این تصویری کوچک از کابوس بزرگی است که ۴۳سال کشور و مردم ما را به گروگان گرفته است.
حمید نوری یک پاسدار لومپن شکنجهگر و جلاد قتلعام است که آنچه را خمینی، لاجوردی، خامنهای، رئیسی و... ازشقاوت، دجالگری، وقاحت، دروغگویی و شیطانسازی داشتند یکجا دارد. حمید نوری در حالی که در دادگاه، روی صندلی ارتکاب جنایت علیه بشریت نشسته، با تکتک جملاتش، با خندههای زهرآگین و با دیگر حرکاتش نه تنها همان موضع جلاد سرسپرده رژیم قتلعام را حفظ کرده بلکه بهطور هیستریک و با وقاحتی بینظیر علیه همان سربداران که آنها را بهدار کشیده و علیه سازمان آنها؛ مجاهدین خلق و مقاومت ایران، شیطانسازی و کینهتوزی میکند. دژخیم همچنین با لودگی چندش آور آخوندی- پاسداری، اساسا منکر وجود زندانی بهنام گوهردشت و نفراتی بهنام زندانی سیاسی شده و میگوید ما در ایران اصلاً زندانی سیاسی نداریم. او همچنین منکر فتوای خمینی و فاجعهیی بهنام قتلعام شده و شهادت همه شاهدان و شاکیان را دروغ نامیده و حتی منتظری را هم دروغگو خوانده است. در مورد شاهدان گفت؛ اینها با هم تبانی کرده و علیه او داستان ساختهاند و...
با توجه به همه این رویکردهای دژخیم بود که ایرانیان، اشرفنشانها و بستگان شهیدان سربهدار که به مدت ۹ماه در جلو دادگاه سوئد صف بستند، او را با اسم با مسمای «دجالک خمینی» خواندند. اسم و عنوانی که بهدقت شخصیت و کاراکتر این دژخیم را بازگو میکند. این جلاد بواقع عصاره و آئینه تمام نمای آن چیزی است که خمینی و تبار خمینی ۴۳سال است بر سر جامعه ما آورده و بر دست و پای این مردم بستهاند. آخر همین زنان و مردان پایدار و مایهگذار که به مدت ۹ماه در سختترین شرایط و گاه سرمای ۱۶ درجه زیر صفر، جلو این دادگاه صف بستهاند، یادشان نرفته که خمینی چماقدارهایش به جان مردم میانداخت و آنها میزدند، میکشتند، شکنجه میکردند و چشم درمیآوردند اما وقتی شکایت مجاهدین بالا گرفت، خمینی رسماً گفت اینها شایعه است، اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند، خودشان و... حالا این بار دجالک خمینی در دام عدالت در دادگاه سوئد، همان درسهای آموخته در مکتب خمینی ملعون را مو به مو به اجرا درآورد. دژخیمی که چهرهاش و همه رویکردهایش تجسم عریان شکنجه گاههای اوین و گوهردشت، راهرو مرگ و حلقههای طناب بر گردن رشیدترین فرزندان این مرز و بوم و سپس کشیدن پیکرهای بر خاک افتاده بر روی زمین و... کاری که این دژخیم و دیگر جلادان همکارش میکردند. صحنههایی که فیالواقع نمیتوان آن را با کلمات توصیف کرد جز همان که گفتیم و باز بگوئیم:
بگیر، ببند، بکش، شکنجه کن، حلق آویزکن و بعد تکذیب کن و قهقه بزن...
پروسه این دادگاه و آشنایی با شخصیت دژخیم حمید نوری که یک عنصر دست چندم این رژیم است، به راستی شاخص گویایی است که غلظت عنصر ضدبشری را در رژیم ولایت فقیه بهخوبی رونمایی میکند. اکنون باید گفت، برای محققان و پژوهشگران، اندیشمندان، نهادهای حقوق بشری، ارگانهای ملل متحد، هنرمندان، نویسندگان و فیلمسازان اگر بخواهند واقعیت ایران و رژیم ضدبشری ولایت فقیه را بهخوبی بشناسند؛ مرور پروسه این دادگاه و مشخصاً شنیدن سخنان و رویکردهای دژخیم نوری بهترین الگوی کمک کننده است.
ما طی سالیان رویارویی با این رژیم، با مفاهیمی آشنا شدیم که بهواقع پیش از این در فرهنگ جوامع بشری و حتی بعضاً در دوران فاشیزم و نازیسم هیتلری هم مشابه آن وجود نداشت. پدیدههایی مثل دجالگلری، وارونهگویی، وقاحت و در عین شقاوت و شیطانسازی علیه دیگران و...
