روزنامههای حکومتی در روز شنبه دوم آذرماه با برجسته کردن نمایشهای حکومتی تحت عنوان «تظاهرات خود جوش» تلاش کردهاند قیام مردم را پایان یافته و کوچک نشان دهند و همچنین با انتساب آن به نیروی خارجی، مدعی شوند که قیام کنندگان، اغتشاشگر بوده و از مردم ایران نبودهاند. اما ضربات سهمگین قیام بر پیکر رژیم آنها را جا به جا ناگزیر از اذعان به گوشههایی از واقعیت و هشدار نسبت به تهدید قیام کرده است. در این اعترافات همچنین دیده میشود که چطور قیام مردم بحران را به درون رژیم ریخته است.
ابراز وحشت از مجاهدین فصلمشترک روزنامههای هر دو باند حاکم است.
روزنامهٔ حکومتی ایران به نقل از علی ربیعی نوشته است: سیمای آزادی تبدیل به ستاد اتاق جنگ رسانهای شده. و « ناآرامیها را محصول جامعهیی قطبی شده از قومیتها و فرهنگها، طبقات اقتصادی و مذاهب دانسته و در نهایت انقلاب و جامعه را در مقابل هم عنوان کرده و ریشه را در پدیده انقلاب اسلامی جست و جو میکند و غایت آن براندازی نظام جمهوری اسلامی است». در ادامه از استمرار قیام اینطور ابراز وحشت کرده نوشته است:« با عملیات روانی گسترده در یک زمان خاص متکی بر نیروهای ضد انقلاب قدیمی مانند سازمان مجاهدین خلق، و... جریان براندازی با اقدامات تودهیی را دنبال خواهند کرد».
روزنامهٔ حکومتی فرهیختگان از باند خامنهای هم در یک ضدو نقیض گویی نوشته است« اعتراضهایی که با ورود شبکه اغتشاشگر نزدیک به سازمان مجاهدین خشن شده و خسارتهایی را به کشور وارد ساخته». و بلافاصله اضافه کرده است:« نقش دولت حسن روحانی و سیاستهایش در تشدید بستر اعتراضی قابل انکار نیست. نگاهی به جغرافیای اعتراضها که عموماً متمرکز در مناطق کمتربرخوردار با عدد بیکاری بالاست هم گمانه فوق را تأیید میکند». این روزنامه در ادامه با ابراز وحشت نسبت به چشمانداز آینده نوشته است« نگاهی به تحولات تاریخی خصوصاً دهه ۶۰نشان میدهد این دوگانه یعنی ساماندهی و خشونت، سیاق همیشگی سازمان مجاهدین خلق است. انگارهای تاریخی که از مجاهدین در ذهن عموم مردم ایران است، مردان سبیلو و زنانی با روسری زرشکی در مرز شصتواندی سال است که خیلی ربطی به واقعیتهای جامعه ایرانی ندارند اما مشاهدات اخیر یادآوری میکند احتمالاً باید با این تصویر خداحافظی کرد و متناسب با تهدیدهای جدید و بهروزرسانیشده این مجموعه، هم در ابعاد امنیتی و هم در بعد فرهنگی و رسانهیی، طرحی نو درانداخت».
کیهان نوشته است:« اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکلگیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیشبینی میشد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دیماه ۱۳۹۶نتوانسته بودند برنامه خود در شکلدهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکلدهی گروههای آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بهطور جدی کار کرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت میکرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد».
ابراز وحشت از فضای انفجاری جامعه و هشدار به نظام موضوع مشترک روزنامههای هر دو باند حاکم است.
آرمان نوشته است: نمیتوان جنس این اعتراضات را تنها اقتصادی قلمداد کرد. جامعه ایران مدتهاست با بحرانهای اجتماعی مانند شکاف طبقاتی، فروپاشی ساحت خانواده، افزایش بزهکاری اجتماعی و افزایش طلاق مواجه شده و بهرغم هشدارهای جامعه شناسان هنوز راهحل مناسبی برای این چالشها پیدا نشده است. در چنین شرایطی مشکلات معیشتی مردم نیز به این چالشهای اجتماعی اضافه شده و شرایطی را فراهم کرده که جامعه به سمت واکنشهای اعتراضآمیز حرکت کند. اعتراضاتی که در برخی مقاطع به التهاب و تخریب اموال عمومی نیز منجر شده است... امروز جامعه ایران با التهابات کور مواجه شده و مانند سیلی است که آغاز میشود و با خود خرابی به بار میآورد».
