روزنامههای حکومتی در روز یکشنبه سوم آذر در یک تلاش مشترک تلاش کردهاند بگویند قیام تمام شد و الآن باید رفت دنبال رفع و رجوع مسائل اقتصادی. اما قیام و استمرار آن از آنجا که امری واقعی است از لابلای موضوعات مختلف بیرون زده است. یکی از این موضوعات اینترنت است:
روزنامه جهان صنعت نوشته است: برخی از اخبار رسیده از این حکایت دارد که فعلاً اینترنت در استانهای فارس، کرمانشاه، کردستان، البرز و خوزستان وصل نخواهد شد.
مواضع روزنامههای باند ولیفقیه هم حاکی از خیز این باند برای بستن اینترنت جهانی است.
کیهان در یادداشت روزش نوشته:« فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تبدیل به یک سلاح کشتار جمعی در جعبه ابزار سیاست خارجی واشنگتن شده است». و در ادامه نوشته است:« اگر این شبکههای اجتماعی برای مردم عادی ابزاری برای ارتباط فردی و جمعی، به اشتراک گذاشتن عکس صبحانه و ناهار و جشن تولد و برای عدهیی هم ابزار کسب و کار هستند، برای آمریکاییها ابزاری برای سازماندهی، آموزش و هدایت آشوب است. چشم پوشیدن بر این واقعیت، چیزی از عمق ماجرا کم نخواهد کرد. مسئولان امر بهخصوص در وزارت ارتباطات باید پاسخگوی کمکاریهای خود در این زمینه باشند. مردم معتاد این شبکههای اجتماعی یا بهطور دقیقتر ابزار جنگی دشمن شدهاند و مسئولانی که به بهانههای مختلف شبکه ملی اطلاعات، موتورهای جستوجوگر ملی و پیامرسانهای داخلی را تقویت و حمایت نکردند، خواسته یا ناخواسته به نقشه جنگی دشمن کمک کردند».
کیهان در ادامه فرصت را برای تسویهحساب مغتنم شمرده و نوشته« گویا برخی مسئولان دچار واهمه و رودربایستی بوده و نمیخواهند بپذیرند ما در وسط معرکه جنگ با دشمن قرار داریم. خود را به خواب زدهاند و اهل دغدغه و مردم را نیز دعوت به خواب میکنند».
کیهان در مطلب دیگری نوشته است:« نهادهای امنیتی به جهت حفظ امنیت مردم و با هدف قطع ارتباط آشوبگران با کانالهای مدیریت آشوب در خارج از کشور، دسترسی به اینترنت را محدود کردند». بعد با نگرانی افزوده « اینترنت خانگی تهران و تعداد زیادی از کلانشهرهای کشور برقرار شد اما این وضعیت- ارتباط آشوبگران با کانالهای مدیریت آشوب در خارج از کشور و ایجاد مشکل در کسب و کارهای اینترنتی- لزوم ایجاد شبکه ملی اطلاعات (اینترنت ملی) را بیشازپیش آشکار کرد».
کیهان در ادامه با سوزوگداز گوشهیی از ضربات دریافتی از قیام آفرینان را با فرهنگ لمپن پاسداری خودش ردیف کرده و نوشته است« اقدامات جنایتکارانه اوباش اجارهای در روزهای گذشته در به آتش کشیدن بانک، پمپ بنزین، پایگاه اورژانس، آمبولانس، ماشین آتشنشانی و به شهادت رساندن حافظان امنیت، بیشازپیش بر ضرورت ایجاد شبکه ملی اطلاعات صحه گذاشت». و در انتها برای اجرای کردن اینترنت آخوندی به دولت هشدار داده و نوشته است« در حال حاضر وزارت ارتباطات بهعنوان اصلیترین متولی این حوزه باید پاسخگوی اجرایی نشدن شبکه ملی اطلاعات باشد».
