خبرگزاری رویتر ۲۸تیر گفت: دو کشتی باری (رژیم) ایران چند هفته است بهعلت تحریمهای آمریکا، در برزیل زمینگیر شده و قادر به سوختگیری و بازگشت به ایران نیستند.
این دو کشتی به نامهای باوند و ترمه در بندر پاراناگوا، در جنوب برزیل، لنگر انداختهاند.
شب پیش از این نیز خبر هدف قرار گرفتن یک پهپاد خامنهای در خلیجفارس و سقوط آن خبرساز شده بود، همچنان که در همان تاریخ تحریمهای جدیدی برضد رژیم اعلام شد و پرداخت غرامت به قربانیان عملیات بمبگذاری رژیم در بیروت نیز از داراییهای رژیم به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا رسید.
ضربات پیدرپی به رژیم
این روزها شاهد سیلیها و ضربههایی هستیم که از چپ و راست به رژیم وارد میشود. بخشی از آنها همین تحریمهاست. تحریمهای جدید که ۵شخص حقیقی و ۷شخص حقوقی را بهعلت نقض تحریمهای فراسرزمینی آمریکا در بر میگیرد، بهگفته پمپئو وزیر خارجه آمریکا تحریمها «بهعنوان بخشی از کارزار فشار حداکثری آمریکا است که یک شبکه جهانی شرکتها و مأمورانی را که مواد برای برنامه اتمی رژیم تهیه میکردند هدف قرار داده است». پمپئو گفت: اصلیترین کشور حامی تروریسم نباید اورانیوم غنیسازی کند.
این تحریمها بیانگر آن است که رژیم از دنبال کردن پروژه مخفی خود برای دستیابی به بمب اتمی دست برنداشته است. اما تحریمها فقط به همین محدود نمیشود. آمریکا بهدنبال تحریم عناصر حزبالله وابسته به رژیم، طی همین روزها درصدد تحریم مزدوران و وابستگان عراقی رژیم هم هست. و طی هفتهها و روزهای اخیر شماری از آنها هدف تحریمهای قرار گرفتهاند. از جمله جمعه ۲۸تیر خزانهداری آمریکا اعلام کرد یکی از سرکردگان حزبالله که در بمبگذاری آرژانتین نیز دست داشته است مورد تحریم قرار داده است و معاون خزانهداری آمریکا گفت این کشور اجازه نمیدهد عناصری اینچنین برنامههای شرورانه رژیم ایران را پیش ببرند.
این رویدادها به این معنی است که آمریکا از هر طرف بهدنبال مسدود کردن تمام منافذ تنفس رژیم است. کما اینکه امامی کاشانی گماشته خامنهای در نمایش جمعه بازار تهران روز جمعه ۲۸تیر با آه و ناله گفت: «دشمن از هر طرف ما را احاطه کرده است». احتمالاً منظور او تنها تحریمها نبود، چرا که رژیم از نظر سیاسی و نظامی نیز احاطه شده و هر تحرکی او را در معرض ضربه و فشار مضاعف قرار میدهد.
جدیدترین مشکلات رژیم
در زمینه فشارهای وارده به رژیم میتوان چند واقعه متفاوت را نام برد از جمله:
هدف قرار گرفتن پهپادش این واقعیت را در پهنه نظامی نشان میدهد
همچنانکه محدود شدن تحرک مزدورانش در عراق که خود را در پیشروی خواست انحلال حشدالشعبی نشان میدهد
همچنان در تنگنا قرار گرفتن مزدورانش در سوریه بخشی دیگری از این احاطه است.
اما احاطه شدن اصلی رژیم در زمینه سیاسی توسط مجاهدین و مقاومت ایران است که خود را در کارزار روزهای ۲۰تا ۲۴تیر در اشرف سه نشان میدهد. رویدادی که رژیم طی تمام روزهای گذشته در قبال آن در حالت بیتعادلی به واکنشهای حسابنشده دست میزند. واکنشهایی که بخشی از آنها را در رسانههایش میتوان بهروشنی دید.
