در حاکمیت آخوندی گرانی، تورم، افزایش بیرویه و روزمره قیمت کالاها، برای اکثریت مردم فقیر در عینحال که به یک چالش عمده تبدیل شده، بهصورت یک امر عادی هم در آمده است.
رژیم یکی از عوامل اصلی گرانی کالاها را تحریمها اعلام میکند، اما از آنجایی که تحریمها شامل کالاهای مورد نیاز معیشت زندگی مردم نمیشود، و اساساً مواد غذایی و دارویی و سایر اقلام بشردوستانه جزو تحریم نیستند، سؤال این است که این اقلام چرا هر روز گران میشوند؟آیا واقعاً تحریمهای خارجی باعث گرانیهای افسارگیسخته کالاها است؟
خبرگزاری ایلنا ۲۵خرداد ۱۴۰۰ در خلاصه خبرش در زمینه افزایش هزینه زندگی در مطلبی تحت عنوان: «سبد معیشت حداقلی به ۹میلیون و ۱۲۰هزار تومان رسید/ افزایش ۲میلیون و ۴۰۰هزار تومانی هزینههای زندگی کارگران و بازنشستگان» نوشت: «سبد معیشت حداقلی، حدود ۹میلیون و ۱۲۰هزار تومان شده است یعنی در دو ماه و چند روز، یک رشد ۳۲.۱۵ درصدی در هزینههای زندگی! اگر دستمزد کارگران در فروردینماه، قادر به پوشش بخشی از هزینههای زندگی بود با رشد بیش از ۳۲درصدی هزینههای زندگی، سطح پوشش دستمزد به همین میزان عقبافتاده است. همین الآن در میانه خردادماه، حدود ۲میلیون و ۴۰۰هزار تومان هزینههای زندگی کارگران افزایش یافته است».
به این ترتیب با دستمزد ۲میلیون و ۶۵۶هزار تومانی، یک خانواده سه یا چهار نفره کارگری نزدیک به ۷میلیون تومان در ماه برای تأمین حداقل زندگیشان کم دارد. به عبارت دیگر این خانواده کارگری تنها میتواند ۸.۵ روز مخارج زندگیاش را تأمین کند.
واقعیت تلخ معیشت زندگی کارگران وقتی خودش را بهصورت کامل بارز میکند که بدانیم حداقل دستمزد کارگران در سال۹۰ معادل ۲۷۰دلار بود، اما حداقل دستمزد کار گران در سال۹۹برابر با ۷۶دلار شده است.
یعنی در این مدت از ارزش دستمزد کارگران حداقل ۳.۵برابر کاسته شده و قدرت خرید آنها ۳.۵ برابر کم شده است.
موضوع دیگر این است در سرزمینی که به اعتراف رسانههای حکومتی نیمی از مردم اساساً توان خرید گوشت، یکسوم مردم هم توان خرید برنج ندارند، چند دهک جامعه سال به سال میوه نمیخورند و لبنیات به غذایی شیک تبدیل شده، و خلاصه اینکه وقتی در خانواده بیش از ۵۰میلیونی میلیونی کارگران هیچ خریداری برای گوشت و برنج و میوه و لبنیات پیدا نمیشود و یا خیلی کم پیدا میشود، چرا باید قیمت این قبیل کالاها افزایش یابد؟.
این در صورتی است که تنها اقلام ضروری سفرههای مردم گران نشده بلکه اقلامی مانند برق و گاز هم گران شده، در حالی که دولت ضدمردمی مستمراً برق و گاز را به کشورهای دیگر صادر میکند.
در مورد مسکن، ساخت آن و مصالح ساختمانی وضعیت به همین منوال است در صورتی که زمین و مصالح ساختمانی از قبیل میلگرد، فولاد و... وارداتی نیست و باید پرسید چرا قیمت مسکن مستمراً بالا میرود؟
همچنین در حالی که فرآوردههای پتروشیمی تولید داخل و در شمار محصولات صادراتی و نه وارداتی است اما باز هم روزبهروز گرانتر میشوند.
واقعیت این است که یکی از مهمترین دلایل این گرانیها چاپ اسکناس بدون پشتوانه توسط رژیم است.
