با یک جستوجوی نهچندان عمیق در اینترنت میتوان پیبرد که در بوقهای رسمی و رسانههای زنجیرهیی حاکمیت، یک تلاش رذیلانه در جریان است تا برای روحیه دادن به ولایتمداران وارفته و ریزشی، انقلاب دمکراتیک مردم ایران را یک پدیدهٔ زودگذر، ناشی از هیجانهای آنی، تأثیرپذیری از کانالها و پیجها و تلویزیونهای آنسوی آب وانمود کند. کاربرد کلیدواژهٔ «اغتشاش» در مورد آن نیز این پروپاگاندا را نمایندگی میکند. ارگان بسیج سپاه پاسداران نوشت:
«اغتشاشات بهدلیل نداشتن مبانی ایدئولوژیک، تراکم انسانی پایین در کانونهای اغتشاش، نداشتن رهبر مشخص، فرار یا دستگیری لیدرهای آشوب، ابتدا به یک دروغ در مورد نقش نظام در مرگ خانم امینی و... نهتنها اوج نگرفت، بلکه بهدلیل عدمحمایت مردم صرفاً بر اقدامات ایذایی و تحرکات آشوبگران و عوامل گروهکی متکی بود و به همین دلیل عمیق و مردمی نشد» (جوان. ۲۶مهر ۱۴۰۱).
اظهارات اینچنینی برای روحیه دادن به بدنهٔ در حال ریزش حکومت فقط به اینجا ختم نمیشود. با آن که قیام روزبهروز و شب به شب در خیابانهای جوشان ایران جریان دارد و در هر فرایند، سقفهای جدیدی را درمینوردد اما سران قافیه باختهٔ حکومت عامدانه طوری وانمود میکنند که گویی اکنون خطر از سر آنها رفع شده است؛ اما بهرغم این «آب در هاون کوبیدنها»! (۱) قیام در هیأت آتشفشانی زنده و خاموشیناپذیر در حال غلیان و گدازهافشانی است.
یکی از شاخصهای زندهبودن قیام سراسری، شبهای بیدار تهران و سایر شهرهای ایران است. شبهای بیدار، سرشار از خشم و خروش و همدلی و همنفسی است. این شبهای روشن قلبهای مردم ایران را از پنجره به پنجره و از حنجره به جنجره به هم پیوند میزند. برآیند این همدلی و همبستگی شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» است که مانند ابری از خروشهای انسانی بر فراز آپارتمانها به پرواز درمیآید و آزادی را در آسمان شهر ترسیم میکند. زنجیرهٔ فریادهای آزادشده از حنجرههای بهخون نشسته، حجم خفقان را میدرد و از یک شهر به شهر دیگر سفر میکند و اتمسفر آزادی را با خود به همه جا میبرد.
این ابر دیجیتال و سرشار از صداهای جوشان و خروشان را نمیتوان مهار کرد، بهبند کشید یا با گلوله و گاز اشکآور سرکوب کرد.
شبها وقتی تاریکی دامن میگستراند، فریادی از یک نقطهٔ شهر بال به آسمان میکشد، هنوز پژواک آن فروننشسته، فریاد دیگری از نقطهیی دیگر به آن گره میخورد و قویتر طنین میاندازد. ردل و بدلکردنها و پاسکاری شعار ادامه مییابد و صداها در هم میتابند و در اندک مدت کنسرتی بزرگ نواختن را شروع میکند. در این هارمونی عظیم، گونهها و رنگهای مختلف صدا را میتوان شنید و لذت برد: از زیرترین تا بمترین، از «سوپرانو، متزوسوپرانو، کنترآلتو» تا «کنترتنور، تنور، باریتون و باس». صداهای زنان از طیفها و سنین مختلف و مردان نیز همینطور. در این میان صدای لطیف کودکان و خشم و خروش کوچک آنان در ادای شعار «مرگ بر دیکتاتور» لطف و شکوه خاصی دارد و از زیبایی منحصر بهفرد این قیام است. میتوان در وصف آن شعرها سرود، ملودیها ساخت، کتابها نوشت و فیلمها تهیه کرد.
گسترش طنین قیامآفرینان به شبهای بیدار ایران که روزگاری رویا و آرزو مینمود واقعیتی است که صورت تحقق به خود گرفته است و هر روز قلمروهای خود را در زمان و جغرافیا گسترش میدهد.
این کنسرت عظیم فریاد یا بهتعبیر گویاتر «رنگینکمان صدا» در روزهای قیام به دستها و گامهایی تبدیل میشود که خیابانها را به تپش درمیآورند و بهسوی گلهٔ موتورسواران کاسکتپوش کوکتل مولوتف پرتاب میکنند. پتانسیل قیام در سراسر شهر قیامآفرینان را قادر کرده است تا از هر جایی که اراده کنند، ناقوس مرگ ظالمان را به صدا درآورند.
این سیمای انقلاب دمکراتیک مردم ایران است. این روزها و شبهای زیبا و ماندگار را بهخاطر بسپاریم.
پانوشت:
(۱) برگرفته از اظهارات پاسدار احمد وحیدی:
«اغتشاشات توسط دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی در سراسر کشور کنترل شده است و اغتشاشگران بازداشت شدهاند و تحویل دستگاه قضایی هستند و به مسائل آنها رسیدگی میشود... الحمدلله مسئولان کاملاً مسلط هستند و مشکلی وجود ندارد، البته دشمن بهویژه کانالهای خبری در حال تلاش هستند ولی این آب در هاون کوبیدن است». ! (تسنیم. ۲۶مهر ۱۴۰۱)