امروز بر کمتر کسی پوشیده است که هیولای ولایت در تهران، برای سد بستن در برابر قیام و مقاومت و حفظ و بقای خود، بهتروریسم و جنگافروزی نیاز دارد. رژیمی که از روز نخست با داعیه دروغین دین پناهی و شعارهای «فتح قدس از طریق کربلا» و «جنگ جنگ تا پیروزی» بهمیدان آمد.
در برابر این هیولای جنگافروز ارتجاعی، مجاهدین خلق ایران از همان آغاز و در بحبوحهٔ تنوره کشیدن خمینی که بسیاری را مرعوب کرده بود، با شعارهای «مرگ بر ارتجاع» و «صلح صلح، آزادی» صفآرایی کردند. نیرویی که در مسیر «صلح و آزادی» و برای درهمشکستن ماشین جنگی خمینی، ارتش آزادیبخش ملی را تأسیس کرد و سرانجام تنور جنگ ضدمیهنی را گل گرفت.
پایداری ۱۴ساله مجاهدین در اشرف و لیبرتی هم در ادامهٔ همین مسیر استراتژیکی و سد بستن در برابر ارتجاع هار آخوندها بود که خود را برندهٔ جنگ و اشغال عراق توسط آمریکا میدانستند و از سیاست مماشات و نادیده گرفتن این تهدید جهانی به رذیلانهترین صورت بهرهبرداری میکردند.
رژیم آخوندی با دهها حملهٔ تروریستی و موشکی و با شکنجهٔ شبانهروزی با بیش از سیصد بلندگو و با حملات جنگی و زرهی با تمام قوا تلاش کرد تا در فرصت به دست آمده این نیروی انقلابی را که پیشتار و تضمین پیروزی خیزشها و قیامهای مردم ایران بود از میان بردارد.
موشکباران لیبرتی در ۷آبان ۱۳۹۴ - که امروز هشتمین سالگرد آن است- یکی از همین حملات جنایتکارانه علیه مجاهدان بیسلاح و محاصره شده در لیبرتی بود؛ پایگاهی در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد که از بهمن ۱۳۹۰ اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، بهعنوان «پناهندگان تحت حمایت سازمان ملل متحد» و با تضمینهای محکم سازمان ملل و دولت آمریکا، از اشرف جابهجا و در آن مستقر شده بودند. قرار بود این قرارگاه مکانی امن برای استقرار موقت مجاهدین باشد. اما از آنجا که نفس حضور مجاهدین و مقاومت ایران، امنیت نظام جلادان را برهم میزد و شعلههای قیام و پایداری را در سراسر میهن روشن نگه میداشت، بارها زیر موشکباران مزدوران نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران قرار گرفت.
در حملهٔ ۷آبان بیش از ۸۰موشک از انواع مختلف بهلیبرتی شلیک شد ۲۴تن از قهرمانان مجاهد بهشهادت رسیدند و صدها نفر مجروح شدند. موشکهایی که توسط صنایع نظامی آخوندها بهشدت تقویت شده بود و گودالهایی عمیق، به قطر ۴ تا ۷ متر ایجاد کرد. شدت انفجارها بهحدی بود که بسیاری از کانکسهای محل استقرار مجاهدین متلاشی شد و بسیاری از دیوارهای حفاظتی سیمانی فرو افتاده و درهم شکست.
بر اثر این حمله جنایتکارانه، ۳۵۷ کانکس، ۱۰سالن اجتماعات، بخشهایی از منابع آب و سوخت و فاضلاب، شبکه آبرسانی، ژنراتورها، سیستم برق، خودروها و وسایل زندگی، بهطور کامل منهدم یا از دور استفاده خارج شد.
این موشکباران ۸روز بعد از آن صورت گرفت که رژیم بهطور رسمی برجام را امضا کرد و خامنهای جنایتکار به موازات بند و بستهای «برجام» و «برشام» خود در پی آن بود که با استفاده از بارندگی و بالا آمدن آب در همه جای لیبرتی و با استفاده از زمانبندی شام مجاهدین، با حمله بسیار سنگین موشکی۷آبان کار مجاهدین را یکسره کند اما به یمن آمادگی و هوشیاری رزمندگان ارتش صلح و آزادی در این هدف شوم خود ناکام ماند.
برخلاف هدف شوم رژیم و از آن جا که پایداری پر رنج و خون مجاهدان اشرفی، در یک مسیر درست و اصولی استراتژیکی صورت گرفته، پیام آن بهطور قانونمند از سوی قیامآفرینان و زندانیان سیاسی در داخل میهن اسیر دریافت شده و الهامبخش و انگیزاننده بوده است.
بلافاصله پس از موشکباران لیبرتی، زندانیان سیاسی زندانهای مرکزی کرج، گوهردشت و اوین با اسم و امضای خود بیانیهیی منتشر کردند که در آن بهرابطهٔ سرکوب و مماشات و جنگافروزی با شکستن دیوار امنیت نظام در شعلههای مقاومت اشاره نمودند. آنها کارزارهای پایداری مجاهدین را «تابلوهای جهتنمای حقیقت و آزادی» توصیف و در بخشی از بیانیه خود به تاریخ ۸ آبان ۹۴ چنین نوشتهاند:
«... این رژیم آدمکش... که امروزه بهعنوان پدر خواندهٔ تروریسم و قتل و کشتار مردم منطقه شناخته میشود... پیش و بیش از هر کس دیگر، اصلیترین خطر و تهدید برای موجودیت خود، یعنی پیشقراولان مقاومت مردمی در برابر خود را، هدف موشکهای کینه توزانه خود قرار میدهد… لاجرم این وظیفه و مسئولیت همین اصلیترین و جدیترین نیروی مقاومت است که با مقاومت و ایستادگی، نقاب از چهره این هیولای آدمکش برداشته، کسانی را که در حال بزک کردن چهرهٔ این هیولا و ابلیس روحانینما هستند و یا عافیتجویانه بهآن تن میدهند را، بهمردم ایران معرفی کنند و در گام بعد بههمهٔ دولتهای مماشاتگر، یادآور شوند، که این کشتارها و جنایت صریحاً (چه در ایران و چه منطقه) روی دیگر سیاست مماشات و دعوت کردن این هیولای خونخوار بهبازی صلح و دوستی است.
درود و سلام بر ۲۴ شهید قهرمان مقاومت سترگ ایران، کسانی که در شرایط پیچیده و مهآلود جهانی و منطقهای، راه را از بیراهه تشخیص داده و در تیرگی و غوغای استبداد و استعمار و عافیتجویی مبتذل روشنفکرانه، پیامبر گونه، تابلوهای جهتنمای حقیقت و آزادی شدند».