728 x 90

شتاب‌زدگی در جابه‌جایی زندان «گوهردشت» چرا؟

قتل عام زندانیان...
قتل عام زندانیان...

فاشیسم دینی در ۲۱فروردین ۱۴۰۲ با انتشار خبری در خبرگزاری فارس اعلام کرد محسن اژه‌ای، قاضی‌القضات خامنه‌ای به رئیس سازمان زندانها دستور داده است که «تمهیدت و مقدمات لازم برای تعطیلی زندان رجایی شهر و اقدامات متعاقب بعدی صورت دهد»!

این خبرگزاری به‌نقل از اژه‌ای نوشته است:

«موضوع انتقال زندانها از مناطق شهری باید پس از مصوب شدن در بخشهای مربوطه و فراهم آمدن مقدمات لازم، در اسرع وقت اجرایی گردد تا حلاوت آن در کام مردم بماند و نباید در این خصوص تأخیر و اتلاف وقتی صورت گیرد؛ در قضیه انتقال زندان سمنان که از مصوبات سفر بهمن‌ماه سال۱۳۹۹ هیأت عالی قضایی بود، شاهد تأخیر در اجرای کامل این امر بودیم؛ موضوعی که سبب می‌شود حلاوت یک اقدام امیدوارکننده برای مردم، کم شود؛ آن دسته از تصمیمات امیدوارکننده برای مردم، به‌شرطی حلاوت را به کام آنها می‌نشاند که با سرعت تحقق یابند».

 

طرح انتقال زندانها به خارج از شهرها

از ظاهر خبر این مفهوم استنباط می‌شود که گویا قاضی‌القضات خامنه‌ای به‌دنبال چشاندن «حلاوت یک اقدام امیدوارکننده»! به کام مردم است. این یک جملهٔ فریبنده برای لاپوشانی یک اقدام عاجل و از سر اضطرار قضاییهٔ فاشیستی خامنه‌ای است. این «اسرع وقت» بیانگر تنگنای حکومت در رابطه با وضعیت خطرناک زندانها در شرایط انفجاری ایران است.

طرح انتقال زندانها به خارج از شهرها با اولویت کلان‌شهرها، پیشینه‌ای چندین ساله دارد. بنا به گفتهٔ معاون توسعه، مدیریت و منابع سازمان زندانهای این رژیم «با برنامه‌ریزیهای صورت گرفته قرار است در برنامه‌یی ۱۰ساله زندانهای کشور از داخل به خارج از شهر منتقل شوند... قانون انتقال زندانها از داخل شهر به خارج از شهر در سال۱۳۸۰ به تصویب رسیده بود که متأسفانه تا سال‌های گذشته اقدامی صورت نگرفت» (یاسا. ۱۸دی ۱۳۹۸).

در همان زمان، چند دلیل برای این اقدام برشمرده شد:

۱ـ قدیمی و فرسوده بودن زندانها:

«زندانهایی که به‌لحاظ ساختمانی، قدیمی و فرسوده محسوب شده و هر لحظه بیم فرو ریختن آن می‌رود» (همان منبع).

۲ـ نداشتن گنجایش کافی برای تعداد رو به ازدیاد زندانیان:

«ظرفیت موجود زندانها با ظرفیت تعیین شده قابل تطبیق نیست بدان معنا که زندانی با ظرفیت ۶۰۰نفر ساخته شده اما اکنون ۲هزار نفر در آن مستقر هستند که از این بابت زندانها در حال انفجار هستند که باید هر چه سریع‌تر شرایطی ایجاد شود تا زندانها از این وضعیت رها شوند» (همان).

۳ـ قرار داشتن زندانها در درون شهرها:

«بسیاری از زندانها در محدوده‌های شهری قرار گرفته‌اند... همین امر باعث ایجاد مزاحمت و تأثیرگذاری منفی از لحاظ روحی و روانی برای مردم شده است» (همان).

 

تنگناهای فاشیسم دینی

این سه عامل ـ اگر چه با قلب واقعیت بیان شده‌اند ـ ولی غور در آنها نشان می‌دهد که زندانهای کنونی در ساختار فاشیسم پاسخگوی این میزان زندانی در شرایط استمرار قیام و خیزش شهرها نیست. افزون بر این عوامل قرار داشتن زندانها در داخل شهرها و به‌طور خاص کلان‌شهرها، آسیب‌ها و خطرهای فراوانی را برای متولیان زندان ایجاد می‌کند.

قرار داشتن زندانها در اماکن شهری امکان پارازیت‌اندازی بر شبکهٔ موبایل را نیز دشوار می‌کند. به‌دلیل این محدودیت، زندانیان می‌توانند به‌طرق مختلف با بیرون از زندان در ارتباط باشند.

افزایش تعداد زندانیان یکی از معضلات لاینحل فاشیسم دینی است. این تراکم زمینه‌ساز شورش در زندانهاست.

 

زندان گوهردشت؛ قتلگاه مجاهدان و مبارزان

زندان گوهردشت یکی از مخوفترین زندانهای سیاسی در جهان است. زندانی که در سال۱۳۵۵ با فرمان شاه برای چنگ انداختن در روح و روان مخالفان در سلولهای انفرادی ساخته شد و خمینی از آن بهره‌برداری کرد.

