هزاران نفر در چندین شهر جهان با تظاهرات حمایتآمیز از مردم غزه، خواهان توقف این جنگ ویرانگر و جنایتهای ناشی از آن شدهاند. دستگاه تبلیغاتی نظام ملایان حاکم بر ایران چه تلاشها که نمیکند تا این مردم را وصل به بهاصطلاح امالقرای اسلام در تهران کند ولی تنفر از این جنگ ــ که فعلاً مردم غزه سپر بلای آن شدهاند ــ بیهیچ تردیدی تنفر از زمینهساز و تدارکاتچی و پشتیبان آن در تهران است.
به ادبیات سیاسی وزیر خارجه کابینهٔ گماشتهٔ خامنهای در باب جنگ جاری دقت کنید؛ ادبیاتی که برملاکنندهٔ نقش و دخالت مستقیم و جنایتکارانهٔ حاکمیت ملایان در دامنزدن و تداوم این جنگ ضدمردمی و ویرانگر است. امیر عبداللهیان روز ۲۴مهر در یک گزارش تلویزیون حکومتی اعلام کرد:
«امروز اگر ما از غزه دفاع نکنیم فردا باید در مقابل این بمبها در بیمارستان کودکان در شهرهای خودمان دفاع بکنیم»!
«ما» یعنی کی؟ چرا «دفاع در شهرهای» ایران؟
ما یعنی اتاق فکر جنگافروز نظام آخوندی که شیشهٔ عمر نظام را با بحرانزایی از طریق حداکثر جنایت حفظ میکنند.
منظور از «دفاع در شهرهای خودمان»، یعنی جنگ واقعی و حقیقی میان مردم ایران با تمامیت حاکمیت آخوندی که برای سرپوش نهادن و بهتعویق انداختن آن، ماشین جنایت جنگی در بلاد دیگر راه انداختن.
در ادامه این ادبیات سیاسی، بسیار جالب است که ادبیات طابقالنعل بالنعل نظام ملایان را از زبان مهرهٔ نظام در حزبالشیطان لبنان نقل میکند. دقت کنید:
«سید حسن نصرالله تعبیر بسیار دقیقی داشتند؛ گفتند اگر امروز ما اقدام پیشدستانه بهعنوان حزبالله در لبنان نکنیم، در صورت ضرورت فردا باید در بیروت با رژیم صهیونیستی و عوامل اسراییل و نظامیان اسراییل بجنگیم».
از این واضحتر، چگونه میتوان به نقش خود و نیابتیهای نانخور و وابسته و هماهنگ با خود در کورهٔ جنایات جنگی دمید؛ کورهیی که یکی از اصلیترین سوختبارهای آن، مذهبی و مسلمان و یهودی کردن این جنگ است.
یادآوری میشود که منظور از اظهارات خامنهای و هم امیر عبداللهیان مبنی بر بستن خط جبههٔ جنگ در کشورهای دیگر، کشتار حداکثر از مردمان آن کشورها بهدست نیروهای سپاه قدس و نیابتیهای نانخور نظام میباشد. هزینههای ارزیِ میلیاردی از جیب و سفرهٔ مردم ایران و جنایات ضدانسانیِ میلیونی در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن، نشانیهای این خط بستن در کشورهای دیگر برای حفظ نظام هستند.
اکثریت مردم ایران یقین دارند که خامنهای و اتاق فکر نظام پلید ملایان همواره در فکر منتقل کردن زمین جنگ واقعی با حاکمیت از کف خیابانهای ایران به خارج ایران، خاصه در کشورهای مسلمان هستند. این همه کوبیدن بر طبل استقبال از جنگ و جنایات آن، از کجا ناشی میشود؟ بیسبب نبود که یک کارگزار نظام بهنام جواد مظفر اعتراف میکرد که «تنها طرفی که از شروع جنگ و گرفتن سالگردهای آن استقبال میکرد، ما بودیم».
همین جنگافروزی و از قبل آن نان سلطه، صدارت، قدرت و چپاول خوردن را ــ که در ذات و ماهیت این نظام و کارگزارانش هست ــ در آخرین اظهارات ولیفقیه ارتجاع شاهدیم. مردمان غزه سپر بلای جنایت شدهاند، ولیفقیه ارتجاع آخوندی بر طبل جنگافروزی بیشتر با فراخوان به نیابتیهای نظام میکوبد:
«کسی نمیتواند جلوی گروههای مقاومت را برای گسترش جنگ بگیرد»!
آیا این عبارت دقیقاً تداعیکنندهٔ «جنگ نعمت است» خمینی برای پیشبرد شعار صلیبیِ «فتح قدس از طریق کربلا» نیست؟
مسؤلیت ملی، میهنی و انسانی هر ایرانی شریف ایجاب میکند و فراخوان میدهد که هوشیاری و روشنگری در افشای نقش خطدهنده، هماهنگکننده، پشتیبانیکننده و تداومدهندهٔ جنگ جاری توسط اتاق فکر نظام ولایت فقیه، وظیفهٔ مبرم کنونی برای هر چه بیشتر به میدان آوردن ایرانیان برای مقابله با آن است. این مسئولیت ربط مستقیم به مبارزه و تکاپو و فعالیت ملی و مردمی جهت کندن این غدهٔ بدخیم از پیکر کشورمان دارد.