در یکی دو هفته اخیر شاهد موج جدیدی از توجهات بینالمللی به مسألهٔ حقوقبشر در ایران و نقض وحشتناک آن توسط رژیم آخوندی هستیم. طی همین روزها شاهد درج مقالات و انتشار گزارشهایی در رسانههای بینالمللی بودهایم و در این رابطه بهخصوص باید از گزارش سازمان عفو بینالملل درباره قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷یاد کنیم. آخرین نمونه هم گزارش وزارتخارجهٔ آمریکا به کنگرهٔ این کشور بود که این گزارش در روز ۱۶مرداد منتشر شد و شامل لیستی از افراد یا نهادهای رژیم است که در نقض حقوقبشر دست داشتهاند و به این دلیل مورد تحریم قرار گرفتهاند.
معنی گزارش جدید وزارتخارجه آمریکا
این گزارش یک لیستگذاری در خود داشت. این لیستگذاریهای جدید بر اساس سه فرمان اجرایی رئیسجمهور آمریکا بود که در سالهای مختلف صادر شده و بعضی از آنها به قبل از دولت کنونی آمریکا برمیگردد. اما مصداقهای جدید به آن اضافه شده است، یعنی لیستی که قبلاً اعلام شده بود، گسترش بیشتری پیدا کرده و افراد و نهادهای بیشتری را فراگرفته و یا اینکه مثلاً سپاه پاسداران و نیروی قدس و سرکردگان آنها قبلاً بهخاطر نقششان در تروریسم مورد تحریم قرار گرفته بودند و اکنون بهعلت دست داشتنشان در نقض حقوقبشر در لیست قرار گرفتهاند.
همچنین در یک مورد دیگر که تحریم خرید فلزات رژیم بهعلت دست داشتن رژیم در تروریسم بینالمللی بود، اکنون علت دیگری هم به آن علت قبلی اضافه شده و گفته شده تحریمهای فلزات بهعلت نقض حقوقبشر هم هست! یعنی به فرض اگر رژیم امضا بدهد که از دخالتهای تروریستیاش در کشورهای دیگر دست برمیدارد. تحریم فلزات همچنان به قوت خود باقی است و لغو نمیشود مگر اینکه رژیم از پایمال کردن حقوقبشر مردم ایران هم دست بردارد. البته روشن است که این نکته برای تفهیم و تفاهم بیشتر گفته میشود و گر نه تروریسم و دشمنی با حقوقبشر جزو ذات این رژیم است و تا سرنگونی هم از آن دست برنمیدارد.
لیستگذاری مجدد نهادهای رژیم بهعلت نقض حقوقبشر و اهمیت آن؟
این لیستگذاری جدید نشانهٔ آن است که نقض حقوقبشر در ایران که تا بهحال عمدتاً از جانب قدرتهای غربی بهدلیل حاکمیت سیاست ننگین مماشات مغفول مانده بود، اکنون مورد توجه قرار گرفته و غربیها از این پس در شمار قضایایی همچون ماجراجویی اتمی و تروریسم، رژیم را بهعلت نقض حقوقبشر نیز محکوم کرده و مورد تحریم قرار خواهند داد. به این ترتیب یکی از مهمترین وجوه و شاید مهمترین وجه از ماهیت این رژیم ضدبشری و کار کرد آن که ضدیت با حقوقبشر بود و تا بهحال در تاریکی قرار داشت، زیر پرژکتور قرار گرفت و در معرض دید جهانیان نهاده شد.
جنایاتی که فاشیسم دینی ولایتفقیه در حق مردم ایران و سرآمدترین فرزندان مجاهد و مبارز مردم ایران انجام داده، فراتر از جنایاتی است که دیکتاتوریهای معمول انجام دادهاند. این جنایتی است که بر اساس تعاریف حقوقی مشمول جنایت علیه بشریت است و گاهی حتی مشمول تعریف نسلکشی و همه کشی یا قتلعام است. این جنایتها مشمول مرور زمان هم نمیشوند. کما اینکه در سالهای اخیر شنیدهایم که فلان مقام یا مسئول کشتار در آلمان نازی پس از گذشت ۶۰یا ۷۰سال به دام افتاده و به دادگاه بینالمللی سپرده شده و محاکمه و مجازات شده است.
