- موضوع جنگ چیست و طرفین دعوا چه کسانی هستند؟ میدان جنگ کجاست؟ دعوا بین کیست؟ آیا موضوع، اقتصاد بیمار یا بیکفایتی برخی مسئولان نظام است؟ این تغییرات از چه زمانی آغاز شد؟
- دعوای اصلی نه بین باندهای غارتگر و نه بین آمریکا و رژیم و نه اختلاف شرق و غرب در زمین ایران و سوریه و... که جنگی تمامعیار بین مردم و نظام ولایت فقیه در جریان است.
- نقطهٔ عطف و لحظهٔ تعیینکننده در این تغییر و تحولات را باید در پنجم دیماه ۹۶ دانست که مردم مشهد و کرمانشاه در اعتراض به گرانی به خیابانها ریختند و روز بعد تمامیت نظام را به چالش کشیدند. سایر تحولات را بایستی در همان قاب دید والا به بیراهه میرویم.
- «روحانی طی روزهای گذشته در سخنرانیهای خود در سفر استانی چندین بار ایران را در موقعیت جنگی البته از نوع اقتصادی آن توصیف کرده که همین خود بر التهاب شرایط اقتصادی خواهد افزود».(سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی)
- چه شد کشور؟ چه شد جو تغییر کرد؟ تاریخ این تغییر ۵دیماه سال ۹۶ است. هر کس تاریخ دیگری بدهد آدرس غلط به مردم داده است.(آخوند روحانی)
مقامات رژیم آخوندی در روزهای گذشته سراسیمه و بهدقت خبرهای مربوط به ۲کنفرانس مهم در ورشو و مونیخ را پیگیری میکردند و برخلاف انتظار و تصوراتشان ضربه اصلی و تیرخلاص را در ۳تجمع بزرگ ایرانیان در پاریس، ورشو و مونیخ دریافت کردند.
به همین علت تلاش کردند نتایج کنفرانس و آثار قیام ایرانیان در بیرون کنفرانس را ضعیف و بیمقدار جلوه دهند. برخی از رسانههای حکومتی هم تلاش کردند کنفرانس مونیخ را نه شکست که یک موفقیت برای رژیم وانمود کنند. سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی ضمن بررسی نتایج کنفرانس امنیتی مونیخ و سرنوشت برجام نوشت:
«آقای روحانی طی چند روز گذشته در سخنرانیهای خود در سفر استانی چندین بار ایران را در موقعیت جنگی البته از نوع اقتصادی آن توصیف کرده که همین خود بر التهاب شرایط اقتصادی خواهد افزود».
فصلنامه فارین پالیسی در همان ایام ـ ۲۸بهمن ۹۷ـ ضمن توصیف شرایط بحرانی رژیم و کنفرانس ورشو نوشت: «کنفرانس خاورمیانه در ورشو در هفته پیش براستی شبیه یک اجلاس جنگ بود. و ما را به یاد وضعیت قبل از شروع جنگ با عراق میاندازد».
همین منبع در قسمتی دیگر از مقاله با اشاره به سخنرانی مقامات ارشد آمریکایی علیه جنایتکاران حاکم بر ایران افزود:
«هنگامیکه ارشدترین مقامات آمریکایی در اساس اعلام کردهاند که حاکمان ایران چیزی بیش از یک دستهٔ جنایتکار مصمم به سلطه بر منطقه نیستند، ما چقدر با جنگ فاصله داریم؟ چشمانداز ورود به یک درگیری با رژیم ایران به نسبت ۶ماه پیش بیشتر است».
جنگ اقتصادی
بعد از اشاره آخوند روحانی به شرایط جنگی و اعتراف به روزهای سخت و خطرات جبرانناپذیر جنگ اقتصادی، شبکه خبر تلویزیون رژیم در تاریخ ۲۹بهمنماه گفت:
«جنگ اقتصادی از یک دیدگاه از جنگ نظامی هم سختتر است چون جنگ نظامی را همه با چشم میبینند هواپیما دارد میآید بمب اش را میزند شهید را میآورند تشییع میکنند میبینند همه، اما در جنگ اقتصادی که چه حوادثی دارد رخ میدهد چه جور حمل و نقل دریایی باید صورت بگیرد؟ چه جور نفت باید به فروش برسد چه جور مشتری را ما باید جذب بکنیم؟ چه جور نقل و انتقال مالی و بانکی را انجام بدهیم اینها همه عملیات است مثل عملیات جنگی است و خود عملیات جنگ اقتصادی است».
