728 x 90

شهری از ستاره و آرمان بر دامان تپه‌ها

موقعیت اشرف۳ از منظر هوایی
موقعیت اشرف۳ از منظر هوایی

یادداشتی در حاشیهٔ برگزاری

گردهمایی ایران آزاد در اشرف۳

وقتی از بالا به آن نگاه می‌کنی با سرخ و سپید ساختمانها، سالن‌ها، محوطه‌های هندسی و خط‌کشی شده، باغچه‌ها و فضاهای زمردین در پهلو و میانهٔ بناها به کندویی می‌ماند که بر دامان تپه‌ها بنا شده باشد. کندو از آن بابت که نظم مشجر و به‌شدت هندسی‌اش، جز این را به ذهن متبادر نمی‌کند اما آنچه کندو را از دیگر سازه‌ها متمایز می‌کند حضور مداوم زنبورها بر گرداگرد و دریچهٔ ورودی آن است.

جامعهٔ ساکنان اشرف۳ چیزی کم از جامعهٔ زنبور عسل ندارد. آنها پرکارترین ساکنانی هستند که در یک شهر مشابه می‌توان دید. بردارهای حرکت‌شان اگر چه ممکن است ناهم‌جهت به‌نظر بیاید، کارهایشان اگر در نظر اول متنوع جلوه نماید ولی برآیند آنها یکی است و یک حرکت هماهنگ برای ساختن یک سازهٔ شگفتی‌آفرین است.

 

اشرف ۳

اشرف ۳

 

این تلاش‌ها، تارها، پودها و نقش‌های گوناگون یک قالی را تداعی می‌کند که وقتی نگاه از نزدیک برمی‌گیری و به تمام آن می‌اندازی، تحسینی طولانی تو را تسخیر می‌کند.

ساعت‌های آنها به هم دوخته است. زمان را به واحدهای کوچک تقسیم می‌کنند، برای هر واحد زمانی چند کار در نظر می‌گیرند و مدام در پی آن هستند تا شیرهٔ جان زمان را بکشند و از آن راندمان بیشتری بگیرند. بر جنگ همیشگی بین آنها و زمان، نقطهٔ پایانی متصور نیست. رسالت زمان، عبور کردن و به جا گذاشتن ردی از آنتروپی و از دست دادن فرصت‌هاست، شتاب دارد زیرا کوچک‌ترین واحد آن ثانیه است. می‌گذرد و به واپس نمی‌نگرد. مجاهدین می‌خواهند از واحدهای زمان پیشی بگیرند. از این رو زمان را مرزسرخ کرده‌اند. اگر یک دقیقه بدون تعهد مشخص به انجام کاری در راستای آزادی میهن‌شان بگذرد، آن را به خود نمی‌بخشایند.

 

حال آنها با میلیون‌ها ساعت کار میناتوری، متداخل و۲۴ساعته، شهرشان را در تیرماه شرجی آلبانی آمادهٔ گردهمایی جهانی برای ایران آزاد کرده‌اند. همه‌چیز فراهم شده است تا ۳روز پی‌درپی ایران آزاد فریاد زده شود.

گفتیم وقتی از بالا به این شهر بیدار در دامن تپه‌ها می‌نگریم، کندویی را می‌ماند؛ اگر کمی ژرف‌تر بنگریم قلبی را می‌بینیم. آری، اشرف۳ از بالا به قلبی بزرگ شباهت دارد؛ قلبی نیرومند، جوان و شاداب، با شریان‌هایی که از شهرها و کشورهای مختلف به جانب آن کشیده شده‌اند. این قلب مدام در حال پمپاژ انرژی مثبت، شورمندی، باور، یقین، جرأت، ریسک‌پذیری و جنگندگی است. شهر شورشگران است.

 

اشرف۳ در گردهمایی جهانی برای ایران آزاد اینک به آینه‌ای برای صداها تبدیل شده است. در آن شرکت‌کنندگان از سیدنی تا هاوایی با ۲۰ساعت اختلاف زمانی با هم به وحدت رسیده‌اند. ایرانیان آزاده و اشرف‌نشانان در ۱۶پایتخت و شهر بزرگ از جمله پاریس، واشنگتن، لندن، آمستردام، استکهلم، اسلو، وین، رم و ژنو در ارتباط همزمان با آن هستند. شگفتا این همه تنوع چگونه و با کدام نیرو با هم به تفاهم رسیده‌اند؟! چگونه در این شهر، یک‌جا با هم جا شده‌اند؟! به جز اشرف۳ کدام نقطهٔ دیگر را در جهان می‌توان آدرس داد که در آن از همهٔ دنیا نمایندگانی در زیر یک سقف گردآمده باشند؛ نه فقط گردآمده باشند، بل از یک هدف دفاع کنند.

مگر مجاهدین «فرقه» و «سکت» نبودند. مگر تعریف فرقه و سکت عوض شده است؟

ریشه‌های اشرف۳ را نباید در حوصلهٔ کوچک جغرافیا نگاه کرد. جغرافیای این شهر اگر چه کوچک است ولی وسعتی به بزرگی قلب‌های شرکت‌کنندگان در اجلاس ایران آزاد دارد. بیش از ۱۰۰۰ عضو کانون‌های شورشی، سرخ‌ترین قسمت این قلب بزرگ را تشکیل می‌دهند.

 

این قلب در بزرگترین گردهمایی اینترنتی به تپش درآمد و خون جوشان شورشگری را به رگان ایران تزریق کرد.

عمامه‌داران خون‌آشام حق دارند از این شهر و غریو حاضرگفتن‌های آن برای سرنگونی بهراسند. آنها هنوز به ابعاد آنچه اشرف در گردهمایی ۱۴۰۰ انجام داد پی نبرده‌اند. هنوز نمی‌دانند این شهر چه کارها می‌تواند بکند.

شهری از ستاره و آرمان؛ بنا شده، بر دامان تپه‌ها

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0e8d7b2c-f413-4a12-8483-faf6db01b88b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات