در روزنامههای حکومتی روز ۲۵آبان وجه غالب مضامین در مورد بحرانهای اقتصادی اجتماعی است که بعضاً عرصهٔ جنگ باندی و هشدار به یکدیگر در مورد فضای انفجاری جامعه است.
در کنار آن بحران اقتصادی – اجتماعی گره خورده است با بحران مذاکرات وین از یکسو و انزوای منطقهیی نظام از طرف دیگر.
در روزنامههای حکومتی بهمنظور حفظ تعادل نظام برخی مطالب درشتنمایی شده تا سایر خبرهایی که وضعیت فلاکتبار نظام را بارز کرده بپوشانند. از جمله مطالب مربوط به ورود وزیر خارجه ترکیه به ایران و آزادسازی سه و نیم میلیارد دلار. که البته نگفتهاند کدام کشور این پول را آزاد کرده. ظن غالب به کره بوده که خودشان تکذیب کردهاند. روزنامه آرمان در خلال بررسی مذاکرات وین بار دیگر تلویحا با اشارهیی آنرا زیر سؤال برده و نوشته است «منبع آن شفاف نیست». روزنامههای باند مغلوب با یادآوری فشار تحریمها بر گلوی مردم و نظام به رژیم توصیهٔ اکید کردهاند که از آخرین فرصتهای برجامی استفاده کرده و تلاش کند با کنار گذاشتن خواستههای بیجا، تحریمها را لغو کند و نظام را از خفگی اقتصادی در بیاورد تا شریانهای اقتصادی به جریان بیفتند.
در مطالب اجتماعی اقتصادی روزنامهها وجه غالب تأکید بر فضای مخالفت مردم با نظام و جو انفجاری جامعه است.
فضای حاکم علیه نظام!
«شرط بلاغ» عنوان مطلبی در اعتماد است که ضدیت مردم با نظام و بنبست سرکوب را گوشزد کرده و از جمله نوشته است: «واقعیت این است که فضای تبلیغاتی حاکم بر افکار عمومی ایرانیان علیه دولت رئیسی است و در چنین فضایی حتی به شرط وجود دیگر عناصر ضروری برای موفقیت، نمیتوان موفق شد. تلاش برای بستن دهان منتقدان و مخالفان و رسانههای آنان نیز حتی اگر بهلحاظ عملی ممکن باشد، وضع را بهمراتب وخیمتر میکند».
«اعتراض نسلی که نمیشناسیم» عنوان مطلبی است در شرق که ضمن اشاره به قیام آبان و علل و اقشار شرکتکننده در آن نوشته است: «در اعتراضات آبان ۹۸ دلایل سیاسی نقش پررنگتری داشتند. این احساس وجود دارد که اراده مردم در مدیریت کشور دخیل نیست و اینکه دولتمردان کشور در سودای تحقق تصورات خود هستند که چندان ربطی به خواستهها و انتظارات شهروندان ندارد. این نارضایتیها شامل سیاست داخلی و نیز سیاست خارجی و روابط بینالملل بهخصوص در منطقه میشود».
«عذر بدتر از گناه» عنوان مطلبی در مستقل است که خطاب به پاسدار گنجی که در روزنامه جوان از فامیل مداری در کابینه رئیسی دفاع کرده بود خطاب به وی نوشته است: «اگر برای شما و مسئولان دهه شصت تمام شده، اتفاقاً مردم عادی همچنان در همان شرایط دهه شصت زندگی میکنند. با همان کمبودها و مشکلات، همان تورم و احساس ناامنی و همان بیکاری و فقر»... .
اذعان به فضای انفجاری جامعه همراه با ورشکستگی نظام در مطالب مربوط به رد یا قبول ارز ۴۲۰۰تومانی هم دیده میشود.
«هشدار نهادهای امنیتی درباره تبعات حذف ارز ۴۲۰۰تومانی» تیتر درشت صفحه اول کاروکارگر است که بهنقل از بادامچیان سرکردهٔ باند مؤتلفه نوشته است: «ظاهــرا تصمیمات خلق الساعه دولت رئیسی آن هم در حوزه اقتصاد و بهخطر انداختن معیشت ناچیز بیش از ۵۰میلیون یارانه بگیر ایرانی، آنچنان ناامید کننده و غیرقابل توجیه است که متحدان سرســخت آیتالله چون حزب مؤتلفه اسلامی هم صدای شــان درآمده و از هشــدار نهادهای امنیتی به رئیســی درباره تبعات خارج از تصور حــذف ارز ۴۲۰۰تومانی ســخن بر زبان راندهاند».
زمان علیه نظام
«اثر معکوس ارز ۴۲۰۰تومانی» عنوان مطلبی است در اعتماد از مرعشی که بنبست نظام در عرصههای گوناگون را در پیوند با ماجرای حذف ارز۴۲۰۰ تومانی بررسی کرده و از جمله نوشته است: «مرض اقتصاد ایران، تورم است که در کسری بودجه ریشه دارد و منشاء آن هم تحریمهای ظالمانه است و تا زمانی که دولت نتواند مشکلات خود را با شرق و غرب حل کند مسأله اقتصاد در ایران حل نشده باقی خواهد ماند. این را هم باید در نظر گرفت که ملت ما نمیتواند چوب شرق و غرب را همزمان بخورد. و اما نکته آخر؛ نمیشود عنصری به نام زمان را در مناسبات سیاسی لحاظ نکرد. برای مشخص شدن این موضوع باید کمی به عقب برگردیم، از گروگانگیری در سفارت آمریکا؛ اصلاً گروگانگیری در این سفارت کار بسیار خوبی بود اما لازم بود که بحران گروگانگیری ٤٤٤روز طول بکشد؟ آیا نمیشد در٦٠ روز مسأله را حل کرد؟! توجه داشته باشیم وقتی ٤٤٤روز بحران گروگانگیری باشد، پس از آن ٨سال جنگ در پی باشد و در نتیجه هم ٨سال گروگان جنگ باشیم و بعد هم ١٧سال است که اقتصاد ایران گروگان پروژه هستهیی است. چقدر مگر اقتصاد، ملت و دولت ایران میتوانند تابآوری داشته باشند، باید به عنصر زمان در از بین بردن تابآوری و توان اقتصادی کشور و ملت به طور جدی بیندیشیم».