در حاکمیت شترگاوپلنگ ولایت فقیه که هیچ چیز سر جای خودش نیست و تمام ارگانهای آن فقط یک وظیفهٔ «حفظ نظام» را برعهده دارند «ستاد حقوق بشر»ی هم راه انداختهاند که زیر نظر قصابان و سلاخان قوهٔ آدمکش قضاییه آخوندی است. کارش هم مالهکشی و سفیدسازی جنایات و کشت و کشتار و اعدامها نزد این مجمع و آن نهاد بینالمللی است. دبیرش هم یک پاسدار تازه بهدوران رسیده است به نام «کاظم غریبآبادی» ! همان کسی که در تابستان امسال اذعان کرد که دشمن اصلی این رژیم کیست و چقدر از انرژیهای نظامش مصروف اوست: «ما در هیچ ملاقاتی نیست با سفرای کشورهای اروپایی یا هیأتهای کشورهای اروپایی که به قضیه [مجاهدین] نپردازیم... در جلسه نشست عالیرتبه شورای حقوق بشر. . خود بنده حضور داشتم در آنجا من حداقل ۲ تا ۳دقیقه از نطق شش هفتدقیقهایام را در مورد [مجاهدین] صحبت کردم»!
این پاسدار در جدیدترین موضعگیری خودش نکات مهمی را بازگو کرده که نشاندهنده نقش و تأثیر قیام دموکراتیک مردم ایران بر تغییر جدی تعادلقوا بین مقاومت و مردم ایران از یکسو و رژیم از سوی دیگر است. سوای بقیه مزخرفاتی که مطرح کرد لب کلامش دو نکته بیشتر نیست: یکی وضعیت بحرانی و فشار حداکثری علیه رژیم در صحنه بینالملل و دیگری وضعیت انفجاری در داخل و سمتگیری اعتراضات مردمی بهسوی فاز مسلحانه.
درباره وضعیت درام نظام در پهنه جهانی و سؤال مجری مبنی بر «فشار» و «هجمه» دیپلماتیک بر رژیم، غریبآبادی اعتراف میکند که جنایات رژیم دیگر جایی برای مماشات و بدهبستان باقی نگذاشته و حتی در دنیای دیپلماسی نیز لحن گفتگوها با این رژیم «تند غیردیپلماتیک» شده است: «اخیراً احضارهای سفرای ما در برخی کشورها مواضع بسیار تند غیردیپلماتیک و بیادبانه»! (تلویزیون شبکه خبر رژیم، ۲۰دی) او همچنین از شکست سیاست زد و بند با شرکتهای مدیر شبکههای مجازی و ناتوانی رژیم از نشر و فراگیری شعار «مرگ بر خامنهای» به بهانه «تبلیغ خشونت» مینالد که «وقتی که مرکز ملی فضای مجازی ما مکاتبه کرد با شرکت متا که خب شما حداقل این صفحاتی که تبلیغ خشونت هست را ببندید آنها دیدید که گفتند درخواست ایران برای ما هیچ اهمیتی ندارد»! در ادامه هم از اینکه رژیم را با تیپا از کمیسیون مقام زن سازمان ملل بیرون انداختهاند گلایه میکند و بر سیاق گفتگوی تمدنهای آخوند خاتمی شیاد به طرف حسابهای خارجی درس «تفکرات مختلف» میدهد: «کمیسیون مقام زن باید محلی باشد که تفکرات و رویکردهای مختلف در آن حضور داشته باشد»! بیچاره گویا فراموش کرده است هزاران نفر را فقط به جرم داشتن و خواندن نشریه اعدام کردهاند و اولین شرط هر «تفکر» در چارچوب حاکمیت متبوعش، «اعتقاد و التزام عملی به ولایت مطلقه» است وگرنه پاسخی جز زندان و «باتون» ندارد!
و اما نکته حائز اهمیت دوم در صحبتهای او اشاره به روی آوردن جامعه ایران به سوی سلاح و آتش و نبرد مسلحانه است. او با وحشت اذعان میکند که «تا الآن بیش از ۹هزار قبضه سلاح گرم و سرد از اغتشاشگران کشف شده» و در ادامه بیشتر توضیح میدهد که دامنه پخش شدن این سلاحها تا کف خیابانهای شهرها نیز کشیده شده است: «نه اینکه بخواهیم بگوییم از لب مرز و ورودی مثلاً نیروهای امنیتی یا انتظامی ما آنها را کشف کردهاند. نه! در حین اغتشاشات و برای ورود به اغتشاشات»!
آخر الدواء الکی!
اما نتیجه و پرده آخر از سوزنامه این پاسدار، ذکر مصیبت و کابوس وحشت علیه دشمن اصلی است همان دشمنی که در ابتدا هم گفت در هر ملاقاتی با طرفهای خارجی بهدنبال پولپاشی و معامله بر سر آنهاست و حاضر است پای هر شرطی بیاید. همان دشمن اصلی که هزاران کانون شورشی را در سراسر ایران هدایت میکند و شعله قیام را فروزان نگاه داشته است و غریبآبادی دجالگرانه و با ادبیات آخوندی به نقش آنان اینگونه مقر میآید: «بیش از ۱۰۰نفر از عوامل وابسته به گروههای تروریستی تا الآن دستگیر شدند که مستقیم در اغتشاشات حضور داشتند اینها یا وابسته به گروهک تروریستی منافقین بودند یا سایر...»
جالب اینکه همان روز ۲۰دی در آن سوی کشور در بجنورد، نماینده ولیفقیه در خراسان شمالی مشابه این سوزنامه را با بیانی دیگر مطرح میکرد: «هستههای خاموش [مجاهدین] بعد از ۴۰سال توی این کشور بیدار شدند... حواسمان جمع باشه عزیزان فکر نکنیم که چهار تا اراذل و اوباش قمه به دست آمدند کار تمام شد نه هستههای خاموش هستند» (آخوند نوروزی، ۲۰دی).
وقتی این موضعگیریها را در کنار حجم حجیم سلاحهای کشف شده در دوره اخیر میگذاریم که «در سه ماهه گذشته تنها ۴۰۰قبضه اسلحه و ۸۰هزار فشنگ در مناطق مختلف مرزی خوزستان» کشف شده است (ایسنا، ۲۸آذر) آنوقت به سمتگیری قیام دموکراتیک مردم ایران پی میبریم و میفهمیم غریبآبادی چرا از آن «۹ هزار قبضه سلاح گرم و سرد» با هراس و وحشت یاد میکند.
امثال غریبآبادی بهخوبی میدانند همه نعرههای «تمام شد، تمام شد» مصرف داخلی دارد و برای روحیه دادن به بسیجی و پاسدارهای بیانگیزه و بریده است. آنها بهخوبی میدانند این سلاحها برای شکار کبک و قمری وارد کشور نشده است و نشانگر یک راهبرد در مقابل نیروهای تا دندان مسلح رژیم است. جوانان پس از آزمودن همه راهها در هماوردی با رژیم به راهحل قهرآمیز با سلاح و آتش رسیدهاند پس باید که بترسند و پیش خودشان حساب کتاب کنند که جامعه ایران هم به این رسیده که «آخر الدواء الکی»!