فقر و سفرههای خالی مردم مشکل همیشگی عموم مردم ایران در حاکمیت آخوندی است.
فاجعه فقر آنچنان تکراری است که اعداد و ارقام نیز در زمینه نشان دادن میزان فقر در میان مردم، معنای خود را از دست داده است.
۴برابر شدن خط فقر نسبت به حداقل دستمزد یک کارگر، اخیراً موضوع گزارشات رسانههای حکومتی است.
افزایش سبد معاش و افزایش خط فقر در شهریورماه ظلم و بیداد آشکار آخوندها بر تمامی مردم بهخصوص اکثریت مردمی است که زندگی را در زیر خط فقر میگذارنند و سفرههایشان خالی از مواد غذایی ضروری است.
سبد معاش هر خانواده بر اساس پایه جدول خوراکیها تنظیم میشود، بر اساس جدول زیر که در خبرگزاری ایلنا منتشر شده سبد خوراک خانواده بر اساس قیمتها تا پایان شهریورماه ۹۸ بر اساس جدول زیر است:
سبد معاش هر خانواده بر اساس پایه جدول خوراکیها
این خبرگزاری حکومتی سپس از قول فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای کار در رژیم مینویسد: «او بر اساس جدول فوق هزینه سبد خوراکیها و آشامیدنیها را برای یک روز یک خانوار ۳.۳نفره محاسبه کرده است:
۷۱۰،۵۷۹.۱= ۳.۳×۲۱۵۳۲۷ریال هزینه خوراکیها و آشامیدنیهای یک روز خانوار
بنابراین هزینه سبد خوراکیها و آشامیدنیها برای یک ماه میشود:
۲۱،۳۱۷،۳۷۳=۳۰×۷۱۰،۵۷۹.۱ریال
حالا که سبد خوراکیها را داریم باید با اعمال ضریب استاندارد در آن، به سبد معاش خانوار برسیم؛ توفیقی در ارتباط با «ضریب اهمیت سبد خوراکیها در سبد معاش» میگوید: «این ضریب اهمیت در آمار اعلامی از سوی مرکز ملی آمار برای خانوارهای شهری ۲۵.۰۳درصد عنوان شده است که در صورت محاسبه با آن عدد بسیار بزرگتر میشود لذا بهدلیل برابری و رعایت الزامات سبد تعیین شده سال قبل، درصد تاثیر همان ۲۶.۴درصد در نظر گرفته شده است.
۸۰،۷۴۷،۶۲۵= ۲۶.۴/ ۱۰۰× ۲۱،۳۱۷،۳۷۳ریال در ماه
با این حساب، در شهریورماه برای اولین بار، نرخ سبد معاش خانوار از مرز ۸میلیون تومان».(خبرگزاری ایلنا ۱۵مهر ۹۸)
پیش از این علی خدایی، بهاصطلاح نماینده کارگران در شورای عالی کار رژیم، طی مصاحبهای گفت: «حداقل ۸۰درصد کارگران توانایی فراهم کردن مایحتاج خود را ندارند».
فشار معیشتی بر کارگران ایران در شرایطی روزبهروز سختتر میشود که در این وضعیت دولت آخوند حسن روحانی و کارفرمایان چپاولگر حکومتی نه تنها مرحمی بر زخمهای کهنه آنان نمیگذارند، بلکه آنها بیشازپیش مورد استثمار کافرمایان حکومتی و دولتی قرار میگیرند.
علیمحمد مرادی، عضو مجلس ارتجاع از قروه، به گوشهای از وضعیت کارگران روزمزد اذعان کرد و نهایتاً هم در بیان دلیل این وضعیت، مجبور به اعتراف به استثمار جریانوار گارگران شد: «با توجه به آمار بیکاری در استان کردستان جوانان این خطه با هزاران امید و آرزو راهی شهرهای دیگر بهویژه تهران میشوند و تنها کاری که میتوانند انجام دهند یا کارگری روزمزد است و یا به غرفههای سازمان میادین میوه و ترهبار پناه میبرند سازمان میادین نیز متأسفانه در بسیاری از جایگاهها کمترین امکانات را برای این عزیزان فراهم کرده است به جرأت میتوان گفت این امکانات در حد اردوگاههای آوارگان جنگی نیست و جوانان ما بدترین شرایط را در آنجا دارند اما متأسفانه مجبور هستند برای ادامه زندگی خود و خانوادهشان آنها را تحمل کنند بهجرأت میتوانم بگویم این جوانان مورد استثمار قرار میگیرند مگر ممکن است کسی در بدترین شرایط معیشتی زندگی کند و از طرف دیگر با پائینترین حقوق و کار ۱۴ساعت در روز بدون تعطیلی حتی در روزهای جمعه نیز به مردم خدمت کند».(خبرگزاری ایسنا ۱۴مهر ۹۸)
حاصل استثمار کاگران زحتمکش و سرمایههای مردم که توسط سردمداران و مهرههای حاکمیت دزدیده میشود به جیب سردمداران و مهرههای حکومتی میرود و صرف تحصیل و اقامت آنها در خارج کشور و ریختوپاشهای لاکچری آنها در داخل کشور میشود.