نکتهٔ دیگر در اهمیت موضوع، فراگیری آن است. به سختی ممکن است کسی را در این رژیم یافت که بتواند ثابت کند در سرکوب و کشتار و جنایت علیه مردم دست نداشته است. خمینی در دههٔ ۶۰مقامات دولت و وزیران و اعضای دولت و مجلس را با شرکت آنها در اعدام و زدن تیر خلاص به زندانیان مجاهد و مبارز مورد آزمایش و بهاصطلاح راستیآزمایی قرار میداد و همین دست و بال بسیاری از مقامات این رژیم را در پوست گردو میگذارد.
علت توجه بینالمللی به موضوع حقوقبشر در ایران؟
علت این موج جدید، یک چیز بیشتر نیست و آن پیگیری خستگیناپذیر و جانفشانی مستمر مجاهدین و مقاومت ایران طی تمام ۴۰سال گذشته است. در این ۴۰سال به راستی هیچ روزی نبوده که این مقاومت و رهبری آن، برادر مسعود و خواهر مریم در کار افشای جنایتهای رژیم در حق مردم ایران نبوده باشند. هیچ روزی نبوده که فعالان این جنبش از این پارلمان به آن پارلمان، از این مجمع و مرجع بینالمللی تا آن مجمع و مرجع را زیر پا نگذارند تا صدای مردم ایران، صدای زنان تحت ستم صدای کارگران و محرومان، صدای زندانیان و شکنجهشدگان و صدای خانوادههای بیپناه و دردمند آنها را به گوش دنیا نرسانند. اگر اطلاعیهها و مصاحبهها و کنفرانسهای افشاگرانه و مقالات و کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده، در یک جا جمع کنند، بیتردید کتابخانهٔ بزرگی میشود که البته باز هم قطرهای از دریای ستمی است که این رژیم پلید بر میهن و کشور ما روا داشته است. و تازه این بخشی از تلاشهاست. در اینجا باید از هموطنان و اشرفنشانهایی یاد کرد که طی تمام این سالها وطن خود و هموطنان تحت ستم خود را از یاد نبردند و در گرما و سرما و برف و باران مثل سیل در خیابانهای شهرهای سراسر اروپا و آمریکا جاری شدند تا صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. درود بر همهٔ آنها! و باز باید سر تعظیم فرود آورد در برابر خونهای بس والا و گرانبهایی که در این راه بر زمین ریخت، مانند خون دکتر کاظم رجوی، شهید بزرگ حقوقبشر ایران و خواهر مجاهد زهرا رجبی شهید دفاع از حقوق پناهندگان. بدون شک اگر این تلاشها و جانفشانیها و این فدیه و فداها و بهخصوص اگر پیگیری رهبری این مقاومت نبود، دیوار ستبر و بتونی که این رژیم با کمک سیاست استعماری و خونین مماشات به دور جنایاتش در حق مردم ایران کشیده بود، شکافته نمیشد.
لزوم درک عامل جدید در لیستگذاری اخیر
در سال ۱۳۹۵و پس از هجرت بزرگ و پس از اینکه مجاهدین از دام محاصرهای که رژیم آخوندی در عراق و توسط جنایتکاران و آدمکشانی مانند مالکی و هادی عامری و غیره فراهم کرده بود، جستند و توانستند از وضعیت تدافع به وضعیت تهاجمی در آیند، خانم رجوی بسیج جدیدی را در جنبش دادخواهی خون ۳۰هزار زندانیان سیاسی قتلعام شده اعلام کردند، در واقع جنگ مقاومت با رژیم وارد یک مرحله و مدار جدید شد. که رژیم هم ناچار شد بهقول خودش به سکوت استراتژیک خودش پایان بدهد و رژیم نیز سراسیمه دست به پاتک بزند.
