اخیراً روحانی گفته بود هنگام عبور از خیابانها از داخل ماشینش و از چهره مردم توانسته نظرسنجی کند و مشکلات آنها را دریابد.
شاید دیدن چهره مردم از پشت شیشه دودی ماشین ضدگلوله روحانی که با سرعت و با سبز کردن تمامی چراغهای قرمز مسیر عبور میکند برای روحانی کاری ممکن باشد اما دیدن قیمتها چطور؟
بهعنوان نمونه آیا روحانی این قیمتها را هم از پشت شیشه دودی ماشینش دیده یا نه؟
سیبزمینی کیلویی ۵۸۵۶تومان
پیاز کیلویی ۷۳۸۰تومان
گوجه فرنگی کیلویی ۵۵۷۹تومان
برنج ایرانی کیلویی ۲۰۶۰۰تومان
نان لواش دانهای ۴۰۰تومان
این قیمتها در حالی اعلام میشوند که روز ۱۵تیر ۹۸شبکههای اجتماعی هزینه یک خانوار ۵نفره کارگری در تهران را بالغ بر ۱۰میلیون و ۸۰۰هزار تومان اعلام کردند.
بنا به اخبار منتشر شده، رشد شدید تورم در گروه خوراکی، آشامیدنی و مسکن هزینههای زندگی را بهشکل سرسام آوری افزایش داده است. در تهران هزینه معیشت یک خانوار کارگری ۳نفره به ۶میلیون و ۴۸۲هزار تومان رسیده است و هزینه معاش یک خانوار ۵نفره کارگری (باز هم در تهران) این رقم به ۱۰میلیون ۸۰۰هزار تومان رسیده است. این در شرایطی است که حقوق ماهیانه یک کارگر، چنانچه به موقع پرداخت شود یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان است.
این قیمتها و درک رژیم از کلمه «بحران» همان شاهکلیدی است که در دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، طلسم اختناق را نهایتاً و در یک رویارویی آشکار مردم و کانونهای شورشیشان با دیکتاتوری حاکم خواهد شکست و تصویر ایران حقیقی را در برابر چشمان جهانیان جلوهگر خواهد ساخت.
۱۴میلیون ایرانی زبر خط فقر هستند
بهرغم گفتههای بیارزش روحانی درباره رضایت مردم از وضعیت موجود، رئیس دیوان محاسبات کشور در یک برنامه تلویزیونی به اسم «دستخط» درباره شکاف طبقاتی در ایران گفت: «خط فقر نسبی محاسبه من نشان میدهد، حدود ۱۴میلیون است. این اعداد از مرکز در خاطر من مانده است»!
و درست در چنین شرایطی در فضای مجازی فیلمی دست به دست میچرخد که رئیس شورای شهرستان پردیس در پاسخ سؤالی درباره دستمزد ۱۰ـ ۱۵میلیونی خود با تفاخر و بیاعتنایی میگوید:« من به این ۱۰یا ۱۵میلیون نیازی ندارم و برای اثبات گفته خود، تصویر یک چک ۶۵میلیارد ریالی که مربوط به امور تجاری شخصی اوست را به دوربین نشان میدهد»!
این مبلغ برابر با دستمزد ۳۶۱سال حقوق رسمی یک کارگر ایرانی با دستمزد پایه یک ونیم میلیون تومان در ماه است بهشرطی که حقوق ماهانهاش پرداخت شود! امری که در شرایط فعلی خیلی بعید بهنظر میرسد همچنانکه کارگران راهآهن تبریز یا لرستان در همین هفته سوم تیرماه تنها بهعلت اعتراض به دریافت نکردن دستمزد رسمی ماهانه خود ناگزیر از اعتصاب و در یک مورد ناچار به مسافرت به تهران و تحصن در مقابل دفتر مرکزی راهآهن در تهران شدند!
یک عده کار میکنند، آخوندهای حاکم و پاسداران میخورند!
طبعا آنچه که روحانی از پشت شیشه دودی ماشین ضدگلولهاش دیده بسته بهشدت و ضعف رنگ دودی شیشه ماشینش میتواند رنگی از حقیقت داشته باشد! اما برای یافتن حقیقت نیاز به جستجوی خیلی زیادی نیست. نگاهی به برخی از رسانههای حکومتی که در جریان جنگ وجدال باندی با رقیب خود نکاتی را افشا میکنند نیز کافی است. روزنامه جهان صنعت روز ۱۵تیر ۹۸در مقالهای نوشت: «اوضاع کنونی اقتصادی کشور از سیاستهای اشتباهی ناشی میشود که سیاستمردان دنبال و تصور میکردند که بدون تولید اقتصاد کشور رشد میکند اما اکنون سیاستهای اشتباه اقتصاد دولتی و دستوری، تولید را از بین برده، نیاز به واردات بیشتر شده و طبیعی است که درآمد ارزی هم نمیتواند پاسخگو باشد».
همین روزنامه در ادامه مطلبش نوشته است: « مشکل از آنجا شروع میشود که درآمدهای حاصله دولت بهدلیل تحریم و عدم امکان صادرات نفت کاهش مییابد و در آن صورت دولت متمرکز به افزایش مالیاتها، عوارض و هزینههای خدماتی میشود تا بتواند کسری هزینههای خود را جبران کند».
معنی و مفهوم ساده و روشن نوشته این روزنامه حکومتی این است که:
مردم کار میکنند،
دیکتاتور و دستگاههای غیرمولد سرکوبگرش میخورند!
ضمن اینکه تاکنون یک نفت مفتی هم بود که صادر میشد و چاله چولههای جیب خامنهای و پاسداران را پر میکرد اکنون و در دوران تحریمها همین نفت مفت صادراتی هم به تنگنای تحریم خورده و صدورش تقریباً متوقف شده است! لذاست که دیده میشود خامنهای و روحانی با بالا بردن سقف مالیاتهای دریافتی از تودههای ضعیف و مالیات بستن به نان و آب مردم، تلاش میکنند از جیب و از لقمه مردم کم کرده و به خزانه دولتشان بیفزایند! اما بهنوشته همان روزنامه حکومتی جهان صنعت « به هر میزانی که دولت عوارض را افزایش میدهد قیمتها نیز به همان نسبت افزایش پیدا کرده و به همان نسبت نیز باید پول چاپ شود بنابراین دولت در حال حاضر در بنبست حساسی قرار دارد و مجبور است برای کسری بودجه خود اقدام به چاپ پول، اخذ مالیات و افزایش قیمت ارز و خدمات کند و در حقیقت راهی جز لحاظ این موارد ندارد و از آنجاییکه دولت باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند بد را انتخاب میکند».
و اینجاست که سرکردگان نظام دیگر حتی به ارزیابی وضعیت مردم از پشت شیشههای کدر و تیره ماشینهایشان هم نیاز نمیبینند چرا که خود پیشاپیش میدانند چه دستهگلی درباره وضعیت معاش مردم به آب دادهاند!
فرضا خامنهای خود بهروشنی میداند که تمامی نهادهای سرکوبگرش به اضافه تمامی نهادهای فرهنگیاش! در کنار تمامی دفاتر امام جمعههای گردنکلفتش توان کاشت و برداشت حتی یک کیلو جو را هم ندارند و تنها به مدد پول مسروقه ملت است که میتوانند به زندگی انگلی خود ادامه دهند.
البته مردم هم ارزیابیهای خاص خودشان را داشته و بدون عینک و بهطور بی واسطه و با یک نگاه به چهرههای سرخ و سفید خامنهای و روحانی و پاسداران جنایتکارشان و حتی چشمبسته میتوانند ببینند که آنها چقدر از وضعیت موجود راضی و خوشحال هستند! اما بیشک روز پیشی گرفتن مظلومان بر ظالمان تمامی این حرف و حدیثها تغییر خواهند کرد!
دیکتاتور فعلی اگر شک دارد میتواند به دیکتاتور قبلی و سرنوشت او نگاه کند.