همانطورکه اشاره شد تنها کارگران نیستند که افزایش هزینه معیشت تسمه از گرده آنان کشیده است، بلکه دایره فقر و افزایش هزینه معیشت زندگی و سبد معاش روزبهروز بر معلمان نیز تنگتر میشود.
حقوق همه معلمان نیز فاصله بسیار زیادی با خط فقر و هزینه تأمین سبد معیشت دارد.
در سالهای اخیر بهویژه از اواخر سال گذشته معلمان نسبت به وضعیت معیشت زندگی و بالا بودن هزینه سبد معیشت اقدام به اعتراض و اعتصاب میکنند.
از جمله روز شنبه ۱۳مهر معملمان و بازنشستگان فرهنگی در تجمع اعتراضی خود شعار میدادند «خط فقر ۷میلیون، حقوق ما ۲میلیون».
این شعار معلمان در روز ۱۳مهر در شرایطی بود که روز بعد رسانههای حکومتی اعلام کردند خط فقر در ۶ماه اول سال ۹۸ از مرز ۸میلیون تومان عبور کرده است.
پیش از این رسانهها و مهرههای حکومتی خبر از رفتن بیش از ۸۰درصد از مردم به زیر خط دادند.
قطعاً در شرایط کنونی که هزینه سبد معاش ماهبهماه بهطور سرسامآوری در حال رشد است وضعیت بسیار فاجعهبارتر است.
این وضعیت فشار را بر کارگران، ارتش عظیم بیکاران، مردم فقیر حاشیهنشین اطراف شهرها، آلونکنشینها و... بیشازپیش افزایش میدهد.
بهویژه مردم گرسنهای که حتی نان خوردن هم در سفره ندارند و چند سال پیش رسانههای حکومتی در زمینه وضعیت فاجعهبار معیشت و سفره خالی آنها نوشتند بسیاری از آنها قدرت تهیه نان خالی را ندارند و از همسایهها و نانوانیهای محل نان قرض میگیرند، تا اگر روزی پولی به دست آوردند از خجالت نان قرضی که گرفتهاند درآیند.
وضعیت فقر و گرسنگی مردم طوری است که رسانهها و مهرههای حکومتی از جمله نمایندگان مجلس ارتجاع نیز نمیتوانند آن را نایده بگیرند.
گسترش فقر در میان مردم و شرایط انفجاری آنها را هراسان کرده است که نکند این وضعیت منجر به شورش مردم و قیامی دیگر علیه نظام شود.
در این رابطه علیرضا بیگی، عضو مجلس ارتجاع، وحشت خود را از وضعیت کنونی جامعه چنین ابراز داشت: «از کسی پذیرفته نیست که بگوید مردم اقتصاد نمیدانند مردم اقتصاد را بهتر از دولت و مجلس میشناسند آنها با اقتصاد صبحشان را شام میکنند آنها ناملایمات اقتصادی را با پوست و گوشت و استخوان خود حفظ میکنند ارز ۴۲۰۰تومان جهانگیری و به تاراج رفتن ۲۷میلیارد دلار ارز و ۶۰تن طلا از مصادیق بارز این ظلم فاحش است. مردم در صفهای طویل کیلومتری برای دریافت گوشت و شکر ایستادند و بر ناکارآمدی و ناتوانی مسئولان امر لعنت فرستادند».(خبرگزاری مجلس ۱۴مهر ۹۸)
این وضعیت مردم آن روی سکه ثروت بیحدوحصر سردمداران و مهرههای حکومتی است.
وضعیت زندگی اشرافی آنها بهگونهای است که اخیراً در جریان جنگوجدال باندی و در وحشت از خروش و خیزش مردم رسانهها و مهرههای حکومتی بسیاری در این مورد حرف و حدیثهای بسیاری گفته و نوشتهاند.
از جمله اینکه روزنامه همدلی، وابسته به باند روحانی، در رابطه با وضعیت زندگی اشرافی سردمداران رژیم با عنوان «اشرافیت مذهبی» مینویسد: «این روزها که فشار اقتصادی کمر مردم را خم کرده و تبدیل به بحران لاینحل سیاسی-اجتماعی شده، جامعه مذهبی ایران نسلی از اشرافیت را تجربه میکند که زیر لوای دین قرار گرفته است. مردمی که از تأمین معاششان نیز عاجز هستند هر روز حیرتزده شاهد عکسهایی از زندگی لاکچری، باغوحش خصوصی و ویلاهای شیک آنان و فرزندانشان در اینترنت هستند. ناگفته پیداست اشرافیت مذهبی از ازدواج نامشروع سیاست و دیانت متولدشده است».(همدلی ۱۱شهریور ۹۸)
روزنامه فرهیختگان وابسته به باند خامنهای نیز در مورد زندگی سردمداران رژیم و «آقازاده»های آنها مینویسد: «سفر، اقامت و تحصیل آقازادههای مسئولان و مانور تجمل و زندگی لاکچری آنها چیزی جز نماد اشرافیت، تبعیض و رانتخواری نیست».(فرهیختگان ۱۲شهریور ۹۸)