این زندان که از جنوب و غرب به شهر گوهردشت محدود شده و از شمال و شرق به دامنه ارتفاعات البرز منتهی می‌شود، در مهرماه سال‌۱۳۶۱ با انتقال انبوهی از زندانیان قزل‌حصار و اوین جهت اجرای سیاست فشار حداکثر توسط دژخیم لاجوردی رسماً شروع به کار کرد.

در جریان قتل‌عام ۶۷ تعداد زیادی از زندانیان مجاهد و مبارز در زندان گوهردشت به‌شهادت رسیدند. جدا از زندانیانی که دوره محکومیت خود را در این زندان می‌گذراندند، زندانیان تبعیدی مجاهد از شهرهای مشهد و کرمانشاه و قزوین هم در این زندان به‌شهادت رسیدند و در جریان محاکمه دژخیم حمید نوری، شاهدان و شاکیان پرونده، ابعاد تازه‌یی از شکنجه‌های وحشیانه در سلولها، اتاقهای گاز، کریدورها، راهرو مرگ و قتل‌عام زندانیان سیاسی در سوله و سالن مرگ زندان گوهردشت را نشان دادند.

 

علاوه بر آنچه گفته‌ شد تجمع خانواده‌های زندانیان و نیز پشتیبانان آنان در پشت درهای زندان و راه‌اندازی تظاهرات اعتراضی عرصه را بر فاشیسم تنگ کرده است. استمرار این وضعیت می‌تواند کانون‌های اعتراض را از اطراف زندان به داخل شهرها گسترش دهد. وجود حلقه‌های انسانی در گرداگرد زندانها از یک‌طرف دست حاکمیت را در سرکوب و قهر عریان و نیز اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی می‌بندد از سوی دیگر امکان یورش به زندان در شرایط بحرانی را بیش‌از‌پیش افزایش می‌دهد. به‌عنوان نمونه شامگاه ۱۸دی ۱۴۰۱ به‌محض انتشار خبر انتقال محمد قبادلو و محمد بروغنی به سلول انفرادی برای اعدام، خانواده‌های آنان همراه با جمعیتی انبوه با چراغ‌های روشن و بوق‌زنان به سمت زندان گوهردشت حرکت کرده و تا بامداد روز بعد در محل ماندند.

مردم و جوانان غیرتمند در کنار خانواده‌های دستگیر شدگان در آن بامداد سرد سوزان شعار می‌دادند:

این آخرین پیامه اعدام کنید قیامه

هریه نفر کشته شد هزار نفر پشتشه

امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه

محمد قبادلو آزاد باید گردد

میکشم می‌کشم آن که برادرم کشت

 

جنایت با جابه‌جایی پاک نمی‌شود

اکنون بهتر می‌توان دریافت که چرا قاضی‌القضات خون‌آشام خامنه‌ای در انتقال زندان «گوهردشت» به خارج از شهر شتاب دارد. البته در همان خبر چند قلب واقعیت صورت گرفته است.

به جای درج خبر جابه‌جایی از واژهٔ «تعطیلی»! در مورد زندان گوهردشت استفاده شده است تا این تداعی را به‌وجود بیاورد که گویا فاشیسم فرتوت دینی در حال تعطیلی این زندان مخوف و بدنام است. حال آن‌که تغییر محل موجب تغییر کاربری این زندان نمی‌شود بلکه شرایط را برای زندانیان طاقت‌فرساتر می‌کند.

هدف پاک کردن نام زندان مخوفی است که صدها مجاهد در آن با فریاد «زنده باد آزادی» و «درود بر رجوی» سربه‌دار شدند. هدف انکار کانون مقاومت، صلابت و ایستادگی تا پایان در دامنهٔ البرز و هراس از جوشش خون و خاطرهٔ سربداران است.

به یاد داریم که دژخیم حمید نوری در جلسات دادگاه استکهلم با وقاحتی بی‌نظیر مدعی می‌شد که زندانی به نام گوهردشت اساساً وجود خارجی ندارد.

در جلسات این دادگاه ابعاد جنایت و کشتار زندانیان سیاسی بارها از سوی شاهدان و شاکیان قتل‌عام تابستان ۶۷ افشا گردید. ماکتی که مجاهدین از آن تهیه کرده بودند، به دفعات مورد استناد قرار گرفت. از این رو می‌توان به‌عنوان نخستین هدف مورد یورش قیام‌آفرینان خشمگین قرار گیرد و کار کنترل آن را دشوار سازد.

جابه‌جایی محل این زندان نمی‌تواند شکنجه‌های هولناک و اعدام‌های سلسله‌وار این رژیم در دههٔ ۶۰ را از حافظهٔ تاریخی ایرانیان بزداید و آثار جنایت را از بین ببرد؛ هم‌چنان که دفن دستجمعی اجساد اعدام‌شدگان در گورستان بی‌نام و نشان «خاوران» و دیگر اماکن گمنام و سپس تخریب آنها نتوانست آثار جنایت را از بین ببرد. پرونده قتل‌عام تابستان ۶۷ و دیگر جنایت‌های فاشیستی در قالب یک جنبش دادخواهی به ثبت رسیده است و با هیچ تمهیدی قابل کتمان نیست.

به‌قول شاعر و فدایی شهید، سعید سلطان‌پور:

«خون است و ماندگار»

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/61293049-6ab7-42ed-bed7-5ef92356db05"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات