سیل اکثر نقاط میهن را فراگرفته است. فاجعهای که نخستین علت آن همانا سیاست غارتگرانه ۴۰سال حاکمیت ننگین نظام عقبمانده ولایت فقیه بر میهن و مردم ستمدیده ایران است. اما ببینیم که در برابر این فاجعه سراسری، سردمداران حکومتی و کارگزاران چپاولگر نظام آخوندی چه اقدامی انجام دادهاند. با هم به گوشهای از اقدامات حکومتی از زبان رسانههای همین رژیم نظری بیاندازیم:
سیل در استان گلستان
- خامنهای، ولیفقیه دیکتاتوری آخوندی در مسافرت مشهد
- حسن روحانی، رئیسجمهور ارتجاع، در تعطیلات نوروزی و مسافرت به جزیره قشم
- آخوند روحانی بهرغم سیل ویرانگر در گلستان و در جریان قرار گرفتن از فاجعه بهبار آمده، نه تنها برای بازدید از مناطق سیلزده اقدامی نکرد بلکه حتی در دفتر کار خود نیز حاضر نشد و به تعطیلات نوروزی خود ادامه داد.
- نکته جالب اینکه آخوند روحانی از جزیره قشم و در حال گذراندن تعطیلات نوروزی خود، به معاونش، جهانگیری پیام میدهد که خسارات سیل استان گلستان را برآورد کند. لابد برای اینکه برنامهریزی کند از کجا و چطور پول خسارات ایجاد شده در استان گلستان را از جیب ملت محروم بیرون بکشد.
- روحانی تنها با وقوع سیل در شیراز و سایر نقاط میهن بهناچار و برخلاف تمایل خود، روز دوشنبه به تهران برگشت. خبرگزاری حکومتی فارس در این زمینه گزارش داد:
اعتراف خبرگزاری حکومتی فارس به گردش و تفریح آخوند روحانی در روزهای سیل
«هواپیمای حامل حسن روحانی امروز جزیره قشم را به مقصد تهران ترک کرد. بارشهای شدید و جاری شدن سیل در برخی استانهای کشور خسارات و تلفاتی را به همراه داشت و عدم حضور به هنگام مسئولان اجرایی در محل و همچنین مدیریت غیرکارآمد بحران باعث جریحهدار شدن افکار عمومی و واکنشهای مختلف مردم در شبکههای اجتماعی شد. استاندار گلستان از جمله غایبین مدیریت بحران سیل بود».(خبرگزاری فارس ۵فروردین ۹۸)
افتضاح سفر به خارج استاندار گلستان
استاندار گلستان، مناف هاشمی، در حالیکه استان با فاجعه سیل ویرانگر مواجه شده بود، برای گذراندن تعطیلات نوروزی در خارج بهسر میبرد. تنها وقتی اعتراضات مردم سیلزده بالا گرفت، او مجبور به بازگشت به ایران شد.
بهدنبال این افتضاح در اثر اعتراضات مردمی از یکطرف و بهدلیل جنگ باندهای مافیایی نظام از طرف دیگر، جهانگیری، معاون آخوند روحانی، استاندار گلستان را از کار برکنار کرد.
اما جالب اینجاست که وزیر کشور روحانی به جانبداری از استاندار برکنارشده پرداخت و باعث انتقادهای گسترده از خود او شد که چرا وی با سفر خارجی استاندار در چنین شرایط حساسی موافقت کرده است.
روزنامه جمهوری صبح چهارم فروردین در یک متن کوتاه که در کانال تلگرامی این روزنامه منتشر شد، عدم حضور مناف هاشمی را «شرمآور» و اظهارات عبدالرضا رحمانی فضلی درباره این موضع را «شرمآورتر» خواند و نوشت که «اگر هر کشور دیگری بود وزیر و استاندارش حداقل باید استعفاء میدادند».
طنز جالب دیگر این است که از استاندار برکنارشده استان گلستان بهعنوان یکی از گزینههای ریاست سازمان امور مالیاتی نام برده میشود. او کسی است که قبلاً معاون پاسدار قالیباف بود و با مدرک مدیریت شهری قرار است بدون تجربه و تخصص بهعنوان رئیس سازمان مالیاتی منصوب شود. یعنی قبل از اینکه هوا بگیرد، باید در غارت و چپاول دست او را در جایی بند کرد!
