در یک نگاه سریع به صفحات اول روزنامههای یکشنبه ۸دیماه، بیشترین تیترها به بحرانهای درونی رژیم بر سر FATF و بودجه ۹۹ هست. در کنار آن پیامدهای قیام و نگرانی از پیامدهای آن دیده میشود، ابراز نگرانی از تحولات عراق و جارو شدن نظام هم موضوع مشترک روزنامههای حکومتی است.
روزنامههای کیهان، جوان، همدلی، ستاره صبح و اعتماد به آن پرداختهاند. و در کنار این بزرگنمایی مانور دریایی رژیم با روسیه و چین تیتر مشترک روزنامههای هر دو باند از جمله ایران و کیهان است. این فضای عمومی متأثر است از قیام مردم نگرانی از استمرار و آثار آن است. کما اینکه مهمترین موضوع در روزنامههای حکومتی موضوع قیام مردم ایران است که از روزی که شروع شده تا امروز موضوع اول روزنامههای حکومتی بوده. برای نمونه برخی نکات روزنامهها در مورد قیام را انتخاب کردم که توجهتون را به اون جلب میکنم:
روزنامه حکومتی اعتماد بهنقل از صفایی فراهانی قائممقام اسبق وزیر صنایع و عضو دورهٔ ششم مجلس ارتجاع نوشته است: «حاکمیت با جامعهیی روبهرو است که بهطور متوسط بالای ۷۰درصد شهروندانش با مشکل معیشتی مواجهند.
وقتی گفته میشود بیش از ۳۵درصد فارغالتحصیلان دانشگاهها جذب محیط کار نمیشوند، این یعنی بحران؛ این یعنی سالیانه بالغ بر ۳۰۰هزار نفر تحصیلکرده با هزاران امید و آرزو وارد بازار کار میشوند، ولی وقتی متوسط رشد اقتصادی کشور، برای یک دهه صفر است، یعنی اشتغال بیاشتغال! هر ادعای دیگری هم مطرح شود، چیزی نیست جز شعار؛ یعنی عددسازی، یعنی آمار درست کردنهای بینتیجه!
رشد اقتصادی کشور در سال ۲۰۱۸، منفی ۵.۴درصد اعلام شد و الآن که در روزهای پایانی ۲۰۱۹ هستیم، این رقم به منفی ۵.۹درصد رسیده است. کارخانههای کشور در شرایط خوشبینانه با ظرفیت کمتر از ۳۰درصد کار میکنند. در گزارش مهرماه گذشته وزارت صمت آمده است از ۱۰کارخانه خودروسازی بخش خصوصی، تولید ۷کارخانه صفر بوده است. این یعنی کارگرانشان را بیکار کردهاند! این یعنی نارضایتی گسترده... آیا کسانی که در شهرهای کشور به خیابانها آمدند، همه آنها فقط مشکلشان این بود که بنزین گران شده است؟ یا نه از ناکارآمدی و ناتوانی و فساد گسترده سیستم به عجز آمده و فرصتی پیدا کردند تا فریاد بزنند. بله در این فریاد زدن شیشه هم میشکند و در نهایت با بیتدبیری، دهها کشته و صدها زخمی و هزاران زندانی و بیش از ۲۰هزار میلیارد تومان خسارت برای جامعه بهوجود آمد؛ اما عامل آن چه کسی بود؟
- روزنامهٔ حکومتی اعتماد در مطلب دیگری به وحشیگری قضاییه آخوندی در مورد بازداشت شدگان قیام اذعان کرده و از جمله نوشته است «با وجود سپری شدن بیش از ۴۰روز هنوز نه آماری دقیق از تعداد کشتهشدگان اعلام شده و نه حتی جزییاتی از تعداد و چگونگی بازداشت شدگان و محل بازداشت آنها...آنچه این روزها اما جزو معدود مواردی است که میتوان با دقتی نسبی از آن سخن گفت، وضعیت معیشتی نامساعد بخش قابل توجه شهروندانی است که درگیر این اعتراضها شده و بعضاً در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند... مشکل اساسی این است، متهمان سیاسی و امنیتی صرفاً میتوانند از وکالت معدود وکلای مورد وثوق ریاست قوه قضاییه استفاده کنند اما استخدام همین وکلا نیز عملاً نتیجهبخش نیست؛ چرا که حتی به همین وکلا نیز گفته میشود که نباید مداخلهای صورت گیرد و حتی اجازه مطالعه پرونده را ندارند... «مادر یکی از بازداشت شدگان مدعی شده پسرش در این مدت، یک بار با او تماس گرفته و بهمحض اینکه خواسته از محل بازداشت خود اطلاع دهد، مسئولان بازداشتگاه مانع شدهاند. هر چند بعضی از بازداشت شدگان از محل بازداشت خود نیز بیاطلاعند.».
