728 x 90

قیام ۱۴۰۱، «نقطه عطفی» در رویارویی مردم ایران با رژیم ولایت فقیه

قیام ۱۴۰۱؛ نقطه عطفی در رویارویی مردم با رژیم آخوندی
قیام ۱۴۰۱؛ نقطه عطفی در رویارویی مردم با رژیم آخوندی

«نقطه عطف» یکی از اصطلاحات علم حساب و ریاضیات است که مثل بسیاری عبارات متداخل دیگر وارد مباحث سیاسی و اجتماعی و انسان‌شناسی نیز شده است. در ریاضیات معمولاً نقطه‌عطف ناظر به نقطه اوج یا قعر یک منحنی است که وضعیت صعود یا نزول منحنی کاملاً معکوس شده و تغییر می‌کند. در دنیای سیاست معمولاً «نقطه عطف» به مقطع زمانی یا حادثه‌یی گفته می‌شود که تأثیر کیفی و عمیقی بر یک جامعه یا حاکمیت یا سازمان انقلابی داشته باشد به‌طوری‌که قانونمندی‌های حاکم بر آن دگرگون شود و ساختار و تضادهای مرحله قبلی و بعدی پدیده کاملاً متفاوت باشد. مثلا در بررسی تاریخ قرن گذشته سرفصل‌هایی مثل «شهریور ۲۰» و پایان استبداد رضاخانی، کودتای ۲۸مرداد، انقلاب بهمن ۵۷، سی خرداد ۶۰ و... را می‌توان از نقاط عطف جامعه ایران شمرد. در هر کدام از این نقاط، مجدداً ساختار سیاسی جدیدی تبلور یافت و میز سیاست و وحدت و تضاد نیروها از نو چیده شد و دیگر نه حاکمیت همان حاکمیت قبلی بود و نه جامعه و مردم و نه سازمانها و احزاب پیشتاز.

بدیهی است که به‌دلیل همین تداخل و تبادل مفاهیم در دو دنیای متفاوت «ریاضیات» و «سیاست» نباید توقع داشت که دقیقاً همان توضیحات محمول توصیفات بر ریاضیات در اینجا منطبق باشد و حتماً سیر صعود و نزول برعکس شود یا... و در نتیجه کاربرد این عبارت را در مقولات سیاسی باید برای تفهیم و تفاهم بیشتر دانست. توضیح مهم دیگر نسبی بودن این مفاهیم در بحث سیاسی اجتماعی است. یعنی همان‌طور که تاریخ هر جامعه مشحون از نقاط عطف سرنوشت‌ساز است هر نقطه عطفی نیز می‌تواند شامل سرفصل‌ها یا همان نقاط عطف جزیی‌تری باشد. به‌عنوان مثال در انقلاب بهمن ۵۷، قیام قم و تبریز و ۱۷شهریور و... هر کدام نقطه‌عطفی بودند که شرایط جدیدی را بر جامعه ما بار کردند. با این توضیح می‌توان گفت که نقطه‌عطف مفهوم عامتری دارد و هر انقلاب و دگرگونی عظیم حتماً یک نقطه‌عطف است ولی لزوماً هر نقطه عطفی مساوی با انقلاب نیست اگر چه می‌تواند به یک انقلاب بالغ شود کما این‌که این روزها مردم ایران به‌سادگی و به‌دور از همه تکلفات ترم‌های سیاسی به رساترین شکل فریاد می‌زنند «بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب»!

 

کوچک‌نمایی از «حوادث جزیی» تا «اغتشاشات پراکنده»!

عوامل رژیم از روز اول سعی داشته و دارند که با کوچک‌نمایی و دجالگری روی این قیام هم خاک بپاشند و جلوی طلوع خورشید ایران‌زمین را بگیرند. کوچک کردن موضوعات امر بی‌سابقه‌ای در رژیم آخوندی نیست و فراموش نکردیم که در فاجعه مهیب کرونا هم با حدود نیم‌میلیون قربانی از هم‌وطنان، خامنه‌ای پس از مدتها انکار ورود کرونا دستور داد «کرونا را خیلی بزرگ» نکنند. بر همان سیاق دستوری درباره اخبار و اطلاع‌رسانی، در روز ۲۰آبان صادر کرد. خلیفه ارتجاع قیام مردم را «حوادث جزیی» و «اغتشاشات پراکنده» خواند و رسانه‌های رژیم پیاپی از آرامش و سکوت شهرها فیلم و عکس تهیه می‌کردند. جالب این‌که همین «حوادث جزیی» و «اغتشاشات پراکنده» هم نشانگر تناقض و شکست رژیم در خاموش کردن قیام بود چون چند هفته قبل یعنی در ۷آبان پاسدار سلامی به صحنه آمده و دستور داده بود که «دیگر به خیابان‌ها نیایید!... امروز روز پایان اغتشاشات است»! انگار که ملت منتظر فرمان وی هستند و انگار نه انگار که برای جارو کردن او و نظامش به خیابان آمده‌اند.

 

اعتراف به «نقطه عطف» و لزوم تغییر «ساختارها»

ولی واقعیت سرسخت تکامل اجتماعی و اراده انسان تغییرگر تعادل‌قوا را بر هم زد و کوچک‌نمایی در عصر اینترنت و آگاهی‌ها و دهه‌هشتادی‌ها افاقه نکرد و قیام روزبه‌روز گسترش پیدا کرد و مشخص شد که قانونمندیها و فضاسازیها و دجالگریهای قبلی کارآیی ندارد و ایران جدید به دوره قبلی باز نمی‌گردد و دیگر رابطه بین مردم و حاکمیت یعنی تقابل یک ایران بپا خاسته علیه یک حاکمیت پوسیده و لرزان، مثل دوره قبل از قیام نیست و خیلی چیزها تغییر کرده است. در نتیجه در دایره خودیهای نظام هم به تدریج و به اشکال مختلف اشاره به این واقعیت آغاز شد و اکنون نیز اگر چه هنوز از رأس نظام و دیکتاتوری ولایت فقیه اسم نمی‌برند ولی به صراحت از لزوم تغییر ساختارها و یا حکمرانی جدید سخن می‌گویند و چه کسی است که نداند اولین تغییر ساختار مورد نیاز جامعه ما جراحی اصل کثیف ولایت فقیه است. فاضل میبدی از مدرسین حوزه علمیه قم که سعی می‌کند انقلاب و تغییر رژیم را «نه ممکن و نه مطلوب» بداند ولی او هم از لزوم «تجدیدنظر» می‌گوید که «باید در ساختار سیاسی ما تجدید نظر شود» (سایت جماران – ۲۵آذر). روزنامه حکومتی ستاره صبح همین موضوع را در قالب کلمه «بازسازی» تعریف می‌کند: «باید به بازسازی ساختارهای مفید برای جامعه روی آورد و ساختارهای معیوب را اصلاح و ساختارهای فاسد را از ریشه خشکاند» و مدیر مسئولش هم «دو اقدام مهم و اساسی» را «یکی انجام همه‌پرسی... و دیگری برگزاری انتخابات آزاد» می‌داند (ستاره صبح ۲۸آذر). سایت حکومتی مشرق هم اعتراف می‌کند که شرایط به قبل باز نمی‌گردد و «اثرگذاری این فرآیندها بر جامعه هم‌چنان ادامه‌دار خواهد بود» (۲۷ آذر ۱۴۰۱) و البته صریح‌تر از همه، همان عباس عبدی دادستان و بازجوی سابق است که رک و پوست‌کنده گفته بود: «شرایط جامعه ایران مطلقاً به‌پیش از آغاز اعتراضات برنخواهد گشت» (اعتماد ۲۴آبان)

آری. این‌چنین است که ما با یک «نقطه عطف» در تاریخ معاصر کشورمان مواجهیم. شکی نیست که اولاً شرایط به دوره قبل باز نمی‌گردد و ثانیا «ساختارها» و توازن و تعادل‌قوای بین حاکم و محکوم به نفع محکوم و به زیان حاکم بر هم خورده و بیشتر هم تغییر خواهد کرد. بقیه‌اش به همت و حمیت تک‌تک ما ایرانیان ـ چه داخل و چه خارج ـ برمی‌گردد که چقدر آماده پرداخت بها هستیم و چقدر ایمان داریم که:

از آن ماست پیروزی

از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1d9741f5-61fb-475d-9867-2ad76e9169e6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات