وضعیت فاجعهبار معیشت مردم ایران روز بهروز وخیمتر میشود و گرداب فقر حتی طبقات و اقشار متوسط را بهدرون خود فرو میکشد، تا آنجا که روزنامههای حکومتی هم ناگزیر در اعتراف بهگوشههایی از واقعیتهای سیاه کنونی اعتراف میکنند: «سرعت سالانه (گسترش) خط فقر مطلق در کل کشور ۲۰درصد است... هزینههای خانوارها حالا نه ماهانه، نه سالانه، بلکه روزانه فربهتر از درآمدشان میشود. ». (روزنامهٔ حکومتی کار و کارگر ـ ۲شهریور ۱۴۰۰). .
در نتیجه کارگران و زحمتکشان روز بهروز بیشتر در «چاه عمیق فقر» سقوط میکنند. افزایش ۳۹درصدی دستمزد کارگران در سال۱۴۰۰بهسرعت با تورم بیش از ۵۰درصدی بلعیده شد و سفرهٔ آنان خالیتر از سال قبل گردید و لبنیات نیز مانند گوشت و میوه بهآرزو تبدیل شد. چرا که نرخ تورم مواد خوراکی بهبالای ۷۰درصد (طبق آمارهای رسمی رژیم) رسیده است.
به این ترتیب ادامهٔ حیات چند میلیون بیکار، کارگران روزمزد و کارگران شاغلی که چند ماه چند ماه حقوق دریافت نمیکنند، خود معمایی است! منابع حکومتی در آمارهای کوچکنمایی شده اعتراف میکنند که بیش از ۳۰درصد جمعیت کشور زیرخط فقر مطلق هستند و کالری کافی یک انسان زنده را را دریافت نمیکنند. یعنی در گرسنگی بهسر میبرند.
در برابر این وضعیت هولناک، رئیسی جلاد طی بیش از یک ماهی که زمام امور اجرایی را بهدست گرفته، عملاً نشان داده که جز سرکوب و غارت باز هم بیشتر مردم و مکیدن آخرین ذرات حیات آنها، هیچ برنامهیی در هیچ زمینهیی بهخصوص در زمینهٔ اقتصادی ندارد. جلاد۶۷ در نمایش گفتگوی تلویزیونی خود هر جا که بحث برنامهٔ اقتصادی بهمیان آمد، یک مشت حرف و وعدهٔ کلی و مسخره با ترجیعبند «باید» و «انشاالله» تحویل داد: «دولت شبانهروز دارد تیم اقتصادیاش کار میکند... که انشاءالله ما بتوانیم شرایطی را پیش بیاوریم که کاملاً ثبات بهبازار حاکم بشود... انشاءالله فکر میکنیم با کارهایی که انجام شده (کدام کارها؟!) بتواند گامهایی برداشته بشود که این گامها بهثبات اقتصادی در بازار، بهافزایش تولید و بهپایان دادن بهاین وضعیت رکودی که وجود دارد و کاهش تورم انشاءالله بیانجامد» (گفتگوی زنده تلویزیونی ـ ۱۳شهریور).
برنامه پیشکش! حتی تیم اقتصادی که رئیسی جلاد از آن دم میزند هم وجود خارجی ندارد. او در اولین سخنرانی خود در هیأت دولتش (۴شهریور) از یک «شورای عالی هماهنگی اقتصادی» سخن گفت که در آن مسائل اقتصادی با سرپنجهٔ تدبیر پاسدار محسن رضایی حل و فصل خواهد شد. اما این شورای عالی و رئیس آن نشکفته پرپر شد و جلاد۶۷ در ظهور تلویزیونی بعدی خود (۱۳شهریور) نه تنها هیچ اشارهیی بهشورای کذایی نکرد، بلکه تصریح نمود که معاون اولش یعنی مخبر «جایگاه هماهنگ کننده» را بهعهده دارد.
این بیبرنامگی و سردرگمی در حوزهٔ اقتصادی، طی همین یک ماه در تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و شاخصهای کلان اقتصادی، از نرخ تورم و افزایش قیمتها از جمله قیمت ارز بارز شده است. بهویژه خطی که رژیم در رابطه با موضوع هستهیی و مذاکرات برجام در پیش گرفته، نه تنها هر گونه چشمانداز بهبود را منتفی میکند، بلکه همهٔ نشانهها حاکی از ادامهٔ بنبست سیاسی است که نتیجهٔ بلافصل آن تشدید تحریمها و تشدید بحران اقتصادی است که فاجعهٔ کرونا هم بهاضعاف بهآن ضریب زده است.
تحلیلگران حکومتی پیوسته در رسانهها هشدار میدهند که ادامهٔ وضعیت سیاسی موجود، بهخصوص اگر قطعنامهٔ شورای حکام صادر شود و پرونده رژیم بهشورای امنیت برود، حتی ادامهٔ همین وضعیت کنونی را نیز امکانپذیر میسازد و فروپاشی کامل اقتصادی را در چشمانداز قرار میدهد: «اگر سناریو این باشد که ایران و آمریکا بهسازگاری نرسند و تحریمها تمام نشود ادامه وضعیت بغرنج و بسیار شکننده اقتصادی امروزی نیز ناممکن خواهد شد» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت ۱۶شهریور ۱۴۰۰)
حتی روزنامههای باند ولیفقیه نیز هشدار میدهند که «آستانهٔ تحمل جامعه در وضعیت قرمز» است. (روزنامهٔ حکومتی رسالت ـ ۱۰شهریور)
اما دیکتاتوری بحرانزدهٔ ولایت فقیه در آخرین مرحله حیات خود پوسیدهتر از آن است که بتواند این هشدارها را بشنود چه رسد که بهآنها ترتیب اثر بدهد، کمااینکه شاهدیم در همین شرایط در مجلس ارتجاع صحبت از حذف یارانهها و افزایش مالیاتها و عوارض بهبهانههای مختلف است.
در چنین شرایطی، حتی روزنامههای حکومتی هم پیشبینی میکنند «سطح نارضایتیها روندی فزاینده میگیرد و امنیت (نظام) را مخدوش خواهد کرد» (جهان صنعت ۱۸شهریور ۱۴۰۰).