این روزنامه حکومتی اذعان کرده که قیام آفرینان از اقشار محروم و از قربانیان سیاستهای چپاولگرانه و سرکوبهای رژیم هستند:« محوریت اعتراضات در حاشیه شهرها و شهرهای کوچک است. اغلب این معترضان نیز به اقشار پایین جامعه تعلق دارند. نکته مهم اینکه در این اعتراضات طبقه متوسط نیز حضور دارد. با این وجود این حضور در شبکههای اجتماعی و به شکل تولید محتوا بوده است. در نتیجه طبقه متوسط تولید محتوا کرده و طبقه پایین در خیابانها حضور پیدا کرده است. در اعتراض نسبت به نوسازی لیبرالیستی همه چیز ممکن است اتفاق بیفتد. ممکن است فردی کشته شود یا دیگری را بکشد. اعتراضات امروز با سال۸۸در نوع ویرانگری و تخریب گری خود متفاوت است».
روزنامهٔ حکومتی ایران هم اذعان کرده است:« اتفاقات روزهای گذشته نشان داد که مناطق حاشیهنشین و نقاط بحرانی بهعنوان پاشنه آشیل ثبات اجتماعی تبدیل شدهاند. در واقع آنها هیچ مشکل ذاتی ندارند و شهروندان زحمتکش و محترمی هستند که به حاشیه رانده شدن آنان موجب شکلگیری وضعیتی شده است که خشم و کینه و نفرت علیه متن یکی از محصولات طبیعی آن است». این روزنامه در ادامه نوشته است:« در مجموع باید بهسوی سیاست توسعه شهری جدید و ادغام فرهنگی و سیاسی جمعیتهای حاشیهای حرکت کرد تا بتوان از این وضعیت نامناسب و خطرناک خارج شد».
روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی هم به سران رژیم برای حفظ نظام هشدار داده است« باید زمینه امکان اظهار نارضایتیها بدون آن که دشمنان بتوانند از آن سوءاستفاده کنند فراهم شود». بعد هم اضافه کرده: « اگر راهکار مشخصی برای ابراز نارضایتیها وجود نداشته باشد، باز هم شاهد شرارتهای اشرار و ناامنیها خواهیم بود. توجه مسئولان نظام را به این نکته بسیار مهم بهصورت ویژه جلب میکنم که نارضایتیهای معیشتی مربوط به اقشار ضعیف است، همانها که انقلاب کردند
راضی نشوید مستضعفان در اثر فشارهای معیشتی به صحنه بیایند. این، یک پدیده خطرناک است، خطرناک!».
روزنامهٔ حکومتی آرمان هم نسبت به تداوم اختناق موجود هشدار داده است: اگر« مدیران جامعه امکان برقراری چنین اجتماعات و راهپیماییها را فراهم نکنند، قطعاً به نوعی ممکن است زمینه نافرمانیهای مدنی فراهم آید».
حمله به دولت روحانی در روزنامههای هر دو طیف حاکم نشاندهندهٔ تشدید بحران در سرتاپای نظام است:
روزنامه حکومتی فرهیختگان نوشته است: « مرور رویدادها حداقل از دیماه ۹۶به بعد نشان میدهد بستر نارضایتی معیشتی به سبب اصرار بر اجرای برخی ایدههای نئولیبرال وجود دارد و ایدهها فینفسه حساسیتبرانگیز است... نقش دولت حسن روحانی و سیاستهایش در تشدید بستر اعتراضی قابل انکار نیست. نگاهی به جغرافیای اعتراضها که عموماً متمرکز در مناطق کمتربرخوردار با عدد بیکاری بالاست هم گمانه فوق را تأیید میکند ».
رسالت هم به نقل از آخوند پناهیان نوشته است«سؤال من این است ما تا کی باید صبر کنیم که هر کسی برای ریاستجمهوری و مناصب دیگر بخواهد بیاید نقش اپوزیسیون نظام را بازی کند؟ حدود ۲۰سال است فضای سیاسی کشور درگیر کسانی است که نقش اپوزیسیون را بازی میکنند... معلوم نیست تصمیم گران شدن بنزین را چه کسی گرفت؟ در مورد کلیت آن توافق شده بود و همه در کلیت موافق بودند، اما در مورد اینکه بنزین به یکباره گران شود کسی نمیدانست چه کسی تصمیم گرفته است. من نمیخواهم فضا را تلخ کنم و بگویم چه تعداد از نمایندگان مجلس و مسئولان اقوام و فرزندانشان را در شرکتهای خصولتی جای دادهاند».
