ایران را بر شانههای خود به گرد جهان بردن،
منادی آرزو و آرمان ایران بودن،
سال را ــ تمام سال را ــ در آفتاب و سایه، در زمهریر و بوران و در گردش چهار فصل به فریاد آزادیخواهی و فراخوان قطع مماشات با ملایان سپری کردن،
از زندگی، کار، تخصص و احتیاجات خود مدام مایه گذاشتن
و شخصیتهای سیاسی، حقوقی و فرهنگیِ دنیا را متوجه دیکتاتوری آخوندی و حمایت از مبارزه با آن کردن،
اینها چند برگ از عنوان افتخارآمیز «اشرفنشان» بودن هستند.
کمتر سیاستمدار و پارلمانتر را در اروپا و آمریکا میتوان سراغ گرفت که لااقل در سالهای اشتغال به کارش، جمعیتی ایرانی را سالها مقابل سفارتخانهها، پارلمانها، دادگاهها و در میادین شهرها ندیده باشند؛ جمعیتی که خستگیناپذیر و سمج و پیگیر، دنبال جلب حمایت از قیامهای مردم ایران، حمایت از اشرف ۳، حمایت از زندانیان سیاسی، حمایت از مادران دادخواه، حمایت از قربانیان شکنجه و اعدام و قتل عام و نیز به محاکمه کشاندن مسؤلان استمرار جنایت در ایران هستند.
قدر «اشرفنشان» در چیست؟ در شمع همیشه فروزان و حاضر میان ظلام هماره مسلط است. تبار این عنوان را اگر از چهلوسه سال پیش تا هماکنون ردیابی کنید، درمییابید که حقیقتاً یک شمع برای شکست تمام تاریکیها کافیست. این را باید رمز ماندگاری خانوادهی بزرگ مقاومت ایران طی بیش از چهار دههی گذشته دانست.
برگزاری کهکشان ۱۴۰۳، از پشتوانههای سیاسی و دیپلماتیک بسیاری در میان پارلمانترها و شخصیتهای سیاسی برخوردار شده است. جلب این حمایتها در شرایطی که بیشترین مماشات و استمالت با حاکمیت آخوندی وجود دارد، یکی از حماسههای انسانی و البته بینام و نشان توسط اشرفنشانان است.
اعتبار بینالمللی مقاومت ایران که مبنای آن پایداری و مبارزهی نسلبهنسل اعضای آن و خون هزاران شقایق آزادیست، از آن موضوعاتیست که خوانش آن جز با شناخت فداهای مستمر «اشرفنشانان» میسر نخواهد بود. برپایی تظاهرات در برلین در روز ۹ تیر، نمودی از این فدا برای کسب حمایت بینالمللی از آن میباشد.
توجه مهم ــ بسیار مهم ــ این است که ما از منظر سیاسی و آرمانی در جهان تکقطبی هستیم؛ جهانی که شاخص بارز آن غیر آرمانگرا، بهدور از هرگونه ارزش انقلابی و مبارزاتی و تهی از رسالت و تعهد در قبال آزادی و حقوق بشر است. تجلی ارزش والای مغلوب نشدن و محو و ذوب نشدن در چنین دنیای اکسیدکننده را میتوان در مقاومت ایران و اشرفنشانانی هماره کوشا در میدانهای هماوردی با ارتجاع و استعمار یافت.
مشاهده میشود که با «گوهر»ی درخشان در تاریخ مبارزات ایرانیان علیه دیکتاتوریهای موروثی مواجه هستیم. گوهری که حتا هماینک در خارج از ایران، از منظر مبارزهی پیگیر و مستمر، بینظیر و بیهمتاست. گوهری که هماره هوشیاریِ حضور و افشاگری و روشنگریاش، دیکتاتوری ملایان را مستأصل و بور نموده است. گوهری که قدرشناسی آن، گرامیداشت تاریخچهی مبارزهیی بهقدمت چهلوپنج سال علیه مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران است. گوهری که بر شورهزار یأس و بیعملی در ملأ تسلیم و جبر و رضایت، شوریده و هماره رایت تغییر بزرگ را سرلوحهی فراخوان به رهایی ایرانزمین از بختک و اختاپوس ولایی ــ آخوندی نموده است. قدرشناسی از این گوهر، پاسخ به فراخوان آن برای هرچه سرفرازانهتر و اثرگذارتر برگزار شدن کهکشان ۱۴۰۳ و تظاهرات در برلین میباشد.