یادداشتی با اقتباس از سخنرانی خانم مریم رجوی در اجلاس جهانی ایران آزاد ۲۰۲۳: پیش بهسوی جمهوری دموکراتیک
عنوان این یادداشت برگرفته از جملهای است که خانم مریم رجوی در ابتدای سخنرانیاش با حضور ۵۰۰تن از قانونگذاران، روسای جمهور، نخست وزیران، وزرا و مقامات پیشین از آمریکا و اروپا و خاورمیانه و نیز ایرانیان آزاده بر زبان راند:
«هموطنان عزیز!
از خانه قدیمی مقاومت جایی که مسعود رجوی در تابستان داغ ۱۳۶۰ به آن وارد شد، با شما صحبت میکنم و به همه شما درود میفرستم.
مردم بهستوه آمدهای که در شهرها و روستاهای ایران صدای مرا میشنوید!
برای کشور ما، برای جنبش و انقلاب ما، لحظة سرنوشت فرارسیده است. فرصتی پیش آمده که در تاریخ ملتها نادر است؛ یا استبداد دینی و ولایت فقیه ادامه پیدا میکند، یا انقلاب میکنیم، آخوندها را سرنگون و یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین و دولت بنا میکنیم و مردم و کشورمان آزاد و رها میشوند.»
پاسخ در انقلاب است
مریم رجوی ایرانیان بهستوه آمده از ایلغار عمامهداران ریایی را از ۵ هزار کیلومتر دورتر خطاب قرار میدهد. صدای او اگر چه در آنسوی آبها ولی در سراسر ایران و جهان طنین میاندازد:
« این سرنوشت است که بر در میکوبد؛ کدام را میخواهیم؟
جواب انقلاب است؛ اما قیمت دارد. مقاومت ما تابهحال بالاترین قیمت را در تاریخ ایران در طولانیترین زمان و بغرنجترین شرایط پرداخته است.
«انقلاب» واژهای ممنوع است. شاه و شیخ گروندگان به آن را خوش نمیدارند. در فرهنگ آریامهری کاربرد این واژة ممنوع مرادف بود با شکنجه و تیرباران و تبعید و توهین. شیخ به سربریدن این واژة ممنوع اکتفا نکرد، آن را مسخ نمود و به رجس خود آلود تا کسی تا سالیان به آن نزدیک نشود و کراهت آن را به جان نخرد اما این ممنوع مسخشده، بهیمن خونهای پاکی که به پای آن ریخته شد؛ در قیام سراسری خود را بازیافت و باردیگر بر تارک واژگان دلنشین در فرهنگ نوین مردم ایران نشست.
سرنگونی، چه با برجام چه بی برجام
انقلاب بهایی از جانهای شیفته میطلبد. این مریم رجوی است که از جانب خود و نسل بهخون شستة آزادی و قیامآفرینان کف خیابانهای ایران به آن آری میگوید. این فرق یک رهبر اصیل آزادی با تمام مدعیان دروغین است.
شیخ پا نهاده در دامچالههای بهجا مانده از رد چکمهٔ شاه، میخواهد با توسل به قدرتهای استعماری و سیاست کثیف مماشات انقلاب را مهار کند یا به تأخیر بیندازد. در یک کلام، آب در هاون میکوبد. پیش از او تاجداران و صاحبان تحکم و قشون این تجربة شکستخورده را بسیار آزمودهاند. بگذار شیخ نیز آن را بیازماید.
رییس جمهور منتخب مقاومت ایران برای دوران انتقال، با قدرت و صلابت تمام خطاب به «سرودآوران سپیده» در کرانه تا کرانهٔ میهن میگوید:
«ما سپیده فرحبخش رهایی را در افق میبینیم که پیدا و پیداتر شده است. ما مقصد پرشکوه آزادی را میبینیم که دستیافتنیتر شده است؛ پس ای سرودآوران سپیده، یک جهش مانده؛ یک خیز؛ یک گام؛ برای آن بهپاخیزیم».
مخاطب او در عینحال آزمایشکنندگان شکستخوردهٔ سیاست نخنمای مماشات نیز هستند. آنها که گمان میکنند با گرفتن دستان فاشیسم در حال غرقشدن دینی میتوانند مسیر تاریخ را معکوس کنند.
«ما میگوییم بفرمایید برای صدمین و هزارمین بار تجربه کنید!
ما میگوییم که شاه نه پول کم داشت و نه حمایت آمریکا و اروپا را. مدال رسمی ژاندارم منطقه را به او داده بودند. ارتش او در ظفار میجنگید و اطلاعات و ساواک او در عراق دنبال کودتا بودند؛ اما از نظر مردم ایران به آخر خط رسیده بود.
از لحاظ سیاسی و تاریخی، دیکتاتوری دینی هم مثل دیکتاتوری سلطنتی به آخر خط رسیده. نه آن یکی را توانستید نگه دارید و نه این یکی را میتوان با هر چوبی در زیر بغل او یا هر چماقی بر سر مقاومت ایران سر پا نگهداشت.
ما میگوییم با برجام و بیبرجام، آفتاب عمر فاشیسم دینی رسیده بر لب بام؛ بام سقوط و سرنگونی»
خامنهای دست بهدامن اروپا و آمریکا برای خلاصی از سرنگونی
آری این پیشلرزههای هراسناک سرنگونی است که اینک کاخ عنکبوتی ولایت فرتوت فقیه را به ارتعاش درآورده است؛ دنبال دلیل برای ترس خامنهای از مجاهدین و مقاومت ایران در خارج از مرزهای ایران نباید گشت. نعرههای جنونآمیز او و آخوندهای شارلاتان و حرام لقمهاش در روزهای اعلام ممنوعیت گردهمایی مجاهدین در خاک فرانسه، دلیل را به همه نشان داد.
