آخوندرئیسی منصوب خامنهای در قوه مجریه، چند روز پیش مجدداً سطح سواد و فهم خود از اقتصاد غرق در بحران ایران را به نمایش گذاشت. وی مدعی شد در دو سال و نیم گذشته رشد اقتصادی حاصل شده است. البته منبع این رشد بادکنکی که با فروش نفتی است که سرکرده استکبار جهانی اجازه آن را داده است قابل بیان نبود. گرچه کسب درآمدهای نفتی، هیچ تأثیر معنا داری در زندگی و معیشت میلیونها تن از ایرانیهایی که صاحب واقعی آن منابع هستند ندارد. بنا بر آمارهای رسمی شاخص قیمت کالاها و بهخصوص مواد غذایی بیش از ۱۰۰ درصد در همین دوران بالا رفته است بدون اینکه درآمد و دستمزد مردم تهیدست مملکت اندکی افزایش یافته باشد.
«مشاهدات میدانی و آمارهای رسمی در دو سال اول شروع بهکار دولت سیزدهم این است که شاخص قیمتها بیش از صد در صد افزایشیافته و بر اساس محاسبه رئیسکل پیشین بانک مرکزی به عدد ۱۱۴ رسیده است. قیمت خوراکیها نیز ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد بیشتر شده است» (ستاره صبح۱۲مهر۱۴۰۲).
از قیمت دلار در ابتدای کار آخوندرئیسی که ۲۸ هزار تومان بود و حالا در مرز ۵۰ هزار تومان رسیده که بگذریم، رشد اقتصادی باید خود را در جایی نشان بدهد. مثلا در شاخص سرمایهگذاری جدید و یا جلوگیری از استهلاک همان سرمایههای فعلی، اثری از رشد اقتصادی نمیبینیم. بلکه بیشتر گسترش فقر و فلاکت را شاهدیم: «این رشد اقتصادی فاقد کیفیت و نیز پرنوسان باعث پیامدهایی چون گسترش فقر در ایران و عقب ماندن ایران از کشورهای هم قدوقواره و کشورهای رقیب منطقهیی شده است» (جهانصنعت۱۳مهر۱۴۰۲).
وانگهی تورم مزمن در ایران بیش از نیم قرن است که در محدوده ۲۵ درصد باقی مانده است که ناشی از کسری بودجه، فساد سیستماتیک بانکی و نقدینگی غول آساست. در این موارد هم رشد اقتصادی لال و کر است اما صدای فقر و نابرابری در چهار سوی ایران بلند است. نگاهی به چهره دردمند هزاران بازنشسته در کف خیابانها ـ که پدر بزرگها و مادر بزرگهای شریف و آبرودارمان هستند ـ گویای همین رشد های غارتگرانه از اموال و داراییهای آنهاست.
مسکن و خودرو به کما رفتند
هر چند آمارهایی که در دهان آخوند رئیسی گذاشته میشود از سوی کارگزاران دغلکار و حیلهگری است که آمارسازی میکنند با این حال رکود بازار مسکن و خودرو نیز نشان از بیبنیانی همین گفتههای دروغین است.
«در حالیکه بهگفته کارشناسان بازار مسکن و خودرو در رکود به سر میبرد، دولت از افزایش رشد اقتصادی سخن میگوید. معاون اقتصادی بانک مرکزی تأکید میکند رشد اقتصادی طی ۲ سال گذشته میانگین ۴.۲ درصد بوده است؛ [در حالی که] بازار مسکن از تابستان امسال در رکود به سر میبرد و خرید یا اجاره آن هم در توان اقشار جامعه نیست. بازار خودرو نیز بهعلت انتظار برای واردات همچنان در رکود به سر میبرد» (آرمان۱۲مهر۱۴۰۲).
دیگر معلوم است که وقتی درآمد نفتی بالا میرود، دولت آن را به حساب رشد اقتصادی میگذارد. وقتی هم نمیتوانند آن را بفروشند رشد اقتصادی به ۱.۴ درصد میرسد!
شاغلان فقیر؛ دستمزدشان ۶۰ درصد هزینههای خانوار
حالا بنگریم به کسانی که ظاهراً مشغول به کارند ولی با دستمزدشان تنها میتوانند بخشی از هزینه زندگی خانواده را تأمین کنند: «بهدلیل تورم مزمن و بالای اقتصاد ایران، روند رشد حداقل دستمزد کمتر از افزایش سبد هزینه خانوار بوده است و این باعث شده دستمزد کارگری تنها حدود ۶۰ درصد از هزینههای خانوار را پوشش دهد. این موضوع در اقتصاد ایران پدیده «شاغلان فقیر» نامیده میشود» (اعتماد۱۱مهر۱۴۰۲).
از «بیکاران دلسرد» که سالهاست از خیر درخواست رسمی برای کار گذشتهاند، میگذریم!... از رشد اقتصادی بدون ایجاد اشتغال پایدار که نتوانسته است آمار بیکاری را پایین بیاورد و پدیده «رشد بدون اشتغال» را سبب شده است نیز میگذریم!
اما درباره «شاغلان فقیر» چه بگوییم که بهدلیل تورم مزمن و بالای اقتصاد رژیم آخوندی، دستمزدشان کفاف بخشی از هزینههای خانواده را هم نمیدهد.
فقر و گرانی، نتیجه غیاب نخبگان اقتصاد؟!
باندهای غالب و مغلوب فاشیسم مذهبی از ترس سرنگونی هر کدام مشغول ارائه راهحلی برای تداوم نظام ولایت فقیهاند. اما به افلاس در این امر رسیدهاند. مانند آن که میگوید علاج کار در راه دادن «ما» به دایره قدرت است: «عدم استفاده از کارشناسان اقتصادی شایسته و خبره، خود موجب افزایش قیمتها در بازارهای مختلف ایران و در نتیجه بحرانی شدن وضعیت معیشتی مردم خواهد شد» (الف۱۲مهر۱۴۰۲).
اما کور خواندهاند، فقر و نابرابری، استبداد و سرکوب، بمبسازی و صدور ارتجاع و حاکمیت ظلم و فساد و تباهی، تنها با خروش بیامان جوانان آگاه و دلیر سرزمین ایران در جامعهای لبریز از خشم و اعتراض و شورش، به زبالهدان تاریخ انداخته میشود، آنگاه بهروزی و خوشبختی خلق مهیا فرامیرسد.