با این وجود باید اذعان کنیم که در این قریب ۱۰ماه پروسه دادگاه سوئد که محاکمه این دژخیم را پیش میبرد، با میزانی از دجالیت و شارلاتانیزم جنایتبار مواجه شدیم که حتی واژههای پیش گفته که معرف رژیم ولایت فقیه است نیز نمیتواند این میزان شرزگی و وقاحت یک جنایتکار حرفهیی را بازگو کند. ببینید حتی آخرین صحبتهای این دژخیم در آخرین دقایق از آخرین جلسه دادگاه برگزار شد بهواقع چیزی نبود جز بهگفته یکی از حاضران، طنز تلخی که شکنجه مجدد بازماندگان شهیدان و نمک پاشیدن بر زخم داغهای آنها بود. دژخیم لمیده در بهترین شرایط زیستی در زندان سوئدی که رفاه آن شهرت جهانی دارد، با لودگی آخوندی-پاسداری و سخره گرفتن دادگاه و خانواده و بستگان شهیدان و سربهداران و همه مردم ایران، فیالواقع روی دیگر سکه ماورای شقاوت و دجالگری دژخیمان جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.
حالا اجازه دهید برای فهم بیشتر این فرهنگ شقاوتبار به یک مقایسه بپردازیم. آیا شما فیلم محاکمه آدولف آیشمن افسر اس اس و جنایتکار معروف نازی را که یکی از آمران و عاملان هولوکاست بوده را دیدهاید؟ آیشمن متهم به جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است. او مسئول سازماندهی راهپیمایی مرگ ۵۰هزاریهودی از بوداپست به اردوگاه مرگ آشویتس در اتریش بود. فیلم محاکمه آیشمن به کارگردانی پل اندرو ویلیامز در سال۱۹۶۱ اکران شد. آیشمن ۱۶سال پس از جنایاتش به دام عدالت افتاد. در این فیلم ۱۱۲ شاهد و شاکی بازمانده هولوکاست، وضعیت دهشت بار اردوگاههای مرگ و جنایات انجام شده را بازگو میکنند آیشمن در طول تمامی جلسات محاکمه، در سکوت کامل است و فقط هنگامی که مستقیم مورد سؤال قاضی یا دادستان قرار میگیرد، تلاش میکند در کلامی کوتاه و مؤدبانه نقش مستقیم خود را نفی کند. بدون اینکه نسبت به شاهدان و شاکیان یا رئیس دادگاه و دادستان، بیحرمتی کند یا آنها را به دروغگویی و غیره متهم کند. خوب حالا میشود تا حدودی تفاوت فاشیزم ضدبشری ولایت فقیه را با فاشیزم هیتلری و جنایتکارانش مشاهده کرد. در اینجا با دجالکی مواجهیم که بهمعنی دقیق کلمه عصاره جنایت و رذالت تمامیت رژیم است. و این نشان میدهد که این رژیم کارخانه تولید چه موجوداتی حول خودش بوده است. بیدلیل نبود که خانم کریستینا لیندوف کارلسون در آخرین دفاعیاتش زندان گوهردشت را به «کارخانه کشتار» تشبیه کرد. کارخانهیی که زندانیان را کشتار میکند و پاسدارانی چون حمید نوری در آن تولید میگردد.
بله! نوری، یکی از محصولات این کارخانه اکنون در برابر خانوادههای داغدار و شاهدان شکنجه شده، آن قدر وقیح است که مقدمتاً تصور این میزان هرزهدرایی هم برای هر انسانی مشکل است. او در حالی که نام مجاهد و وجود مجاهدین را از اساس تکذیب میکند، با شرزگی تمام از دادستان میخواهد که اسم مجاهدین را نیاورد و عنوان منافق را به میان میگذارد، سپس با طرح اتهامات واهی به هرزه درآیی علیه مجاهدان اشرف۳ میپردازد و در وقاحت تا آنجا پیش میرود که در صحبتش از دولت آلبانی میخواهد که مجاهدین را مثل زمانی که در عراق توسط مالکی و قاسم سلیمانی شکنجه و کشتار میشدند، تحت شکنجه و کشتار قرار دهد. نوری با تأکید به دادستان میگوید اگر اسم مجاهدین را بیاورد در بازگشت به ایران، دستگیر میشود. میگوید هرکس در ایران اسم سازمان مجاهدین را ببرد دستگیر میشود...
این تنها بخشی از نکاتی بود که دژخیم در مسیر شیطانسازی به زبان آورد که طبعاً جایگاه مجاهدین را در صحنه داخلی ایران نشان میدهد. و بهگفته یکی از وکلای پرونده اگر اسم بردن از مجاهدین در خارج از ایران چنین عواقبی دارد، پس رژیم با مجاهدین در داخل ایران چکار که نمیکند؟! بعد عدهیی به ما ایراد میگیرند که چرا مردم در خیابان به نفع مجاهدین شعار نمیدهند!