یکی از آثار قیام مردم ایران تشدید بحرانهای درونی رژیم است. از جمله بر سر علت و ریشههای قیام و اینکه تقصیر چه کسی بوده است. در این مورد توجهتون را به دو نمونه در روزنامههای کیهان و اعتماد جلب میکنم. کیهان حرفهای پاسدار الیاس حضرتی را در دلسوزی برای کشتهشدگان قیام معنی کرده و اعتماد هم حرفهای پاسدار نجات در مورد علت قیام را معنی کرده:
روزنامه حکومتی اعتماد در مطلبی از عباس عبدی اظهارات پاسدار نجات را معنی کرده است،که گفته بود: «مدل براندازی غرب در مقابل انقلاب اسلامی تغییر کرده. در این مدل جدید براندازی، تکیه بر افراد فرودست جامعه و کسانی است که محصول حاشیهنشینی و بیسوادی هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند». و عبدی در توضیح این اظهارات نوشته است: «این نگاه اگر درست باشد، چیزی جز اعلام شکست نیست که پس از گذشت ۴۰سال از انقلاب جامعهیی را درست کردهایم که هم طبقه متوسط آن را میتوان مثل عروسک بازیچه قرار داد و هم طبقه فقیر و حاشیهنشین آن را... کسی نیست بپرسد که این چه تحولی است که ۴۰سال پس از انقلاب هنوز تعداد زیادی بیسواد و حاشیهنشین دارد که میتوانند بازیچه دست آمریکا شوند؟ این جز اذعان به شکست چیز دیگری نیست. خب اگر حکومتی نتواند اعتماد مردمش را به رسانه رسمی جلب کند و نتواند مردم را باسواد کند و نتواند مردم را از حاشیهنشینی نجات دهد چرا انتظار دارد که دیگران روی این ناکارآمدیها سرمایهگذاری نکنند؟».
کیهان خامنهای نوشته است: «الیاس حضرتی در نشست حزب مجمع فرهنگیان گفت: فاجعه جانسوزی که ۴۰روز پیش در ایران پیش آمد را تسلیت عرض میکنم. خشم فرزندان ما بر اثر بیکاری، آوارگی و مشکلات شدید اقتصادی که چه باید بکنند و چه کار کنند فاجعه وحشتناکی را ایجاد کرد. بنابراین به خانواده این عزیزان تسلیت میگویم...امیدوارم این آخرین بیتدبیری در نظام باشد و خداوند به آنها صبر و به مسئولان عقل و فکری درست بدهد»...
کیهان در ادامه افزوده است: «اشک تمساح حضرتی برای مشکلات معیشتی مردم در حالی است که وی با مفسد اقتصادی بزرگی، بهنام شهرام جزایری، مراوده دارد و از جمله کسانی است که از جزایری پولهای هنگفت گرفت».
از روز قیام سراسری تا امروز، هر موضوعی در درون رژیم در سایه وحشت از قیام و پیامدهاش ضریب خورده و خودش تبدیل به یک بحران دیگری شده است. برای نمونه در مورد اف.ای.تی.اف که تاحال موضوع کشمکشها امکان دور زدن یا دور نزدن تحریمها مطرح بوده امروز موضوع دیگری مطرح میشه که حاکی از به عمق رفتن این بحران است.
مهدی مطهرنیا کارشناس حکومتی در حالی که FATF را «اره دوسرشده» برای نظام توصیف کرده مخالفان تصویب لوایح را به این شرح معرفی کرده است: «احتجاجهای موجود در این زمینه تا حدودی نمایانگر هراس از شفافسازی داد و ستدهای مالی در عرصه داخلی، منطقهیی و بینالمللی برای افرادی است که در طبقه بالای جامعه کنونی ایران حدود ۵میلیون انسان را تشکیل میدهند که هزار کارفرمای اصلی موجود در ایران که قدرت اقتصادی فرا دولتی دارند را در بر میگیرند».
این تعمیق بحران در اثر قیام را حتی در زمینه آنچه که امنیت ملی به آن میگویند دیده میشود. برای نمونه در روزنامههای حکومتی در طی این چند روزی که از مانور دریایی مشترک رژیم با روسیه و چین میگذرد دم از «اقتدار نظام» و «انزوا ناپذیری نظام» و یا «شکست محاصرهٔ آمریکا» زدهاند و حرفهای طحانی از سرکردگان ارتش را برجسته کردهاند که هدف از این مانور «برقراری امنیت» نظام هست. ولی احساس ناامنی همهجانبه که بعد از قیام تمامیت رژیم را در برگرفته یک کارشناس حکومتی را به چنین اعترافی واداشته: «اینکه سود برگزاری این رزمایش برای ایران در چیست، هنوز روشن نیست...چرا که در عمل روسیه و چین با آمریکا در اجرای تحریمها همکاری میکنند و در مقابل چندان به تعهدات خود در برنامه جامع اقدام مشترک پایبند نیستند...در صورت وقوع برخورد نظامی در این منطقه، کشورهای همین منطقه دچار مشکل میشوند و آسیبی نه به آمریکا نه به چین و نه به روسیه وارد نمیآید. مشکل است که این اقدام مشترک را تغییر معادله سیاسی در منطقه بخوانیم؛ چرا که در نگاهی کلی در خواهیم یافت هم مسکو و هم پکن به تل آویو نزدیک هستند.... در نتیجه باید گفت امکان اطلاق لفظ ائتلاف نظامی به این همکاری مشترک در موقعیت کنونی چندان دقیق نیست.