پس از اعلام تروریست بودن سپاه پاسداران توسط وزارتخارجه آمریکا رژیم آخوندی با راهانداختن هیاهو و گرد و غبارافکنی بسیار توأم با تهدیدهای میانتهی تلاش کرد این تحول مهم را بیمقدار و بیاثر جلوه دهد. پیداست که بخش عمدهیی از این فرافکنیها برای دلداری دادن به «امت» وابسته به عمر نظام است و مصرف داخلی دارد.
هر چه از ۱۹فروردین ۹۸ که لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران اعلام شد، فاصله میگیریم، آثار و پیامدهای آن در پهنههای گوناگون بروز میکند. واقعیت این است که اینها هنوز از نتایج سحرند و باید منتظر رخدادهای بسا بیشتری نیز بود.
اگر به اهمیت سرفصلی این لیستگذاری توجه کافی داشته باشیم، بهطور قانونمند باید آثار فراگیر آن را در سیاست جامعه بینالمللی و نیز تحولات داخلی ایران شاهد باشیم. با این لیستگذاری، جهان دارد از یک مدار تکراری سه دههٔ پیشین نسبت به نظام آخوندی فاصله میگیرد. اگر سیاست مماشات و استمالت به قدمت سه دهه انبوهی آثار مخرب بر حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقبشر، معیشت و محیطزیست ایران گذاشته است، لاجرم با محدود و در نهایت مسدود شدن آن باید شاهد نتایج قانونمند این تغییر و تحول سرفصلی و بینظیر بود.
با رسمیت یافتن و قانونی شدن لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران از جانب وزارتخارجه آمریکا، شاهد نخستین واکنش از جانب اینستاگرام و توئیتر نسبت به فرماندهان سپاه بودیم. خبرگزاریهای رسمی نظام آخوندی در ۲۷فروردین این خبر را گزارش کردند: «درست یک روز پس از آنکه آمریکا بهطور رسمی، بخشی از نیروهای نظامی ما را وارد لیست گروههای تروریستی خود کرد، یک به یک صفحات مجازی که بهنحوی سپاه پاسداران را تبلیغ کردهاند، در حال مسدود شدن است. تا لحظه تنظیم این خبر بیش از ۲۰حساب کاربری منسوب به چهرههای نظامی، سیاسی که نامی از سپاه در آن بود، مسدود شدهاند».
این واکنش خبرگزاریهای رژیم بعد از آن بود که کمپانی اینستاگرام در آغاز بروز آثار لیستگذاری سپاه پاسداران، حسابهای محمدعلی جعفری، قاسم سلیمانی، باقری(رئیس کل نیروهای مسلح رژیم) و چند فرمانده دیگر سپاه را بست.
آنچه که در صفحات مجازی تا زمان نوشتن این یادداشت شاهد بودیم، این اقدام مورد اقبال گستردهٔ مردم ایران واقع شد و در تکثیر و انتشار وسیع خبر آن، همبسته عمل کردند و کوشا بودند.
واقعیت این است که مردم ایران بیشترین منافع را از این تحول مهم دارند و از پیامدهای آتی آن هم علیه حاکمیت ولایت فقیه، بهغایت استقبال میکنند. مردم ایران در اصل تحقق این تحول و پیامدهای آن، ترک خوردن و در نهایت درهم ریختن سیاست مماشات و استمالت با مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران را میبینند و انتظار میکشند؛ سیاستی که بیشترین عواقب و زیان و تلخکامیهایش را مردم محروم ایران تحمل کردند و بهای سنگینش را پرداختند.
بروز یک به یک آثار لیستگذاری سپاه پاسدارن مبین ظهور یک تعادلقوای جدید به نفع ایران و منافع ملی و تاریخیاش است. این آثار نشان میدهند که رژیم آخوندی تنها در همراهی و حمایت و استمالت یک سیاست مماشات در بیرون خودش میتواند در تعادلقوای سیاسی حضور پیدا کند. نیروهای جنایتکارش در داخل و خارج ایران هم با پشتوانهٔ همین سیاست مماشات میتوانستند آن حجم از افسارگسیختگی در جنایت را جزو رفتار طبیعیشان جلوه دهند.
واقعیت مهم دیگر در رابطه با دم و بازدمهای تعادلقوای سیاسی این رژیم که مقاومت ایران سالها سال بر آن انگشت گذاشته این است که این رژیم جز زبان زور، هیچ زبان دیگری برایش قابل فهم نیست. از این رو زبان تعادلقوای برتر را خوب خوب خواهد فهمید. در زیرساخت چنین واکنشی باید به ساختار آخوندی حکومت اشاره کرد که در زمره مفتخورترین موجودات عالم محسوب میشوند. یک مفتخور و زالوی مکندهٔ خون و حیات مردم، از قضا چون هیچ پایه و بنیادی در هویت متعالی انسانی ندارد، بسیار تعادل قوایی و دمدمی مزاج و مصلحتگرا و پراگماتیست است.
بیشک با ظهور بیشتری از آثار لیستگذاری سپاه پاسداران، این تحول مهم در گردش تندبادهای بیشتری قرار خواهد گرفت و نشانهها و پیامدهای عمیقتری را علیه حاکمیت ولایت فقیه رقم خواهد زد. همبستگی و پویایی و کوشایی ایرانیان در این سرفصل مهم و فرصت نادر تاریخی، بیشترین نقش و آثار را بر تبدیل این تحول به جانب سپیدهدم خجستهٔ آزادی خواهد داشت...