728 x 90

نقض حقوق‌بشر در نظام ولایت فقیه؛ پیام هفتادمین محکومیت

هفتادمین قطعنامه ملل متحد در محکومیت نقض حقوق‌بشر در ایران
هفتادمین قطعنامه ملل متحد در محکومیت نقض حقوق‌بشر در ایران

نقض حقوق‌بشر در نظام ولایت فقیه یک امر تصادفی و ناشی از خطای تاکتیکی یا مربوط به بخشی از حاکمیت نیست. به‌عبارت دیگر این‌طور نیست که مأمورانی در قضاییه یا سپاه پاسداران و دوایر امنیتی این رژیم آن را مرتکب شده و دیگر بخش‌های حاکمیت از آن مبرا باشند. این‌گونه نیست که وقتی پرونده‌های نقض مأموران ناقض حقوق‌بشر افشا می‌شود، حاکمیت به‌سرعت دست به محاکمهٔ آنان بزند و فرد یا افراد خاطی را از شاکلهٔ حاکمیت کنار بگذارد. هرگز چنین چیزی در تاریخچهٔ این حاکمیت رخ نداده است. داده‌های موجود عکس آن را نشان می‌دهند. هر گاه مهره‌هایی از حاکمیت به نقض حقوق‌بشر متهم شده‌اند، قدر و قیمت آنان برای دستگاه سرکوب بالاتر رفته و مناصب مهم‌تری را اشغال کرده‌اند. پتانسیل جنایت‌آفرینی، آنها را به آلاف و الوف بیشتر رسانده است.

این حاکمیت هرگز نپذیرفته است که حقوق مسلم انسان‌ها را در قلمرو حکمرانی خود نقض کرده است. هیچ نهاد مستقل را در ایران نمی‌توانیم بیابیم که چنین موضوعی را پیگیری کرده و نسبت به آن هشدار داده باشد؛ زیرا بلافاصله سروکارش با دستگاه تفتیش و استنطاق و بگیر‌وببند می‌افتد و سر از شکنجه‌گاه و اتاق‌های کشتار این رژیم درمی‌آورد.

 

بریدن و داغ کردن انسان!

دیدگاه خمینی در مورد انسان از ابتدای به‌قدرت رسیدن تاکنون مبنای عمل قضاییه‌ٔ جلادان بوده است. خمینی در ۱۴بهمن۶۳ این دیدگاه را در یک جمله‌ٔ تکان‌دهنده این‌چنین بیان کرد:

«آدم گاهی درست نمی‌شود، مگر این‌که ببرند و داغ کنند تا درست بشود. با اشخاصی که بر‌خلاف این هستند، آنها را بکشید و بزنید، حبس کنید».

او در مواجهه با اعلامیه‌ٔ جهانی حقوق‌بشر، آن را به سخره می‌گیرد تا بتواند با تخطئه این حقوق جهان‌شمول، در نقض بی‌مانع حقوق‌بشر دست بازداشته باشد.

«این‌ها می‌گویند آزادند بشر! برای تخدیر توده‌ها، که حالا دیگر نمی‌شود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که می‌گذرانند، که یکی‌اش هم همین اعلامیه حقوق‌بشر است... این اغفال است؛ افیون است این برای توده‌ها، برای مردم» (صحیفه‌ٔ خمینی. ج۳ ص۳۳۲).

بنابراین نقض حقوق‌بشر در این حاکمیت ریشه‌های فلسفی و وجودشناسانه دارد یا لااقل با توسل به آن توجیه و تئوریزه می‌شود.

 

حقوق بشر بومی!

تئوریسینهای این رژیم حقوق‌بشر را دارای خاستگاهی سکولاریستی می‌دانند و با وقاحت تمام می‌گویند باید حقوق‌بشر را با «فرهنگ بومی» [بخوانید قوانین ولایت فقیه] بازتعریف کرد (۱).

