه سازی بین عوامل مختلف داخلی و خارجی، ساخت ارتش سایبری رباتیک تحت تاثیر و نفوذ پدر وبلاگنویسی ایران اشاره کرد.
امروزه یکی از خطرناکترین عوامل سرکوب رژیم، باند اطلاعاتی اپوزیسیون نمایی است که متشکل از عناصر خودفروخته و مزدور، اطلاعات شخصی و محرمانه مردم را در اختیار سازمانهای مخوف امنیتی قرار میدهند تا بلکه بتوانند خوشرقصی خود را به اربابان جلادشان اثبات نمایند.
ازین رو میبایست هشیار بود و مبارز واقعی را از فیکهای سایبری متمایز نمود و با آگاهی کامل در مسیر مبارزه گام برداشت و فریب چهرههای زشت و کریهی که در پشت نقاب زیبای مبارزه پنهان شدهاند را نخورد
نفیسه
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است