او از ترس «قیامهای پیشبینی ناپذیر و اعتلای جایگزین دموکراتیک» به همه دولتهای جهان برای اعمال فشار به مقاومت ایران التماس کرد و میکند.
«زیرا صدای پای گردانهای قیام و نیروهای انقلاب دموکراتیک را میشنود؛ زیرا عزم مردم ما برای ساختن یک جامعه عادلانه، قویتر از ترسشان از سرکوب است.
زیرا قیامهای نوخاسته پس از هر بار سرکوب، قویتر سربرآورده و چالاکتر شدهاند.
زیرا در خط مقدم این قیام، زنان شجاعی پیکار میکنند که امتداد نسلدرنسل زنان مقاومی هستند که در مبارزه با هیولای خمینی هزار هزار شکنجه و اعدام شدند. همان نسل صدهزاران، نسل بیشماران، نسل خجسته مسعود، ستارگان شبکوب و همیشه فروزان آسمان ایران.
بله، یک جنبش سازمانیافته با کانونهای شورشی، موتور این قیام است که خلق ستمزده روز به روز بیشتر بهآن رو میآورد. جنبشی که دستور کارش سرنگونی است و انقلاب برای آزادی، دموکراسی و برابری».
استقلال جنبش مقاومت و استقلال ایران زمین
آنچه در محاسبات ارتجاع و استعمار جایی ندارد، قدرت لایزال خلقهای بهپاخاسته و نیروی شگرف مقاومت برای آزادی است. آنها تمام اهرمهای ممکن را به کار بستند تا از برپایی گردهمایی ایران آزاد در خاک فرانسه جلوگیری بهعمل بیاورند اما سرانجام این زوآزمایی، پیروزی محتوم شرافت، عدالت، آزادی، قانون، حقانیت بر زدوبند و تجارت بود.
سالها تبلیغ میکردند که این مجاهدین و مقاومت وابسته به آمریکا، اروپا و اسراییل و شرق و غرب عالم هستند، اکنون مشخص شد که این خود آنها هستند که برای سرنگوننشدن به دست مردم ایران شرق و غرب عالم را به مدد طلبیدهاند و ذلیلانه از آنها میخواهند که صدای مجاهدین و رییس جمهور منتخب مقاومت ایران را در قرن بیست و یکم بهبند بکشند.
البته باید تصریح کرد تغییر و انقلاب در ایران هرگز مشروط به نتیجهٔ سیاست مماشات نیست.
«مماشات با رژیم آخوندی ممکن است خون بیشتری از پیکر مردم و مقاومت ما جاری کند، ممکن است فهرست اعدامها را طولانیتر کند، ممکن است زندانهای خامنهای را از دلاوران شورشگر پر و پرتر کند، اما غیرممکن است خامنهای را از سرنگونی نجات بدهد و محال است رژیم به بنبسترسیده را بهتعادل پیشین برگرداند و آتشفشان قیام را خاموش کند»
قیامهای پیدرپی در ایران از مقاومتی سرچشمه میگیرند که هرگز به هیچ قدرت خارجی وابسته نبوده و از آنها تغییر در ایران را دریوزگی نکرده است.
«ما هرگز از دولتهای جهان نخواسته و نمیخواهیم که برای سرنگونی رژیم به مردم و مقاومت ما یاری برساند. بلکه بهآنها میگوییم از یاری رساندن به آخوندها دست بردارید.»
این است راز قدرتمندی مقاومتی که هرگز نخواسته است اصول و پرنسیبهای خود را فدای دستیافتن به قدرت به هر قیمت کند.
«هرگز استقلال جنبش مقاومت و استقلال ایران زمین را با بزرگترین داراییهای جهان عوض نمیکنیم، هرگز اصول و ارزشهای انسانی، مبارزاتی و آرمانی را بهخاطر کسب قدرت کنار نمیگذاریم.
گردی از شاه و شیخ و مرام استبدادی آنها را بر خود تحمل نمیکنیم و برای آزادی ایران به هیچ قدرتی چشم نمیدوزیم».
«میتوان و باید»
قدرت مقاومت ایران نه برگرفته از پول کلان است، نه سرمایه و حمایت خارجی و نه ابزارهای قدرتساز در جهانی که قدرت به شرافت و حیثیت پشت کرده است. قدرت این مقاومت ریشه در قلب و جگر و جان شریف انسان دارد؛ انسانهای آگاه، آزاد و آرمانگرا. سرمایهٔ این مقاومت «کار و پیکار مستمر، توقف نکردن، هر راهی را آزمودن، هر بارقه انسانی را شعلهورکردن، هر جوانهیی از مقاومت را شکفتن، و هر وجدان خفتهای را بیدار کردن و آن قدر مقاومتکردن و جنگیدن و جنگیدن» است. این سرمایهٔ پایانناپذیر قادر است زنجیرها را بگسلد و دیوارهای محال را فروبریزد.
هر ایرانی آزاده و انسان شرافتمند که این سخنان را از مریم رجوی شنید، بیگمان قاصدی برای این پیام خواهد بود که هر جا که میرود و به هر هموطنی که میرسد به او بگوید:
«پاسخ انقلاب است. میتوان و باید، میتوان و باید، میتوان و باید و همهٔ ما باید...»