ببینید خامنه‌ای در مورد حقوق‌بشر چه می‌گوید:

«حقوق بشر در تمدن غرب و فرهنگ غرب، غیر از حقوق‌بشر در فرهنگ اسلامی است... حقوق‌بشر در اسلام به‌معنای حقوق فردی بی‌حد و اندازه نیست. در اسلام مقرراتی هست. متقابلاٌ حقوق بشر این حق را هم به‌طور ضمنی به انسان‌ها داده است (۲مرداد۱۳۷۴).

او به‌کرات همین اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر را «حقوق بشر آمریکایی!» خوانده است. از این جالب‌تر دفاع از اعدام با سس حقوق‌بشر است. باور کردنی نیست ولی واقعی است.

«اگر ما به فلسفه و حکمت قصاص دقت کنیم می‌بینیم که اولاً قصاص نکردن مخالف حقوق بشر است؛ زیرا اگر قاتل اعدام نشود و تنها به زندان محکوم گردد، چه بسا بعد از مدتی مشمول عفو شود و یا فرار کند و یا با ضمانت، آزاد شود و دوباره دست به‌قتل و جنایت بزند، پس این کار، تشویق قاتل به جنایت است. ثانیا اگر قصاص مخالف حقوق‌بشر است، پس اعدام نیز در هیچ مورد نباید اجرا شود... اگر این‌ها را مخالف حقوق انسان بدانیم معنایش این است که اصلاً مجازاتی نباشد» (خامنه‌ای. درس خارج فقه. ۶مهر ۱۳۷۸).

 

پیام هفتادمین قطعنامه

پیام تصویب هفتادمین قطعنامه ملل متحد در محکومیت نقض حقوق‌بشر در ایران این واقعیت تکان‌دهنده را برجسته می‌کند که فاشیسم دینی هرگز سر سازگاری با دنیای مدرن ندارد. جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی ناشی از طینت ضدبشری آن است. به‌قول خانم مریم رجوی «هر چند این قطعنامه تنها بخشی از جنایات بیشمار استبداد قرون‌وسطایی حاکم بر ایران، از جمله موج فزاینده اعدامها و سرکوب خونین قیام ۱۴۰۱، را برشمرده است، با این‌حال به‌خوبی بیانگر این واقعیت است که این رژیم کمترین ارزشی برای اصول و معیارهای به‌رسمیت شناخته شده حقوق بشری، از جمله حق حیات، آزادی بیان، آزادی تجمعات، حقوق اقلیتهای قومی و دینی، حقوق زنان و حق دادرسی عادلانه قائل نیست و آنها را مستمراً و به وخیم‌ترین شکل نقض می‌کند».

علاوه بر آن، پیام هفتادمین محکومیت این است که این رژیم با استفاده از چشم‌پوشی دولتها و سیاست کثیف مماشات توانسته است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران ادامه دهد. جهان اکنون در برابر این وضعیت مسئول است و باید به آن خاتمه دهد.

آری، «پس از ۷۰بار محکومیت توسط ملل متحد، زمان آن فرا رسیده است که جامعه بین‌المللی با اتخاذ یک سیاست قاطع، رژیم آخوندی را از جامعه بین‌المللی طرد و پرونده فاجعه‌بار نقض حقوق‌بشر در ایران را به شورای امنیت ملل متحد ارجاع دهد و سردمداران این رژیم از جمله خامنه‌ای، رئیسی، اژه‌ای و قالیباف به‌خاطر چهار دهه جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی در برابر عدالت قرار گیرند».

این فراخوانی از سوی مقاومت ایران برای دفاع از قربانیان چهل‌واندی سالهٔ این رژیم در داخل و خارج کشور است.

 

پانوشت:

(۱) به همین دلیل نظام ولایت فقیه مدعی یک حقوق‌بشر من درآوردی است و برای آن نیز در قوه قضاییه ستادی به نام «حقوق بشر» تشکیل داده است. فلسفهٔ وجودی این ستاد، تئوریزه کردن احکام شکنجه و اعدام در نظام قصابان و محکوم کردن قطعنامه‌های نقض حقوق‌بشر این ر‌ژیم در سازمان ملل است!

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9a91ade6-b271-4207-837c-b04c9e2b68a1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات