پس از این که آخوند حس روحانی در نمایش 22بهمن سال96 دجالگرانه دم از حمایت از برگزاری همهپرسی و رفراندوم زد، و خواست پز اپوزیسیون نمایی درآورد، اظهارات او با واکنش توأم با تمسخر رسانهها و مهرههای باند عی خامنهای قرار گرفت.
حرف آنها یک چیز بیشتر نیست که تو خودت از روز اول در بسیاری از مواضع کلیدی حاکمیت و در سرکوب مردم به بهانه برقراری امنیت بودهای و از همه مسائل خبر داری، حال چگونه یک دفعه هوا برت داشته و رفراندوم خواه شدهای؟
وانگهی اگر قرار است رفراندوم برگزاری کنی روی چه موضوعی و درچه زمینهیی میخواهی رفراندوم بگذاری؟
آنها میگویند در حال حاضر در قانون اساسی تکلیف همه چیز روشن است و خودت هم بر اساس آن به قدرت رسیده و دولت تشکیل دادهای، پس این حرفها در زمینه برگزاری رفراندوم پوشال، مظلوم نمایی و... است.
واقعیت صحنه این است که هراز گاهی یکی از باندها در مسند چپاول و غارت مینشیند و کارش را میکند تا وقتی که روزگارش سر برسد و نوبت به باند دیگر برسد. این باند نیز "علی برکت الله"!مثل باند قبلی اموال و داراییهای ملت را بالا میکشد و روز از نو روزی از نو میشود.
برهمین اساس است که مهرهها و رسانههای باند خامنهای در واکنش به حرفهای این شیخ شیاد،آنرا " رفتار ناجوانمردانه"، یا "عوام گرایی مدرن و نخبه فریبی"نامیده و برخی هم آن را اپوزیسیون نمایی، توسط «کسی که خسته و فرسوده در کانون قدرت است» خواندهاند.
پاسدار حسین شریعتمدای نماینده خامنهای در کیهان پیشنهاد رفراندوم روحانی را «تنها در قالب یک حاشیه سازی قابل تعریف» نامیده که برای «فرار از وظایف بر زمین مانده ایشان» ابراز شده است.
مهدی فضایلی یکی دیگر از مهرههای باند خامنهای در خبرگزاری نیروی تروریستی قدس(تسنیم) سؤال میکند رفراندوم مورد نظر روحانی با او چه کند؟
از نظر این مهره باند خامنهای در حال حاضر هیچ ابهامی وجود ندارد که نظام بخواهد برای آن همهپرسی برگزار کند.
وی حرفهای روحانی را «حرفهای نسنجیده» میداند که در این حرفها هیچ نشانی از واقعیتهای کشور در زمینه تعادلقوای بین باندها وجود ندارد.(خبرگزاری تسنیم23بهمن96)
سایت مشرق وابسته به خامنهای نیز حرفهای او را یاد آور «تعبیر ضدامنیت ملی و نادرست وی در خصوص خزانه خالی در آستانه مذاکرات هسته ای» میداند که «در آن مقطع کشور را در موضع ضعف قرارداد» و حرفهای کنونی او نیز همزمان «با فشار آمریکا و اروپا در خصوص توان موشکی و قدرت منطقهیی» رژیم است (مشرق23بهمن 96)
سایت حکومتی خبرنگاران جوان نیز رفراندوم بازی شیخ حسن روحانی را چنین دست انداخته است: «رفراندوم کنیم که برادر رئیسجمهور و برادر معاون اول تو تا چقدر حق دست درازی به بیت المال دارند!؟ رفراندوم کنیم که در یک دولت چند دروغ میشود گفت!؟ رفراندوم کنیم که اگر کسی هستهیی را داد و هیچ به دست نیاورد،کفایت سیاسی دارد یا نه؟! رفراندوم کنیم که 15هزار میلیارد دزدی از صندوق ذخیره فرهنگیان کافی است یا هنوز جای دزدی وجود دارد!؟ رفراندوم کنیم که رئیسجمهور برای دیدار با کارگران داغدار و گرسنه معدن و کارخانه و... همپای آنها باشد یا مثل فراعنه به تخت روان سوار شود!؟» (سایت خبرنگاران جوان 23بهمن 96)
ملاحظه میشود که بنا بر اظهارات مهرهها و رسانههای باند خامنهای در حکومت آخوندی همه چیز به قاعده و به درستی سرجایش نشسته و نیازی به ادا و اتوارهای این چنینی نیست.
اما با وجود این یک واقعیت هم وجود دارد که او از سیری این حرفها نمیزند و حتماً با دردهای بیدرمان و یا به عبارتی با بنبستهای بیپایانی برای پیش برد خط و خطوش ازجمله در زمینه بینالمللی و منطقهیی مواجه است.
دردهای بیدرمان روحانی عبارتند از وضعیت نامشخص برجام، تحریمهایی که در حال حاضر گلوی اقتصاد رژیم رامی فشارند، موضوع موشکی، دخالتهای تجاوزگرانه در امور داخلی کشورهای منطقه و انزوای بیسابقه بینالمللی و منطقهیی و البته فراتر از همه اینها که او را وادار به این پزهای بیقافیه رفراندوم انداخته قیام مردم ایران است که شرایط را برای رژیم وارد مرحله جدیدی کرده است.
شرایط و مرحلهیی بحرانی که نمیتوان به آنها، چنانچه خودشان هم میدانند، با راهحلهایی از قبیل رفراندوم و غیررفراندوم پاسخ داد. وضعیتی تماماً در بنبست که صحبت از وحدت در آن گزافهای بیش نیست.
صادق زیباکلام از مهرههای باند روحانی میگوید: «مشکلات آقای روحانی نه در برگزاری رفراندوم است و نه با برگزاری رفراندوم هیچیک از مشکلات ایشان سامان خواهد یافت. مشکل اساسی در وضعیت کلان سیاسی کشور است»
معنای واضح این حرف این است که مشکل اصلی حاکمیت منحوس ولایت فقیه است که سرمنشاء باقی مشکلات است و این مشکل ساختاری است که سر منشأ سایر مشکلات است. مشکلی که به قول عباس عبدی یکی از مهرههای جماعت موسوم به اصلاحطلب پاسخ تکنیکال ندارد: «جامعه ایران راهحلهای فنی و جزیی یا اصطلاحا تکنیکال ندارد. در گذشته چنین راهحلهایی بود، ولی اکنون هیچ راهحلی از این نوع وجود ندارد.»
آری وقتی مشکل ساختاری است تنها راهحلی که باقی میماند سرنگونی این ساختار فاسد است، همان مهمی که قیام مردم ایران به آن همت گماشته است.