خامنهای؛ از سکوت در برابر کارزار سیاسی گسترده مجاهدین تا فوران بغض رسانهیی
رژیم طی روزهایی که گردهماییهای مجاهدین در اشرف۳ درجریان بود از جمله اجلاس سالانه مقاومت در روز ۲۲تیر، بهشدت جلوی خود و تمامی رسانههای تبلیغاتیاش را گرفته بود که نسبت به آن واکنش نشان ندهند. گرچه که در همان هنگام هم مواردی مانند اظهارات جولیانی که گفته بود رژیم رفتنی است و مجاهدین هم به رهبری مریم رجوی آلترناتیو آن هستند، انعکاس جهانی پیدا کرده بود و رژیم ناگزیر واکنش نشان داد.
اما آنچه امسال اتفاق افتاد در واقع تجسم کابوس مرگباری برای رژیم بود که دو وجه داشت؛
یکی تثبیت و شناسایی مقاومت سازمانیافته ایران بهعنوان آلترناتیو قدرتمند رژیم
و دیگری رونمایی از اشرف۳ و جهانی شدن مقر مرکزی مجاهدین.
در این مورد واکنش رژیم همان فوران بغض رژیم بود که از زبان یک رسانهاش اینچنین جاری شد:
«این مهم (رونمایی از اشرف۳و جهانی شدن آن) حاوی یک پیام سیاسی و اجتماعی است. (مجاهدین) از یک طرف میخواهند قدرت و اقتدار بهاصطلاح آلترناتیو نظام را به رخ جهانیان بکشانند و از طرف دیگر، به هواداران خود در داخل کشور نوید و امیدواری دهند».
در واقع اگر از سیلی و ضربه به رژیم صحبت میکنیم باید نخست از ضربه استراتژیکی که با کهکشان امسال و با رونمایی اشرف ۳، بر رژیم وارد آمد، یاد کرد که ضرباتی مانند تشدید تحریمها و یا هدف قرار گرفتن پهپادش در مقایسه ناز و نوازش محسوب میشود.
اما تحریمها...
اکنون و با توجه به بستر رویداد اصلی این روزها میتوان نگاه دیگری به وضعیت رژیم، تحریمها و ضرباتی که دریافت میکند کرد.
روحانی چندی پیش گفت که دیگر چیزی نمانده که آمریکا بخواهد تحریم کند اما با این همه تقریباً هر هفته شاهد اعلام تحریمهای جدید از سوی آمریکا هستیم!
واقعیت آنکه: هر دو نکته درست است!
از یک طرف این حرف روحانی که سایر سردمداران رژیم مانند جهانگیری و سخنگوی وزارتخارجه هم گفتند، درست است که واقعاً کمتر نهاد و مهرهٔ رژیم است که از تحریمها مصون مانده باشد.
از طرف دیگر بهنظر میرسد آمریکا با تحریمهای فزاینده و تدریجی رژیم میخواهد همهٔ روزنهها را به روی این رژیم ببندد. اینکه رژیم تا چه مدت میتواند در برابر خفگی اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمها تاب بیاورد را آینده مشخص خواهد کرد. اما تا همین جا همین حرف که مگر چیزی مانده است که آمریکا تحریم نکرده باشد نشانهٔ نهایت استیصال رژیم است و رژیمی که تا چندی پیش ادعا میکرد که ما هفت راه برای دور زدن تحریمها داریم و اگر یکی را ببندند از ۶راه دیگر اقدام میکنیم امروز در برابر واقعیت آثار تحریم اینچنین ابراز عجز و کلافگی میکند.
روز جمعه همگان شنیدند که دو کشتی رژیم در برزیل بهعلت خودداری این کشور از دادن سوخت به آنها چند هفته است که در یکی از بنادر این کشور متوقف شدهاند. این سرنوشت همهٔ کشتیها و هواپیماهای رژیم و اساساً سیستم گردش خون رژیم است که فشار آن در حال حرکت به سمت عدد «صفر» است!
