روز 15اسفند 96 آخوند اژهای معاون و سخنگوی قوه قضاییه به صحنه آمد تا در دیدار با تعدادی از افراد دستچین شده تحت نام دانشجو، به توجیه جنایتهای قضاییه خامنهای بپردازد که نه تنها آماج خشم و غضب مردم است بلکه از جانب باندها و دستجات خود رژیم هم زیر ضرب قرار دارد. اگر چه تلویزیون رژیم تنها قسمتهای کوتاهی از این «دیدار صمیمانه با دانشجویان» را پخش کرد و به سؤالات هم اشاره نکرد و فقط جوابهای اژهای را انعکاس داد اما همینها هم حاوی نکات قابلتوجهی بود. اژهای در این مورد که چرا زندانیان پشت سر هم بهاصطلاح مردمی خودکشی میشوند، به توجیهات مسخره و احمقانهیی که همهٴ دژخیمان به آن متوسل شده و میشوند پرداخت و از جمله گفت: «اولا هر خودکشی سببش این نیست که چون تو زندان بهش سخت میگذرد، خیلی وقتها افراد تشکیلاتی و افرادی که جرم سنگینی دارند، اگر احساس کنند لو میرود، تشکیلات لو میرود، اعضای دیگر لو میروند، خودش مثلاًًً به مشکلات! برمیخورد، بهخاطر اینکه اطلاعاتش لو نرود و کشف نشود خودکشی میکند، بهخاطر سختی بههیچوجه نیستش! در این موردی که اخیراً در رابطه با پروندهیی که معروف شد به محیطزیست یک نفر خودکشی کرد استاد دانشگاه بود، سنی ازش گذشته بود، هیچ سختی زندان توش نبوده، یعنی همانها هم که شما میگویید بهشون خوش میگذرد، همانجا بوده دیگه، یعنی هیچ چیز فشاری در زندان از نظر غذا، از نظر بهداشت، از نظر دارو، هیچی هیچی برای این نبوده، الآن هم خود بنده نمیدانم که بر چه اساس چه انگیزهیی این کار را کرده، چون افرادی که خودکشی میکنند بعد خوب یک چیزی را یاداشت میکنند میگذارند، یک صدایی از خودشون ضبط میکنند به یک کسی یک چیزی میگویند، چنین چیزی هم تا حالا کشف نشده، بنابراین پس همه خودکشیها بهخاطر فشار زندان نیست».
اژهای دژخیم ماهری است اما شیادی است ناشی. این اظهارات را در حالی مرتکب شده که پیش از او برخی ریزشیهای نظام اذعان کرده بودند محلی که کاووس سیدامامی «خودکشی شده» مطلقاً چنین امکانی برای زندانی وجود ندارد و همه چیز تحت کنترل دژخیمان اطلاعاتی است. این جانی شیاد چنین وانمود میکند که زندانی امکان دفتر و قلم و حتی ضبطصوت هم داشته اما استفاده نکرده است.
ظاهراً یکی از سؤالات از اژهیی هم این بوده است که چرا قوه قضاییه فقط افراد بیچارهیی را که از فرط فقر دست به دزدی میزنند میگیرد و دستشان را قطع میکند ولی کاری به دزدان چندهزار میلیاردی ندارد. وی به پارهیی از دستگیریها در مخاصمات باندی گریز زد و گفت: «یک وقتی میگفتند چرا به آفتابهدزدها میرسید، الآن چه کسانی تو زندان هستند، چه کسانی در رفت و آمد به زندان هستند، خوب کسانی که در نزدیکترین و بالاترین مقامات مسئول هستند، چرا نیستند، ببین عزیز من معاون اول رئیسجمهور بود خوب مگر نرفت تو زندان، مگه تو زندان نیست؟ برادر رئیسجمهور بود مگر تحت تعقیب قرار نگرفت، مگر در حال رسیدگی نیستش؟ اگر معاون رئیس اول نبود، مگر چند ماه الآن بازداشت نیستش؟».
ظاهراً در پاسخ به شیادی اژهای گفته شده که این دانهدرشتهایی که زندانی شدهاند که اکثراًً در مرخصی هستند تازه زندانشان هم که زندان نیست، هتل است! ببینید معاون قوه قضاییه آخوندها در این مورد چی میگوید: «آیا همه در استفاده از امکانات از مرخصی، نمیدانم از آزادی شروط، از بهداشت و نمیدانم از غذا و اینها یکسان هستند یا نیستند، نه من خدمت شما عرض میکنم یکسان نیستند، چرا نیستند به ۲دلیل، یک بعضی پارتیبازی میکنند، یک واقعیت است، دارم عرض میکنم خدمتتون، من دارم اینجا اذعان میکنم، بعضیها حتماً پارتیبازی میکنند، یعنی گاهی وقتها اینجوری نیستش که فرض کنید که واقعاً برای این فرد این امکانات که داده میشود این مقدار مرخصی که به این مقدار این مسائل بله یک مقدارش واقعاً یک مقدارش هست، واقعیتی است نباید باشه، بد است ولی وجود دارد، من این را قبول دارم اما یک بخشیاش هم برادران عزیز دست ما نیستش، فرض کنید از باب سؤال ما برای هر کسی میتوانسته ۳تا وکیل هم بگیره تو پرونده، خوب برای هر کسی میسر نیست خوب این بابا پول یک وکیل گرفتنش هم نداره، حالا چه برسه به ۳تا وکیل».
پس به این ترتیب اگر آدمهای محروم و بیچاره بهخاطر اندک چیزی اعدام میشوند و غارتگران میلیاردی سر و مر و گنده مشغول اموراتشان هستند، بهخاطر وجود یا عدم وجود وکیل است و خلاصه ناشی از اینکه چیزی به اسم «وکیل مدافع» به رژیم تحمیل شده. پس لابد به همین خاطر است که تعداد زیادی از وکلای مدافع در حبسهای طولانیمدت در زندان بهسر میبرند!».
اژهای فراموش کرده بگوید اگر این عنصر مزاحم از «قضا»ی آخوندی حذف شود «عدالت» ولایت فقیهی خیلی سریعتر جاری میشود. همانطور که در تابستان 67 در دادگاههایشان ظرف ۲-۳دقیقه، «عدالت» را جاری میکردند. و در دهه 60 که در اوین از این سوسولبازیهای غربی تحت عنوان وکیل مدافع و این چیزها خبری نبود «قضات شرع» خمینی، چطور شریعت امام منفورشان را با شبی بیش از ۴۰۰حکم جاری میکردند و به ابتکار لاجوردی از برادران مکتبی اهل مجلس و سایر ارگانهای دولتی برای زدن تیر خلاص دعوت میکردند. تا همه با هم به فیض برسند.
اما اینکه اژهای بعد از گذراندن آن دوران خوش تابستان 67 و دهه 60 الآن به این روز افتاده که بهخاطر چند قتل جزیی! ناگزیر است این همه رطب و یابس ببافد، خود از علائم دوران احتضار نظام و فاز سرنگونی است.