728 x 90

قلب تغییر: راه‌حل سوم و مبارزه سازمان‌یافته برای ایران آزاد

راه‌حل سوم و مبارزه سازمان‌یافته برای ایران آزاد
راه‌حل سوم و مبارزه سازمان‌یافته برای ایران آزاد

«به دور از توهم تغییر از طریق جنگ یا مماشات، راه‌حل سوم به مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته آنها متکی است، تنها راهی که قادر به تضمین دموکراسی پایدار است. امتناع از مواجهه با این واقعیت و پافشاری در کنار رژیم در بدنام کردن بازیگران کلیدی آن، جهان را از فرصتی تاریخی که نباید از دست بدهد، محروم می‌کند».

آنچه خواندید بخشی از یک مقاله تأمل‌برانگیز است که در هفته‌نامه فرانسوی «ماریان» در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴ منتشر شده است، ۱۰ شخصیت برجسته فرانسوی استدلالی قوی برای به‌رسمیت شناختن مقاومت ایران به‌عنوان سنگ‌بنای تغییر معنادار ارائه می‌دهند.

«دومینیک آتیاس، پیر برسی، ایو بونه، ژان پیر برار، ژان فرانسوا لوگاره، ژیلبر میتران، آلن نری، ژیل پاروئل، فردریک ریس و پاسکال تراس» تأکید می‌کنند که نیروی تحول نه در دخالت‌های خارجی یا مماشات، بلکه در قلب مقاومت سازمان‌یافته و مردم ایران نهفته است.

 

ناکامی دو استراتژی معیوب

تعامل جامعه جهانی با ایران به‌طور تاریخی بین ۲استراتژی معیوب در نوسان بوده است: رویارویی نظامی و مماشات دیپلماتیک. مقاله ماریان این رویکردها را مورد نقد قرار داده و خاطرنشان می‌کند که آنها نتوانسته‌اند به ریشه‌های بحران سیاسی ایران بپردازند.

نویسندگان اظهار می‌کنند: «نزدیک به ۵۰سال است که روابط بین‌المللی با ایران به یک منطق دوگانه تقلیل یافته است، که در آن اروپا و ایالات متحده تلاش‌های خود را برای سازش با رژیم مذهبی چندین برابر کرده‌اند و اغلب اصول دموکراتیک را در قربانگاه عمل‌گرایی دیپلماتیک قربانی کرده‌اند»(ماریان، ۱۴۰۴).

این سیاست مماشات، به‌گفته آن‌ها، نتوانسته است جلوی تروریسم، گروگان‌گیری یا نقض حقوق‌بشر را بگیرد و در عوض، رژیمی را جسور کرده که به‌طور سیستماتیک بازیگران جهانی را فریب داده است.

نویسندگان هم‌چنین ایده تغییر رژیم از طریق مداخله خارجی، به‌ویژه بازگرداندن پسر شاه، را رد می‌کنند. آنها بیان می‌کنند: «باور به این‌که امروز می‌توان پسر شاه را با چتر نجات به تهران فرستاد، یک توهم است. زمان کودتاهای خارجی برای بازگرداندن پسر یک مستبد خود بزرگ‌بین به سر آمده است»(همان منبع).

این نقد بر منسوخ بودن دخالت‌های از بالا به پایین تأکید دارد که اراده مردم ایران و ظرفیت آنها برای خودمختاری را نادیده می‌گیرد.

 

قدرت مردم ایران

محور اصلی مقاله، به‌رسمیت شناختن مردم ایران به‌عنوان عاملان واقعی تغییر است. نویسندگان به تاریخ خیزش‌های مردمی ایران اشاره کرده و می‌گویند: «نیروی واقعی برای تغییر در قلب ایران نهفته است: مردمی که به‌پا خاسته‌اند، مردمی که در یک قرن ۲انقلاب (در سال‌های ۱۲۸۵ و ۱۳۵۷) انجام داده‌اند، از یک مقاومت سازمان‌یافته و یک اراده تزلزل‌ناپذیر برخوردارند»(همان). از سال ۱۳۹۶، ۵قیام بزرگ مردمی رخ داده که نشان‌دهنده طرد گسترده رژیم است. این جنبش‌ها به‌ویژه توسط جوانان و زنان هدایت می‌شوند و نه‌تنها از نارضایتی اجتماعی پایدار، بلکه از یک شبکه مقاومت سازمان‌یافته در داخل کشور تغذیه می‌کنند.