اما فراز جدید در این جنگ که با موج جدید ارتباط بلافصل دارد، سلسله گردهماییهای کهکشان امسال و رونمایی از اشرف۳بود. یکی از گردهماییها و کنفرانسهای کهکشان امسال به جنبش دادخواهی اختصاص داشت که در آن شماری از شخصیتها و حقوقدانان بینالمللی شرکت داشتند و در آن شهادتهای شماری از خواهران و برادران مجاهد از زندانهای رژیم را مستقیماً از زبان خودشان شنیدند و علاوه بر آن با بازدید از نمایشگاه و موزهیی که گوشههایی از جنایات رژیم را مجسم کرده بود، دیدند و اینها به گفتهٔ خودشان تأثیرات عمیق و تکان دهندهیی بر روی آنها داشت
تاثیر جنبش دادخواهی
آقای سید احمد غزالی نخستوزیر اسبق الجزایر که یکی از شرکتکنندگان در جلسهٔ دادخواهی بود و از کسانی است که سالهاست از مجاهدین و مقاومت ایران حمایت کرده، در سخنان خود گفت: « من همیشه گفتهام که مشکل ایران همیشه در سطح جهان به خیلی بدصورتی مطرح شده چرا که از همه چیز صحبت میشود، اعم از بمب اتمی و غیره، به جز مردم. انگار مردمی در کار نیستند. از همه چیز صحبت میشود الا کشتار ۱۲۰هزار تن از هواداران و فعالآن مجاهدین خلق.
ما همگی از طریق کتابها و شهادتهای مکتوب و غیره در جریان این کشتارها قرار گرفتهایم. ولی شدت و حدت موضوع خیلی بیشتر از اینهاست.
از لحظهای که خود قربانیان با ما مستقیماًً سخن میگویند، دیگر نمیتوانیم به همان نقش ناظر، حتی ناظری که ابراز همدردی میکند، ادامه دهیم. ما باید نقش ناظر را کنار بگذاریم و نقش مسئول را ایفا کنیم».
این فقط یک نمونه بود، تکتک شخصیتهایی که شرکت داشتند به همین نحو سخن گفتند و در عمل هم واقعاً پس از کهکشان به هر جا که رفتند سفیران و سخنگویان مردم و مقاومت ایران بهخصوص زندانیان و شکنجه شدگان بودند و در سخنرانیهای خود در سوئد و انگلستان واقعاً در مدار دیگری صحبت کردند و در یککلام گویی دردمند شده بودند. این شخصیتها اکنون ارتشی متشکل از کارآترین و ارزشمندترین شخصیتهای جهان هستند که به گفتهٔ خودشان، خود را وقف جنبش و مقاومت ایران کردهاند.
علت وحشت نامتعارف رژیم؟
رژیم میداند که مجاهدین پشت جنبش دادخواهی هستند و ارادهیی مانند ارادهٔ رجوی پیگیر آن است که تا آن را به هدف نهایی نرساند، دست برنمیدارد. ارادهیی که تنور جنگ رژیم را گل گرفت و زهر آتشبس را به حلقوم خمینی ریخت.
ارادهای که پروژه اتمی را بر سر رژیم آوار کرد و زهر برجام را به کامش ریخت و به تلهیی انداخت که هنوز هم در آن دست و پا میزند.
ارادهای که حماسهٔ بزرگ عقیدتی فروغ جاویدان را خلق کرد و لرزه سرنگونی به پیکر رژیم انداخت.
ارادهای که هجرت بزرگ را محقق کرد.
ارادهای که اشرف۳را آفرید و... و همین اراده اکنون در پی به ثمر رساندن جنبش دادخواهی است.
مریم رجوی در سخنرانی خود در کنفرانس دادخواهی گفت:
زمان آن است که جامعه جهانی بهسه دهه مصونیت سران رژیم آخوندی از پاسخگویی به جنایتهایش خاتمه بدهد.
زمان آن است که پرونده نقض حقوقبشر در ایران بهخصوص اعدامهای دهه ۶۰و قتلعام ۶۷بهشورای امنیت ملل متحد ارجاع شود.
زمان آن است که خامنهای و دیگر سردمداران رژیم بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرند.
زمان آن است که سازمان ملل یک کمیسیون تحقیق بینالمللی درباره قتلعام۶۷تشکیل دهد.
و زمان آن است که جهان حق مردم ایران را برای مقاومت و نبرد برای سرنگونی فاشیسم دینی بهرسمیت بشناسد.
این راهی که تا بهحال پیموده شده، در سایهٔ حمایت بیدریغ مردم ایران بوده و من تقاضا دارم که مردم ایران همچنان که تاکنون مقاومت ایران را در پیگیری جنبش دادخواهی یاری کردهاند، فرزندان مجاهد خود را تا به کیفر رساندن جلادان و دستاندر کاران و سپردن آنها به محاکم ذیصلاح با ارائهٔ اطلاعات از شهیدان یا دستاندر کاران کشتار و جنایت یاری کنند که البته بیتردید یاری خواهند کرد.