یک سؤال نه چندان فرعی
اما در میانه چنین معرکهای چرا رژیم هدف قرار گرفتن یک پهپاد خود را انکار و تکذیب میکند؟ با توجه به اینکه با امکانات دنیای کنونی این قبیل رویدادها نمیتواند برای همیشه پوشیده بماند.
اولا باید به یاد داشت که رژیم در انکار و تکذیب واقعیتهای بسا بزرگتر و روشنتر از اینهم هیچ محذوری ندارد. کما اینکه روحانی نمایانترین شاخصهای اقتصادی را انکار کرده و وارونه جلوه میدهد. در حالی که بنا به گزارش دیگر منابع رسمی رژیم هر ماه یک صدهزار نفر به تعداد بیکاران افزوده میشود، روحانی با وقاحتی مافوق تصور میگوید نرخ بیکاری یک و سه دهم درصد کم شده است. ایضا در مورد تورم رکود و سایر شاخصها که حتی صدای رسانهها و مهرههای خودش را هم در آورده است.
بنابراین بدیهی است که در مورد پهپاد هم انکار و تکذیب، سادهترین کار برای رژیم است. اما نکته این است که در همین انکار و تکذیب میتوان وحشت رژیم را بهوضوح دید. در حالی که اگر رژیم در فاز رجز خوانی و قدرتنمایی بود، مانند آمریکا که سقوط پهپاد خود را اعلام کرد و به رژیم هشدار داد رژیم هم بایستی به آمریکا هشدار میداد و خط و نشان میکشید. اما روشن است که منطق تعادلقوا بر دجالیت آخوندی چربیده است. سقوط پهپادش را انکار میکند تا خود را از دردسر پاسخگویی یا ملتزم شدن به مقابله به مثل و پیامدهای مرگبار آن «خلاص!» کند.
و درست بهعلت همین هم این همه در مورد توقیف نفتکش حامل سوخت قاچاقش تبلیغات میکند.
چرا که میترسد توقیف کشتی نفت کشاش توسط انگلستان بهخصوص اگر بهصورت یک رویه در بیاید (که احتمالاً در خواهد آمد) آخرین و شاید تنها روزنهیی که رژیم برای دور زدن تحریمها پیش خود تصور میکرد به رویش بسته میشود. در این مورد خاص توقیف نفت کشی که به سوریه نفت میبرد و رژیم به این وسیله میخواست به رژیم متزلزل اسد سوخت برساند درد این ضربه را برای رژیم مضاعف میکند. بنابراین رژیم درصدد بود که به هر صورت به این اقدام انگلستان واکنش نشان بدهد و جلوی این روند را بگیرد:
ابتدا سعی کرد این کار را با توقیف یک کشتی انگلیسی در تنگه هرمز انجام بدهد، اما آن افتضاح به بار آمد و با ورود رزمناو انگلیسی پاسداران و قایقهایشان زبونانه پا به فرار گذاشتند.
اکنون بهنظر میرسد که رژیم با ربودن یک کشتی انگلیسی که روز جمعه ۲۸تیر خبرهای آن منتشر شد میخواهد در مقابل چنین محاصره همهجانبهایی دست به قدرتنمایی پوشالی و باجگیری تروریستی بزند. اما شرابط کنونی نشان داده است که اینچنین خودزنیهای رژیم که سراسر از موضع ضعف و ناچاری صورت میگیرد تنها باعث افزایش قاطعیت علیه رژیم آخوندی میگردد.از همین رو بهدنبال ربودن نفتکش انگلیسی جرمیهانت وزیر خارجه انگلستان گفت اگر رژیم ایران نفتکش را برنگرداند با عواقب جدی روبهرو خواهد شد
رئیسجمهور برگزیده مقاومت در همین رابطه گفت: باجخواهی و افسار گسیختگی ملایان در خلیجفارس نیازمند پاسخ قاطع بینالمللی است. نباید اجازه داد آنها جریتر بشوند. قدرت و قاطعیت زبانی است که آنها خوب میفهمند. نباید میدان و فرصت برای شانتاژ پیدا کنند