مقاله به نگرانی‌ها درباره احتمال هرج و مرج پس از فروپاشی رژیم پاسخ می‌دهد. نویسندگان این نگرانی را -که اغلب توسط خود رژیم ترویج می‌شود- رد کرده و می‌گویند: «این دقیقاً همان چیزی است که دیکتاتور می‌خواهد ما باور کنیم». آنها استدلال می‌کنند که ایران دارای نیرویی رو به رشد است که جوانان را جذب می‌کند و جایگزینی معتبر برای نظام کنونی ارائه می‌دهد.

 

نقش مقاومت سازمان‌یافته

مقاله ماریان تأکید ویژه‌یی بر شورای ملی مقاومت ایران(NCRI) و جزء اصلی آن، سازمان مجاهدین خلق ایران(PMOI/MEK) دارد. نویسندگان سازمان مجاهدین را «سازمان‌یافته‌ترین و با تجربه‌ترین جنبش» توصیف کرده و می‌گویند: «هزاران واحد مقاومت آن که در سراسر کشور فعال هستند، نقشی کلیدی در اعتراضات داخلی ایفا می‌کنند، در حالی که به یک شبکه اجتماعی و اطلاعاتی گسترده متکی هستند»(همان). این قدرت سازمانی، مقاومت را به‌عنوان نیرویی معتبر برای هدایت ایران به‌سوی دموکراسی متمایز می‌کند.

مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت، به‌عنوان چهره‌‌یی محوری در این روایت برجسته است. او می‌گوید: «ما به‌دنبال فتح قدرت به هر قیمتی نیستیم، بلکه به‌دنبال برقراری آزادی و عدالت به هر قیمتی هستیم»(همان). این تعهد با بیش از ۴دهه مبارزه علیه استبداد تأیید شده و به آرمان‌های دموکراتیک مقاومت مشروعیت می‌بخشد. طرح ۱۰ماده‌‌یی شورای ملی مقاومت که بر دموکراسی، جدایی دین و دولت، برابری جنسیتی، حقوق اقلیت‌ها و لغو مجازات اعدام تأکید دارد، از حمایت بین‌المللی گسترده‌یی برخوردار است.

 

«راه‌حل سوم» برای تغییر دموکراتیک

نویسندگان راه‌حلی سوم را پیشنهاد می‌کنند که فراتر از دوگانه جنگ یا مماشات است. آنها می‌گویند: «به دور از توهم تغییر از طریق جنگ یا مماشات، راه‌حل سوم به مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته آنها متکی است، تنها راهی که قادر به تضمین دموکراسی پایدار است» این رویکرد بر توانمندسازی مردم ایران و مقاومت آنها اولویت دارد، به‌جای تکیه بر بازیگران خارجی که به‌طور تاریخی در ایجاد تغییر پایدار ناکام بوده‌اند.

مقاله هشدار می‌دهد که ادامه بدنام کردن مقاومت با جانبداری از رژیم، فرصتی تاریخی را به خطر می‌اندازد. نویسندگان مقاله نوشته‌اند: «امتناع از مواجهه با این واقعیت و پافشاری در کنار رژیم در بدنام کردن بازیگران کلیدی آن، جهان را از فرصتی تاریخی که نباید از دست بدهد، محروم می‌کند»(همان). به‌رسمیت شناختن مشروعیت مقاومت، به‌گفته آن‌ها، به‌معنای تأمین سلاح یا بودجه نیست، بلکه تأیید حق مردم ایران برای مقاومت در برابر ستم است.

 

فراخوانی برای تغییر پارادایم

مقاله ماریان فراخوانی برای تغییر پارادایم در نحوه برخورد جامعه جهانی با ایران است. این مقاله با تمرکز بر مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته آن‌ها، ناکامی‌های مماشات و مداخله نظامی را به چالش می‌کشد. صدای جمعی نویسندگان که تخصص‌های متنوع در حقوق، سیاست و حقوق‌بشر را نمایندگی می‌کنند، بر فوریت حمایت از جنبشی تأکید دارد که ارزش‌های دموکراتیک را نمایندگی می‌کند و به آنها تحقق می‌بخشد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/42c9aab2-2600-4580-9d1c-5142593bac2d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات