چهل و سومین سالروز سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، امسال متفاوت با هر سال برگزار شد. این تفاوت تنها بهخاطر آن نبود که تلاش و تقلای رژیم که از ماهها قبل در حال تدارک «برگزاری هر چه باشکوهتر» این مناسبت بود، مفتضحتر از هر سال بر سر خودش خراب شد و بهآیینهٔ تمام نمای منفوریت و انزوای بیسابقهٔ اجتماعی آن تبدیل شد؛
تنها بهخاطر آن نبود که رژیم در تهران و شهرهای سراسر کشور نتوانست حتی نیروهای جیرهخوار خود را هم پای کار یک نمایش بیهزینه بیاورد.
تنها بهخاطر آن نبود که این نمایش رنگباخته با کر زوزههای وحشتآلود آخوندهای خامنهای، به آینه تشتت درونی نظام و در یککلام به ابراز وحشت از سرنوشت تیره و تار رژیم تبدیل شده بود؛ و اینکه «فضای مجازی جولانگاه دشمن شده که با همه قدرت دارد بر ما میتازد» و از اینکه دشمن «جدا کردن مردم از نظام را دنبال میکند» (آخوند علمالهدی در جمعهبازار مشهد)...
بلکه معنادارتر از این همه، واقعیت این بود که سالگرد ۲۲بهمن امسال فراتر از مقاومت منفی مردم و بیاعتنایی بهنمایشهای مسخرهٔ رژیم، بهتهاجم علیه این نمایشها و به شرکت فعال در ضربه زدن بهرژیم تبدیل شد. مردم و جوانان شورشگر با استفاده از فراخوان رژیم بهسر دادن اللهاکبر در شب ۲۲بهمن بر فراز پشتبامها، آن را بهفریاد و خروش «مرگ بر خامنهای» و «درود بر رجوی» در تهران و دهها شهر کشور تبدیل کردند.
پیش از آن در روز ۲۱بهمن، خروش پرطنین شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «درود بر رجوی» از بلندگوهای بازار رضای مشهد لرزهٔ سرنگونی بر سراپای رژیم افکند، رژیم هنوز در شوک این ضربه بهسر میبرد که کانونهای شورشی مشابه این عملیات را، با هک بلندگوهای حکومتی و پخش شعارهای «ساختارشکنانه» در شهرها و نقاط مختلف، از جمله در شهر ری، مهرشهر کرج، فردیس کرج و سرآسیاب کرج تکرار کردند.
این ضربات پیاپی بهدیوار اختناق و هیبت پوشالی دیکتاتور رو بهزوال، با غریو شعارهای قهرمانانهٔ «مرگ بر اصل ولایت فقیه» توسط زندانیان سیاسی در زندان بزرگ تهران بهاوج رسید.
در همین حال شاهد سنگباران تصاویر منحوس خمینی ملعون و خامنهای جنایتکار از سوی شیربچگان دبستانی همراه با فریادهای شادمانه و شوقانگیز آنها بودیم. حرکتی نمادین و پرمعنا که نشان میدهد دامنهٔ نفرت از رژیم پلید آخوندی تا کجا گسترده و فراگیر و آگاهی نسبت بهاین جنگ بیامان میان مردم و آخوندها و پاسدارانشان، تا چه اندازه عمیق است.
این وضعیت، حاکی از یک واقعیت استراتژیک در جامعهٔ ایران است:
- جنگ بیامان میان مردم و رژیم آخوندی دارد بهمرحله نهایی خود نزدیک میشود. همان جنگی که نماینده خامنهای در قم، در وحشت از آن، حسرت جنگ ۸ساله را میخورد و با اشاره بهانزجار جوانان از رژیم میگوید: «صدای بمباران را میشنیدیم صدای موشک را میشنیدیم... ولی امروز نوجوان ما و جوان ما با همین موبایل با همین امکانات که در اختیار همه قرار دارد، مورد بمباران است» (آخوند حسینی بوشهری در مراسم حکومتی ۲۲بهمن در مشهد ـ ۲۱بهمن).
- موقعیت کنونی جامعهٔ ایران بیکم و کاست منطبق با تعریف شناخته شدهٔ وضعیت انقلابی است که مردم بهاین حاکمیت تن نمیدهند و رژیم حاکم نیز قادر بهاعمال حاکمیت نیست.
- تعادل قوا میان مردم و رژیم، بهطور چشمگیری بهسود مردم و بهزیان رژیم تغییر کرده است. اکنون مردم و مقاومت آزادیستانشان ابتکارعمل را بهدست دارند و در حالت تهاجمند و رژیم در موقعیت تدافعی قرار دارند، واقعیتی که حتی خامنهای نیز بهبیانهای مختلف بهآن اذعان کرده و در سخنرانی اخیر خود «بخصوص به مسئولان» هشدار داد: «همیشه نمیشود در موضع دفاعی ماند؛ دشمن تهاجم میکند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم» (سخنرانی خامنهای در دیدار با پرسنل نیروی هوایی ـ ۱۹بهمن). این وضعیت بهوضوح نشان میدهد که رژیم در مهار موج انقلابی و خروشان مردم ایران شکست خورده است.
- این چرخش تاریخی بهطور قانونمند، همزمان است با از همگسیختگی فزاینده و بحران مهار ناپذیر درونی حاکمیت؛ این خود محصول شکست خلیفهٔ ارتجاع در پروژهٔ یکدستسازی رژیم است.
این تحولات، حاکی از نمایان شدن طلایههای بهمنی دیگر است، طلایههای انقلابی بسا عظیمتر و عمیقتر از انقلاب ضدسلطنتی که با گذر از طوفانهای آتشین، نقطهٔ پایان بر یک تاریخ ارتجاع و استبداد و غارت و ستم در اشکال شاهی و شیخی آن میگذارد و بنای ایرانی آزاد و دمکراتیک را در چشمانداز قرار میدهد. بر خلق قهرمان ایران مبارک باد!