در یکی از روایتهای پیدایش چهارشنبهسوری آمده است که میگویند ضحاک (یا اژدهاک از شاهان ماد) شخصی به نام اورامانیل را مأمور کرده بود که هر روز دو جوان زیبارو را بکشد و مغز آنان را برای مارهای دوش وی برده و خوراک ماران را فراهم کنند. هر روز دو جوان خوبرو به او سپرده میشد، اما اورامانیل یکی از آن دو جوان را کشته و یکی را پشت کوهی پنهان میکرد و به این ترتیب از مرگ نجات میداد. وقتی فریدون به شاهی رسید علت اینکار را از او پرسید و این پاسخ را گرفت که میخواستم یکی از آنان را از مرگ نجات بدهم. فریدون مشعل دارانی با مشعلهای افروخته به کوه فرستاد و جوانان پنهان شده را پیدا کرده و با شادی و سرور به شهر میآورند. از آن روز به بعد مردم به یاد رفتن آن جوانان، آتش میافروزند. به روایتی دیگر این روز را به قیام مختار نسبت میدهند. هر چه هست چهارشنبهسوری برای ما یک سنت ملی است.
برای ما ایرانیان داستان ضحاک مار بدوش و در افتادن کاوه آهنگر با این ستمگر، داستان شیرین و افتخارآمیزی است از مصاف بین تاریکی و روشنایی، ستمگر و ستمکشیده. داستانی که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و در هر دوره تاریخی دیکتاتور حاکم بر سرزمینمان ایران، ضحاک مار بدوش نام گرفته و مبارزان و مجاهدانی که در برابر دیکتاتوری قد علم کردهاند را کاوههای آهنگر نامیدهاند.
اما سیاهترین دوره تاریخی ایران از زمان حکومت خمینی بر کشورمان آغاز شد. خمینی ملعون و خامنهای خونریز از همان فردای پیروزی قیام در بهمن ۵۷ و بهخصوص از فردای سیخرداد ضحاکان مار بدوش ایرانزمین شدند که روزانه خون دهها و صدها و هزاران مرد و زن ایرانی را برای بقای حکومتشان بر زمین ریخته و میریزند. در مقابل اما از همان ابتدای حکومت خمینی نسلی سازشناپذیر، شجاع، گرد و گردنفراز در مقابل این ضحاکان قد برافراشت. نسلی به پیشتازی مجاهدین خلق که لحظةی در مقابل این دژخیمان سکوت نکرد. البته با قیمتی که با هیچ چیز برابری نمیکند. این نسل را مسعود رجوی برجستهترین رهبر تاریخ مبارزات مردم ایران پرورش داد. نسل شکنجه شده ـ نسل تیرباران شده ـ نسل مقاوم در سلولهای صدها زندان در هر گوشه ایران ـ نسل جنگآور در ارتش آزادی و تداومیافته در هزاران کانون شورشی. نسل دست از جان و خانمان شسته و سوگند خورده برای سرنگونی دیکتاتور؛ اگر کاوه آهنگر در زمانهای دور یک تن بود اما در این دوران هر مجاهد و مبارزی که با همه جان و مال و خانمان و زندگی خود در برابر دیکتاتوری خونریز آخوندی ایستادگی میکند یک کاوه آهنگر است که کمر به نابودی تمامیت این رژیم بسته است.
هر جوان و زن و مرد ایرانی که در خیابانهای ایران به قیام بر علیه دیکتاتور برخاسته و یا برمیخیزد یک کاوه آهنگر است. تاریخ مبارزات ۴۰ساله مردم ما پر است از سرفصلهای مصاف رو در رو با حاکمان عمامه دار. از سی خرداد تا فروغ جاویدان. از قیام خلق اسیرمان در سالهای مختلف تا قیام ۷۸ و قیام 88 و قیام ۷دی 96 و تا به امروز با دهها اعتراض روزانه در هر گوشه ایران. اعتراضاتی که نشان میدهد، قیامی که در 7دی به اوج خود رسید سر بازایستادن ندارد. چرا که مردم ما زیر بار فقر و گرانی و نداری روزانه دست و پا میزنند، آنقدر که مسئولان مزدور همین نظام هم زبان به بیان این مشکلات باز کردهاند. یک قلم در مهر 96 رحمانی فضلی وزیر کشور روحانی گفت:
«با وجود اعلام رقم بیکاری ۱۲درصدی در کل کشور، در بعضی از شهرها بیکاری به ۶۰درصد رسیده است... در مناطقی که بیکاری بیشتر است، آمار آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، حاشیه نشینی و طلاق هم بالاتر است». در همین گزارش این مزدور گفته است از ۱۱میلیون حاشیه نشین، یک ونیم میلیون معتادند و سالی ۶۰۰هزار نفر روانه زندان میشوند.
یکی دیگر از آخوندهای نظام به نام نوری همدانی در همین روزها در وحشت از اعتراضات مردم گفت که «مسئولان وعده دادند که مشکلات را حل کنند از این رو نمیتوانند بگویند که دیگران حرفی نزنند و هر گونه که خواستند برخورد کنند. مردم میخواهند مشکل معیشتی نداشته باشند اما روز به روز شاهد گرانی هستیم»
در ادامه این اعتراضات مردم ما بر آن هستند که چهارشنبهسوری را به صحنه جنگ آتشین با دژخیمان تبدیل کنند. همان حرکت آتشینی که سران رژیم بهشدت از آن وحشت دارند و به همین دلیل نیز این روزها شروع به تهدید و پارسهای توخالی تحت عنوان اقدامات برای برقراری نظم و امنیت عمومی در روزهای پایانی سال و....می کنند.
رژیم به گلنشسته و غرقاب در مشکلات مختلف که بهدلیل ماهیت ضدایرانی و ضدانسانیاش توان حل هیچکدام از آنها را نیز ندارد به مویی بند است. استمرار قیامها و اعتراضات و خیزش عظیم ما در چهارشنبهسوری ضربه مهلکی بر پیکر پوسیده این نظام خواهد بود.
پس کاوههای میهن برای برپایی فروزانترین و سرخترین وسوزانترین آتش بر سرتاپای این رژیم باید که برخیزیم. باید که این چهارشنبهسوری را به آخرین چهارشنبهسوری حکومت منحوس آخوندی تبدیل کنیم. باید که ایرانزمین را آزاد و بهاران خجسته و سبز و خرم را به کشورمان باز گردانیم.