اما رسوایی همان اقدام نمایشی جهانگیری معاون آخوند روحانی در سفر به گلستان، بهزودی در تضادهای درونی باندهای چپاولگر نظام بیرون زد و افشاء شد. یک سایت حکومتی گزارش داد:
هزینههای مالی سفر معاون اول رئیسجمهور به گلستان بیشتر از فایدههای آن بود. جهانگیری در این سفر چند ساعته ۷۰همراه داشت که هر کدام در بهترین هتلهای شهر گرگان مستقر شدند، اتاقهایی خواستند که تکنفره باشد با بهترین غذاها. گفته شده برخی از این افراد که شامل محافظان و خلبان شخصی و… بود با بیرون کردن مسافران هتلها، اسکان داده شده بودند.(سایت گلستان ما - ۵فروردین ۹۸)
جالبتر از همه افشاگری خود استاندار برکنارشده بود که گفت:
«الآن ۲۰استاندار و ۱۰۰نماینده و ۹۰فرماندار در خارج از کشور تعطیلاتشان را در کنار بچههایشان میگذرانند! من خیلی بدشانس بودم که سیل آمد و فهمیدند که من نیستم. راست میگویند بیایند حضور و غیاب کنید ببینید کی سر کارشه که یقه منو گرفتند… الآن رئیسجمهور هم در تفریح قشم بود و اینهمه اتفاق افتاد توی استان ما به یک تلفن فقط بسنده کرد و حاضر نشد بیاد از نزدیک ببینه آسیبدیدههارو».(خبرگزاری محا - یکشنبه ۴فروردین ۹۸)
طنز تلخ دیگر فاجعه سیل گلستان اینکه علیرضا معزی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت، در توئیتی، تقصیر سیل را متوجه بیسابقه بودن باران دانست! او در توئیت خود نوشت: «بخشهایی از گلستان فقط در یک شبانهروز، بیش از ۷۰درصد بارش سالانه را تجربه کردهاند و همین برای توصیف شدت سیل کافی است.
وقاحت از نوع آخوندی همینجا خاتمه نمییابد و این دبیر بهاصطلاح شورای اطلاعرسانی دولت، گروههای مردمی را که در غیبت و مسافرت کارگزاران رژیم و در نبود کمکهای حکومتی، خود کمر همت بسته و به یاری سیلزدگان برخاستهاند، «افراد غیرحرفهای»! خواند و در توئیت خود نوشت:
«حضور افراد غیرحرفهای در مناطق سیلزده، مشکلات فعلی را تشدید خواهد کرد».
و سرانجام ترس و هراس نظام ولایت از خشم فروخورده و شورش مردم خشمگین:
سرهنگ زائری: «گشتهای ما بهصورت پیاده و خودرویی و با استفاده از قایق در همه مناطق استان حضور دارند. نیروهای یگان ویژه و پلیس آگاهی استان در شهرستان حضور دارند.(سایت حکومتی جماران ۴فروردین ۹۸)
سیل در شهرستان آققلا
طبق اعلام سازمان امداد و نجات «هلالاحمر» رژیم وضعیت شهرستان آققلا در استان گلستان بیش از باقی مناطق وخیم است و گزارششده که ارتفاع آب ۲متر بالا آمده و شهر تقریباً به زیر آب فرورفته است.
بهخاطر عدم حضور فرماندار شهر در هنگام سیل در آققلا.
اعتراض مردم به عدم حضور فرماندار شهر آققلا
مردم با اعتراض در پلاکاری به تمسخر سراغ فرماندار شهر بهنام ضمیر را میگیرند و با طعنه میگویند: ما نگران هستیم. نکند او را سیل برده باشد؟!
سیل در شیراز
در گرماگرم سیل ویرانگر شیراز و در حالیکه مردم با این فاجعه مهیب چنگدرچنگ بودند و البته مثل همیشه هیچ خبری از کمکهای حکومت در میان نبود، به یکباره خبرگزاری حکومتی تسنیم از تشکیل ستاد بحران در شیراز به ریاست وزیر اطلاعات خبر داد!
خبرگزاری حکومتی تسنیم ـ کمیته بحران استان فارس با حضور وزیر اطلاعات
معمولاً در همه کشورهای دیگر در پی وقوع بلایای طبیعی، ستاد بحران به ریاست و با حضور رئیسجمهور یا نخستوزیر و یا وزیر کشور تشکیل میشود. تحت قوانین همین رژیم هم سازمان مدیریت بحران کشور تحت مسئولیت وزارت کشور قرار دارد. اما ترس و وحشت رژیم لرزان و پوسیده آخوندی از خیزش و شورش مردم دردمند و بهجان آمده، سبب شده که وزیر بدنام اطلاعات راساً ستاد بحران را -نه برای مدیریت فاجعه ایجاد شده- بلکه برای کنترل و سرکوب مردم! تشکیل دهد.
تشکیل ستاد بحران به ریاست وزیر سرکوبگر اطلاعات آخوندی اولین محصولش را در هنگامه فاجعه سیل داد:
«ورود زرهی به خیابانهای شیراز در وحشت از اعتراضات مردم سیلزده. دیکتاتوری آخوندی بهجای کمک به سیلزدگان در شیراز در وحشت از بالاگرفتن اعتراضات مردمی اقدام به واردکردن زرهیهای تیپ زرهی شیراز به خیابانها کرد».
نتیجه
آری، این است شمهای و مشتی از خروار اقدامات حکومت آخوندی در برابر فاجعه سیل. همان سیلی که بهدلیل سیاستهای غارتگرانه و میهن بربادده همین رژیم شیطانی بهوقوع پیوست. اما اگر چه زخمهای بسیاری از سوی نظام ولایت بر پیکر میهن دردمند و بر بدن مجروح آن وارد شده است، اما… اما یک سیل بنیانکن، سیلی اجتماعی و مردمی از خشم و عصیان مردم بهستوه آمده و خشمگین در پیش است. سیلی که نشانههایش هماکنون در خیزش و خروش کانونهای قهرمان شورشی دیده میشود. تاریخ نشان داده است که در برابر سیل خروشان و قدرتمند مردم و مقاومتشان هیچ دیکتاتوری را یارای ایستادن نیست و سرنگونی فرجام این نظام پلید است؛ و چه بد فرجامی است.