728 x 90

شهرهای قیامی و تکثیر رسم کانون‌های شورشی

قیام سراسری ایران...
قیام سراسری ایران...

این روزها هر ایرانی وقتی با چشمانی شعله‌ور از غرور و تحسین به صحنه‌های قیام نگاه می‌کند، قهرمانی‌های خلق یاخته‌هایش را به لرزه درمی‌آورد و از مباهات لبریز می‌کند. صفت «خلق قهرمان ایران»، به‌راستی برازنده و شایستهٔ این خلق بزرگ است؛ خلقی که خیابانهای ایران را در زیر پای کاسکت‌پوشان کبود چهره و عمامه‌داران ریایی به لرزه درآورده است.

یادمان نرفته است که پروپاگاندای تاریک‌خانه‌های اشباح حکومتی چگونه فضای سیاسی را مسموم کرده بود و می‌خواست این دروغ را القا کند که مردم ایران دیگر از انقلاب و قیام خسته شده‌اند. آنها همین سیستم و حکومت را بر براندازی و براندازان ترجیح می‌دهند.

به یاد بیاوریم روزی را که پاسدار سلامی در تلویزیون حکومتی از «پیروزی فرزندان انتفاضهٔ شعبانیهٔ عراق» و برچیدن اشرف داد سخن سرمی‌داد و با بلاهت گمان می‌کرد که دیگر کار اشرف تمام است ولی در همان زمان اشرف خود را در شریانهای ملتهب ایران تکثیر کرده بود. خونهای پاکی که در ۱۰شهریور ۱۳۹۲ بر خاک اشرف چکید، گل داد و از روزی مژده داد که به‌سرعت در حال شکفتن بود.

هنگامی که مسعود رجوی، استراتژی کانون‌های شورشی را اعلام کرد، مجاهدین در خشت خام، روزی را دیده بودند که مشاطه‌گران این رژیم و سینه‌چاکان ولایت سفیانی خامنه‌ای در آینه هم قادر به دیدن آن نبودند اما گذر زمان و صبر ایوب لازم بود تا حقانیت این استراتژی را بارز سازد.

بسا فعالیت‌ها و پراتیک‌ها و جان‌فشانی‌های بی‌چشمداشت از جانب کانون‌های شورشی لازم بود تا هیمنهٔ پوشالی این رژیم را در انظار بشکند و به اذهان ناباور بنماید که «می‌توان و باید» فرعون عمامه‌دار از اریکهٔ خدایگانی به‌زیر کشید؛ کافی است حرکت کنیم و تصمیم بگیریم که حول یک درد مشترک همبسته و هم‌پیمان باشیم.

اکنون سکانس به سکانس، فیلم‌های قیام را از نظر بگذرانیم، آیا جز تکثیر رسم کانون‌های شورشی چیز دیگری می‌بینیم؟

جوانان شورشی یاد گرفته‌اند که قیام را در یک شهر متمرکز نکنند تا امکان تجمع قوای سرکوبگر در یک نقطه فراهم نشود، این ویژگی باعث شده است که هر روز شهرهای جدیدی به نقشهٔ قیام بپیوندند و توان دشمن اشغالگر ایران برای مقابله با انرژیهای انفجاری قیام، شقه شقه شده و تحلیل برود.

جوانان قیام‌آفرین با الگوگیری از کانون‌های شورشی اکنون می‌دانند که کار تیمی و گروهی، داشتن سازماندهی و آرایش و طرح و تاکتیک از شرایط ضروری برای درافتادن با سگان زنجیری خامنه‌ای است. رمز پیشروی فقط و فقط تهاجم است؛ حداکثر تهاجم. تهاجم جمعی به نقاط ضعف نیروهای بی‌انگیزه و مزدبگیر ولایت فقیه، آنها را از پشتیبانی میدانی قطع می‌کند و وادار به عقب‌نشینی می‌نماید.

در کف خیابان شاهد شکل‌گیری هزاران کانون شورشی هستیم. آنها در پیوند ارگانیک با هم در حال جنگ و گریز با نیروهای روحیه‌باختهٔ دیکتاتور هستند. در این جنگ‌و‌گریزها، قوای سرکوبگر هستند که تجزیه و فرسوده می‌شوند، وامی‌روند، و تک با تک یا چند نفره در محاصره قرار می‌گیرند. ماشین‌ها و موتورها و ادوات سرکوب آنها به‌دست جمعیت می‌افتد و به آتش کشیده می‌شود.

جوانان شورشی فراگرفته‌اند که از پردهٔ تاریکی برای تظاهرات شبانه و جنگ‌ و گریز با مأموران حکومتی استفاده کنند. می‌دانند که اگر شهرها را با موانع موجود سنگربندی کنند، تحرک سوارهٔ آنها را محدود خواهند کرد.

به‌آتش کشیدن بنرهای بزرگ از خامنه‌ای و سلیمانی و نیز پایین کشیدن عکس‌های آنان یکی از پراتیک‌هایی است که در قیام شهرها به‌وفور به آن اقدام می‌شود. این اقدام معادل پایین کشیدن مجسمه‌های شاه در ۲۱ و ۲۲بهمن ۵۷ است و در پیش چشمان ترس‌خوردهٔ نیروهای انتظامی و لباس‌شخصی‌ها اتفاق می‌افتد و به آنها می‌نمایاند که این حکومت رفتنی‌ست و نباید به آن بیاویزند.

این روحیهٔ تهاجمی محصول انباشته‌شدن بسا کمیت‌های انبوه طی فعالیت‌های چند سالهٔ کانون‌های شورشی در داخل ایران است. آری، استراتژی کانون‌های شورشی اینک در شهرهای قیامی رژه می‌رود.

رسیدن به این فرایند مهم، یک نقطهٔ عطف در قیام شهریور ۱۴۰۱ محسوب می‌شود. با تکیه بر آن باید گام‌های بعدی را به جلو برداشت.

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9cb34a72-7f9f-4baa-acaa-7437a271b41f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات