اظهارات اخیر روحانی در آخرین جلسهٔ دولت در ۲۸اسفند ۹۸ بیشتر به آخرین دفاعیه یک متهم در برابر دادگاه شبیه بود، قبل از هر چیز بر موضع پایین او در برابر نفرت و انزجار گستردهٔ مردم و بر وحشت بیحد و حصر رژیم نسبت به یک انفجار اجتماعی دلالت میکرد.
روحانی که بدون شک قبل از هرکس از واکنشهای مردم در قبال دروغگویی و سهلانگاری مجرمانهٔ سردمداران نظام مطلع است و وضعیت انفجاری جامعه، ناشی از بیاعتمادی مطلق عمومی را حس میکند، در برابر خود چارهای جز دجالگری و دروغگویی به شیوهٔ گوبلز نمیبیند.
رئیسجمهور ارتجاع مثل متهمی که در برابر دادگاه با زاری و التماس قسم و آیه میخورد تا حرفش را باور کنند، خطاب به مردم گفت:
«به فضای مجازی و یک عده افرادی که نمیدانم دنبال چی هستند توجه نکنید مردم عزیز ایران ما ۳۰بهمن فهمیدیم که کرونا آمده!» و ادامه داد: «با اینکه خب دوم اسفند انتخابات بود ما میتوانستیم صبر کنیم سوم اسفند اعلام کنیم این کار را نکردیم ما با مردم صادقانه حرف زدیم».
اما اظهارات سخنگوی خودش در گفتگو با تلویزیون شبکهٔ خبر رژیم، بطلان این ادعا را ثابت و دست او را رو کرد.
«من ۴ [بهمنماه] نامهیی را از دبیرخانه شورای اطلاعرسانی به رئیسجمهور ما دادیم... و تاریخ ۶ [بهمن] هم رئیسجمهور دستور تمهیدات لازم را دادند».(دژخیم ربیعی شبکهٔ خبر ۲۸اسفند ۹۸)
روحانی بهجای پاسخ دادن به سهلانگاری مجرمانهٔ خود و رژیمش و بهمنظور جلوگیری از آتشفشان خشم مردم به «امیددرمانی» مزورانه رو آورد و با وقاحتی حیرتآور بار دیگر مدعی عبور دو استان قم و گیلان از پیک شد؛ ادعایی که روزنامههای وابسته به جناح مغلوب هم آنرا به سخره گرفته بودند. وی دروغگویی را به حد اعلا رساند و از خالی بودن ۲۰درصد تختهای بیمارستانها در گیلان خبر داد و گفت:
«من [از رئیس دانشگاه پزشکی گیلان]آنها پرسیدم آیا تخت خالی دارید؟ گیلان به من گفت ۲۰درصد تختهای بیمارستانی من الآن خالی است اینکه تبلیغ میکنند اونجا جا نیست، نمیدانم تو خیابان هستند مردم، نمیدانم این حرفها دروغ است واقعیت نداره بله اول روزهای اول یک روزهای سختی بود».
این دروغ سخیف در حالی است که پیمان اسدی، رئیس اورژانس گیلان اذعان میکند که: «وضعیت گیلان همچنان بحرانی است.... بیمارستانهای ما پر از بیمار است و کادر بهداشتی و درمانی چند شیفته کار میکنند.(عصر ایران ۲۹اسفند ۹۸)
پیشتر نیز در ۱۸اسفند ۹۸ جعفرزادهایمن آبادی، نمایندهٔ مجلس ارتجاع از گیلان، که با خبرگزاری رویداد ۲۴ گفتگو میکرد، به مرگ روزانه ۳۰تا ۴۰نفر در این استان اعتراف کرده بود:
« ما امکانات نداریم و بیمارستانها دیگر امکان پذیرش بیمار ندارند، زیرا ظرفیت آنها پر شده است».
لندن، برلین و پاریس و فروشگاههای خالی
روحانی به با بیتفاوتی بیشرمانه نسبت به درد و رنج مردم و جان باختن هزاران تن از آنها، با وقاحتی بینظیر وضعیت ایران تحت حاکمیت ولیفقیه را با لندن و برلین و پاریس مقایسهمیکند:
«شما تهران را مقایسه کنید الآن با لندن! تهران را مقایسه کنید با برلین! تهران را مقایسه کنید با پاریس! خیلی ساده هست ببینید آنجا چه خبر است ببینید قفسههای فروشگاههای آنها خالی شد. برای یک تک دستمال کاغذی دعوا شد بین دو نفر. مردم برای مواد غذایی خودشان ناراحت هستند، نگران اند. بیمارستانهای آنها اعلام میکنند ما جا نداریم».
رئیسجمهور ارتجاع مثل آخوند مرتجعی که برای فریب دادن عوام شکل مار را میکشید تا بهجای واژهٔ مار قالب کند، خالی بودن قفسههای فروشگاههای لندن و برلین و پاریس را نسبت به فروشگاههای تحت حاکمیت آخوندی که بنا به ادعای او ذخائرشان بهتر از سال گذشته است، به رخ میکشد!
کرونا آزمایشی الهی یا مفری برای آخوندها؟
آخوند شیاد برای فرو نشاندن آتش خشم و اعتراضات مردم، با گریزی به کربلا به دجالگری خاص آخوندی متوسل شد و «کرونا [را] یک آزمایش، یک امتحان الهی» خواند و با لودگی افزود: «اما یک آزمایش است که امتحان است شما میتوانید ایران را مقایسه کنید با کشورهای دیگه ما در کرونا صریح صحبت کردیم!»
منظور روحانی از «آزمایش الهی» البته امتحانی است که مردم باید پس بدهند؛ نه حاکمان چپاولگر و فاسد! که بر جان و مال ملت حکومت میکنند. معنای حرف روحانی این است که مردم در اوج بیپناهی و تنگدستی و در برابر این بیماری مهلک نباید انتظاری از حاکمیت داشته باشند؛ فقط ساکت بنشینند و امتحان الهی خود را پس بدهند!
نفرت انفجاری؛ عصیان عمومی
حال و روز مردم عاصی و به ستوهآمده که کار و درآمد ندارند، نان و مسکن ندارند، بهداشت و درمان ندارند و به جای داشتن مینیمم نیازهای معمول، یک بیماری مهلک آخوندساخته جانشان را نیز به مخاطره انداختهاست؛ ترجمان همان «انفجار عظیمی» است که سردمداران رژیم در وحشت از آن به خود میلرزند. اما از آنجا که نه میخواهند و نه میتوانند برای نجات مردم چارهای بیندیشد، ناگزیرند کماکان بر طبل فریب و وارونهگویی بکوبند؛ آنهم بهگونهای گلوبلزی که کسی نتواند بر صحت آن شک کند؛ اما باید گفت اشتباه محاسبه دارند. دورهٔ این نوع شیادی دیگر در ایران به پایان رسیده است.