کیهان خامنهای هم بنبست نظام را بر سر باند رقیب سرشکن کرده و نوشته است:« دولت به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمعبندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه میگرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمعبندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همهجانبهنگری هم بهرهای نداشت».
قطع اینترنت موضوع روزنامههای همسو با روحانی که ضمن حمله به تصمیم نظام گوشههایی در مورد این مسأله را برملا کردهاند:
جهان صنعت: ریاکاری آشکار
«در روزهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران با قطع اینترنت بینالمللی عملاً یکی از راههای تبادل اطلاعات داخل و خارج از کشور را محدود کرد.
جمهوری اسلامی برچیدن آنتنهای دریافت شبکههای ماهوارهیی را نیز از مدتها پیش در دستور کار خود قرار داد و هرازگاهی نیروهای انتظامی برای جمعآوری این آنتنها به خانههای مردم میروند. همزمان دستورالعملهای فرمایشی از سوی دستگاهها به اصحاب رسانه صادر میشود. به این ترتیب در مقیاس محدود همان سازوکار کرهشمالی در ایران به اجرا درآمده است».
«کسانی که از محدود شدن اینترنت برای شهروندان ایرانی دفاع میکنند خود در فضای اینترنت جهانی باقی میمانند و از برج عاج برای سایر شهروندان نسخه تجویز میکنند.
البته وقتی فرزندان عناصر محافظهکار و دیگران با استفاده از امکانات عمومی در کشورهای خارجی تحصیل میکنند و در همان حال پدران و مادرانشان در داخل کشور به اقشار جامعه توصیههای اخلاقی در جهت رعایت بیتالمال و تقوا میکنند این رفتار ریاکارانه در مورد شبکه اینترنت و استفاده از آزادیهای مدنی چندان عجیب نیست».
جهان صنعت: مهمترین تاثیر قطعی اینترنت بر روی سرمایهگذاران و مشارکتکنندههای بینالمللی در ایران بوده است. آنها با این حقیقت مواجه شدهاند که ممکن است بهسادگی هر چه تمامتر سرمایههایشان با قطع شدن اینترنت بر باد رود و اگر ریسک سرمایهگذاری در ایران تاکنون ۵۰درصد بوده، اکنون به صددرصد رسیده است. با این اقدام صنعت آیتی کشور چند سال عقب افتاد و از پیشرفت باز ماند. ضریب خطر آن نیز چند برابر شده است... هراس آن وجود دارد که این یک هفته ادامه پیدا کند یا آن که دائمیشود...بر اساس برخی خبرهای منتشر شده قرار است قطعی اینترنت تا ۱۶آذر ادامه پیدا کند... تمامی این اتفاقات بهدلیل گرانی بنزین رخ داده است و این ادعای مسئولان که گران کردن بنزین روی دیگر کالاها هیچ تاثیری نخواهد گذاشت بسیار خندهدار است. هر کسی که چرخه اقتصاد را بشناسد میداند گرانی بنزین بر روی همه اجناس تاثیر میگذارد. اکنون قطعی اینترنت بینالمللی نیز بر آن افزوده شده است.
جهان صنعت در مطلب دیگری با عنوان حبس ابد اینترنتی نوشته است: «بر اساس بررسیهای سایت آمریکایی نتبلاکس که یکی از معتبرترین سایتهای بررسی و تحقیقاتی در زمینه اینترنت بهشمار میرود هر روزی که اینترنت قطع بوده است ایران ۶۰میلیون دلار متضرر شده است
بر اساس بررسیهای کارشناسی برخی متخصصان، تنها در پنج روز نخست هفته گذشته، ایران ۳۷۰۰میلیارد تومان ضرر اقتصادی بهدلیل قطعی اینترنت متحمل شده است».
آرمان: ظاهراًدسترسی بسیار زیادی از مردم به اینترنت هنوز قطع است و این موضوع کشور را با چالش جدیدی روبهرو کرده است...
آرمان: پروانه مافی عضو مجلس: به ما گفتهاند آخر هفته این مشکل تا اندازهای رفع میشود منتها باید قبول کنید که وقتی این ماجراها اتفاق میافتد و عدهیی معاند به دنبال فضاسازی هستند، کنترل اینترنت تا اندازهای میتواند تنش را مهار کند.