روزنامه حکومتی وطن امروز هم در مطلبی اول چند فقره جیغ بنفش از محکومیتهای جهانی کشیده بعد هم سراغ دشمن اصلی رژیم یعنی مجاهدین رفته و بعد از اینکه سه ضلعی دستساز خامنهای یعنی آمریکا و کشورهای منطقه را اسم برده سراغ ضلع سوم که نقش اجرایی دارد یعنی مجاهدین رفته و افزوده است« مقوله آشوبهای خیابانی را نمیتوان امری کاملاً پایانیافته تصور کرد». این روزنامه چماقداران باند خامنهای در ادامه به صحرای اینترنت گریز زده و هشدار داده:« غفلت نسبت به احتمال ایجاد موج دوم اغتشاشات با سوءاستفاده از برقراری مجدد اینترنت در روزهای آتی میتواند تهدیدی بالقوه در شرایط فعلی باشد که در صورت عدم دقت نسبت به آن تبعات گستردهیی را به همراه خواهد داشت».
ابراز وحشت از قیام مردم و اعترافهای دیر هنگام به حقانیت قیام آفرینان، یکی دیگر از دم خروسهایی است که از مطالب روزنامههای حکومتی بیرون زده و وحشت آنها را نسبت به تداوم انقلاب بارز کرده:
مثلا روزنامه فرهیختگان از باند خامنهای نوشته«حد اعلا و جدی اعتراضات بیشتر در حاشیه تهران و شهرهایی از جمله، ملارد، اندیشه، اسلامشهر، شهریار، بومهن، پردیس و... بوده است که به گواه آمار، اکثر جمعیت ساکن در آنها از طبقات کمبرخوردار و ضعیف جامعه هستند. جمعیت بالای بیکار، کارگران فصلی و بازنشستگان» و در ادامه اعتراف کرده «شدت بالای اعتراضات در این مناطق هم نشان میدهد سوای اثرگذاری نوع اجرای سیاست گرانشدن بنزین، اصل این گرانشدن، اثرات ثانویه آن بر نرخ سایر کالاها و حتی اثرات آن بر رفت و آمد آنها به محل کار و... هم بر معیشت آنها اثرگذار خواهد بود و از این به بعد زندگی سختتری را تجربه خواهند کرد. البته این نگاه در ارتباط با کل کشور هم صدق میکند». این روزنامه در ادامه شعارهای مردمی مرگ بر خامنهای را دور زده و نفرت مردم را تنها متوجه دولت روحانی کرده و نوشته است:« یکی از اصول اساسی در عدم پذیرش سیاستهای دولت توسط مردم در بیاعتمادی عمومی نسبت به این نهاد خلاصه میشود... مردم نیز به وضوح این مسأله را مشاهده و درک کردهاند و بهخوبی دریافتهاند هرگاه دولت قصد بر آزادسازی قیمتها و برونسپاری خدمات گرفته، هدفش شانه خالی کردن از مسئولیتها و کمکردن هزینههای خودش است و از این رهگذر عایدی خاصی نصیب مردم خصوصاً قشر مستضعف نشده است».
روزنامه حکومتی آرمان هم به نقل از فرشاد مومنی اقتصاددان رژیم به فضای انفجاری جامعه که نتیجه سیاستهای چپاولگرانه رژیم است اعتراف کرده و از جمله نوشته است:« بر اساس گزارشهای رسمی در سی سال اخیر جمعیت حاشیهنشین کشور از مرز ۱۹میلیون نفر عبور کرده است و در همان گزارش به صراحت گفته پیشبینی میشود تا سال ۱۴۰۰حداقل ۳تا ۴میلیون بر این جمعیت اضافه شود. چرا نباید بررسی کرد که کدام سیاست ما را به طرفی کشانده که یکسوم جمعیت کشور حاشیهنشین است؟
بر اساس گفتههای مسئولان رسمی کشور تقریباً سه چهارم زندانیان کشور را همین حاشیهنشینان تشکیل میدهند. بنابراین اگر گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن کارنامه برنامه تعدیل ساختار باشد الآن زمان آن است تا تکلیف خود را با آن مشخص کنیم».
روزنامه ابتکار هم نسبت به سیلاب تند عصیان هشدار داده و نوشته: وجهی دیگر از ناآرامیها به تودههای متراکم از نارضایتی برمیگردد که سالهای متمادی در جامعه جمع شده است و در مواقع احساسی و هیجانی به سیلاب تند عصیان تبدیل میشود».