سپس جهانگیری، معاون اول روحانی، با اشاره به شرایط دشوار و خطیر جنگی به بخشی از ابربحرانهای لاعلاج رژیم اعتراف کرد و گفت:
«بودجه، نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی آب و محیطزیست به مسائل جدی کشور تبدیل شده و مجموعه چالشها و ابرچالشهایی وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود». جهانگیری در قدم بعد با اعتراف به ساختار و نظام فاسد رانتی در کشور گفت:
«اقتصاد ایران یک اقتصاد رانتیه. و اقتصاد رانتی بازیگرانی داره که در حوزهٔ رانت فعالیت میکنند. این بازیگران منفی اقتصاد دارند اقتصاد ایران را به نفع خودشون به مسیر خودشون سوق میدن. آنچه که این مطلب را ایجاب میکنه اینه که ما عمق حکمرانیمون در حوزهٔ اقتصاد چقدره».(تلویزیون رژیم اول اسفند ۹۷)
موضوع جنگ و دعوای اصلی
حال سؤال این است که موضوع جنگ چیست و طرفین دعوا چه کسانی هستند؟
آیا موضوع، اقتصاد بیمار یا بیکفایتی برخی مسئولان نظام است؟
موضوع تلاش غرب برای پذیرش رژیم به FATF یا سایر ارگانهای مالی و پولشویی است؟
علت را باید در تحریمهای گسترده و برجام جستجو کرد؟
میدان جنگ کجاست؟ دعوا بین کیست؟
دعوا بین باند غالب و مغلوب است؟
آیا یک طرف دعوا آمریکا و غرب و طرف دیگر رژیم است؟
شاید هم دوای اصلی بین شرق و غرب است و ایران و سیله و میدان جنگ!
این تغییرات از چه زمانی آغاز شد؟ از زمان خروج آمریکا از برجام یا...
با مروری به حوادث یک سال گذشته و نگاهی به اعترافهای سران رژیم بهروشنی میبینیم که دعوای اصلی نه بین باندهای غارتگر غالب و مغلوب و نه بین آمریکا و رژیم و نه اختلاف شرق و غرب در زمین ایران و سوریه و... که جنگی تمامعیار بین مردم و نظام ولایت فقیه در جریان است.
خیزش کارگران نیشکر با شعار رو به میهن، پشت به دشمن!
یکطرف این جنگ مردم و مقاومت سازمانیافته آن و طرف دیگر تمامیت نظام ولایت فقیه با همه اجزا و ابعاد و حامیانش صفآرایی کردهاند. میدان جنگ خیابان و بازیگران اصلی ارتشی از گرسنگان، مردم و کانونهای شورشی هستند که شرایط تنگنا و محاصره تمامیت نظام را روزبهروز افزایش میدهند.
نقطهٔ اوج و تغییر در جنگ
اما نقطهٔ عطف و لحظهٔ تعیینکننده در این تغییر و تحولات را باید در پنجم دیماه ۹۶ دانست که مردم مشهد و کرمانشاه و سایر شهرهای ایران با شعار اعتراض به گرانی به خیابانها ریختند و روز بعد یکپارچه با شعار مرگ بر خامنهای و اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا! تمامیت نظام را به چالش کشیدند. سایر تحولات را بایستی در همان قاب و پنجرهٔ قیام سراسری دید والا به بیراهه میرویم.
روز ششم شهریور ۹۷ آخوند روحانی ضمن پاسخ به ۵سؤال نماینده قم در مجلس ارتجاع گفت:
«چه شد کشور؟ کشوری که در مسیری آرام حرکت میکرد و همین ترامپ هم سر کار آمده بود آمد به منطقه و همان ایام انتخابات بود که ضربه محکمی به ترامپ و کشورهای کوچک دور و برش زدند. چه شد جو تغییر کرد؟ تاریخ این تغییر ۵دیماه سال ۹۶ است. هر کس تاریخ دیگری بدهد آدرس غلط به مردم داده است. ۵دیماه سال ۹۶ بود که مردم ناگهان دیدند عدهای در خیابان آمدند و شعار میدهند. شعارها کمکم به شعارهای هنجارشکنانه تبدیل شد. مردم دچار حیرت شدند».
روحانی سپس با اشاره به موضوع تحریم و سایر تنگناها، مواضع ترامپ در خروج از برجام و قاطعیت سایر کشورها را ناشی از دعوای اصلی یعنی گسترش قیام سراسری دانسته و افزود:
«حادثه دیماه، آقای ترامپ را به طمع انداخت تا اواخر دیماه اعلام کند من در برجام نمیمانم مگر اینکه اروپا و دیگران در مورد منطقه و مسأله موشکها همراه شوند».
تمام کنش و واکنشها، تصمیمها، تردیدها و دغدغههای موجود هم ناشی از همان آتش و دعوای اصلی است. یکطرف در نگرانی از محدود شدن زمینههای غارت و سرکوب سپاه نسخهٔ انقباض میپیچد و طرف دیگر در وحشت از شعلههای فروزان قیام در کف خیابان تا مرز تغییر ساختار عقبنشینی تا گور ـ برای حفظ نظام ـ پیش میرود. اول اسفند ۹۷ رسانه حکومتی آرمان به نقل از دبیر انجمن اسلامی مهندسان در وحشت از شعلههای قیام که تمامیت نظام را تهدید میکند نوشت:
«باید اصلاحات اساسی و ساختاری انجام دهیم، بدون اصلاحات ساختاری، هر گونه رفرم، هر گونه بزک کردن، هر گونه اصلاحات با برد کوتاه، شرایطی را ایجاد میکند که اصل نمایندگی برای حکومت در ذهن مردم ضعیف جلوه میکند. وقتی ضعیف جلوه میکند، مردم سخنگوی خود را در حکومت نمیبینند، بنابراین راه میافتند در خیابان تا حق خود را بگیرند».