روز ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰ روزنامه اعتماد نوشت: «بانک مرکزی در گزارشی اعلام کرد چاپ پول در سال گذشته روزانه ۲۸۲میلیارد تومان بوده است».
چاپ پول بدون پشتوانه اقدامی است که باعث سقوط ارزش پول ملی میشود و تورم افسارگسیخته را در پی دارد.
دومین علت گرانیها حاکمیت مافیای حکومتی بر اقتصاد ایران است، مافیاها اسمی است که مردم بر روی نهادهای غارتگر از جمله نهادهای وابسته به بیت خامنهای و انحصارهای اختصاصی آخوندها بر روی واردات، صادرات و توزیع کالا گذاشته، و رسانههای حکومتی از این پدیده با عناوینی مانند سلطان شکر، سلطان روغن و سلطان خودرو نام میبرند.
این مافیاها و سلاطین با احتکار کالاها باعث گرانی و کمبود کالاها بهخصوص ارزاق مورد نیاز معیشت اکثریت مردم میشوند. آنها بهدلیل انحصار واردات را در چنگ خود دارند در یک بازار بیرقابت، قیمتها را بر اساس ولع غارتگرانه خودشان تنظیم میکنند و باعث گرانی کالاهای اساسی مورد نیاز معیشت مردم میشوند.
حاکمیت انحصارها، سلاطین و یا مافیاهای حکومتی بر اقتصاد به یک امر رسمی و شناخته شده تبدیل شده است.
بزرگترین آنها بنیادهای وابسته به بیت خامنهای و قرارگاه ضد خاتمالانبیای سپاه پاسداران و آستان قدس است که مانند سرطان سرتاپای اقتصاد ایران را در چنبره خود گرفته، و از طریق گران کردن قیمت کالاهای مصرفی مردم روزانه هزاران میلیارد تومان پول به جیب میزنند.
علت دیگر سیرصعودی و توقفناپذیر گرانیها، کسری بودجه سنگینی است که رژیم آخوندی بهدلیل هزینههای سنگین دخالتهای جنگطلبانهاش در کشورها، سرکوب داخلی و ساخت سلاح اتمی بر مردم ایران تحمیل کرده است.
علت دیگر گرانیها بازی رژیم با قیمت ارز و بازیچه قرار دادن بازار بورس از طریق ایجاد حبابهای کاذب برای جذب سرمایههای خرد مردم به بهانه تولید است، در شرایطی که با این سرمایهها مطلقاً تولیدی صورت نمیگیرد و جذب آنها برای تأمین کسری بودجه و پر کردن جیب حاکمیت صورت میگیرد.
به اعتراف رئیس سازمان بورس، دولت ضدمردمی در سال۱۳۹۹ از بازار بورس بیش از ۶۸۰هزار میلیارد تومان درآمد داشته است.
در همین سال بودجه عمرانی استانهای کشور ۴۱هزار و ۳۶۷میلیارد تومان بوده که درآمد کسب شده از طریق بورس، ۱۲برابر این بودجه است (سایت بازتاب ۳۰فروردین ۱۴۰۰).
بالا و پایین کردن مصنوعی قیمت ارزهای خارجی بهویژه دلار و چند نرخی کردن ارز یک شگرد شناخته شده دولتهای آخوندی در سالهای اخیر است که از طریق آن سودهای کلان و نجومی به جیب میزند.
اگر بخواهیم تمامی این علت ها را جمع بزنیم به یک علت میرسیم و آن هم غارت سازمانیافته مردم ایران توسط حاکمیت آخوندی است.
غارت سازمانیافتهای که در آن عدهیی اندک از سردمداران و اقلیت اندک وابسته آن به ثروتهای نجومی و باد آورده رسیده و اکثریت مردم محتاج نان شب شدهاند، بهنحوی که بسیاری از آنها حتی توان تهیه نان خالی را هم ندارند.
خیزشهای مستمر اقشار مختلف مردم و به سخره گرفتن انتخابات قلابی خامنهای و «نه» بزرگ آنها به حاکمیت آخوندی، همه و همه بیانگر این است که مردم ایران بهخوبی بهعلت و اساس و ریشه این وضعیت اسفناک اشراف دارند و میدانند که تنها راهحل رهایی از این وضعیت بحرانی، کنار زدن و نابودی این نظام جهل و جنایت است.