رژیم آخوندی در حضیض بحرانهایی که از درون و بیرون احاطهاش کردهاند، اقدام به برگزاری نمایش رنگباختهٔ سالانهای تحت عنوان فریبکارانهٔ «وحدت اسلامی»، اما با محتوای تفرقهاندازی و صدور ارتجاع و تررویسم در منطقه برگزار کرد. در این کنفرانس که بنا به ادعای رژیم یکصد تن از مزدوران رژیم از کشورهای مختلف جهان شرکت دارند، آدمکشان بدنامی مانند نوری مالکی که دستانش به خون دهها هزار عراقی آغشته است دیده میشود.
این کنفرانس چه تضادی از رژیم حل میکند؟
چرا در شرایطی که رژیم بهخاطر دخالتهای منطقهیی و بهخاطر اقدامات تروریستیاش در دنیا زیر ذرهبین و زیرضرب قرار دارد، اقدام به جمع کردن مزدوران برونمرزی خود کرده و چنین کنفرانس بدنامی را راه انداخته است؟ به این ترتیب چه تضادی و چه مسألهای را میخواهد حل کند؟ مضمون حرفهای خامنهای و روحانی خطاب به این مزدوران چه بود؟ روحانی با این حرفهای ضد و نقیض چه هدفی داشت و چه پیامی میخواست بدهد؟
و نهایتاً این کنفرانس که رژیم از آن با عبارت بینالمللی اسم میبرد، چه وزن و چه جایگاهی در معادلات منطقهای و بینالمللی دارد؟
وزن سیاسی کنفرانس
این نمایش هیچ وزنی و هیچ جایی در معادلات منطقهای ندارد؛ چرا که متشکل از یک مشت مزدوران جیرهخوار رژیم است که امربر رژیم در سیاستهای تروریستی هستند. شاخص آن هم حضور جنایتکار منفوری مثل نوری مالکی در پنل این کنفرانس است که در میان مردم عراق بهخاطر جنایتهایی که کرده بهشدت منفور است.
در بیوزنی و بیاثری این کنفرانس همین بس که هیچ انعکاسی در رسانهها، بهجز رسانههای خود رژیم نداشته است و رژیم هم از این قضیه خیلی گزیده و آشفته است.
اینک باید دید چرا رژیم در این شرایط و در حالی که باید روی بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گریبانگیرش متمرکز باشد، برای برگزاری چنین نمایشی که نقشی هم در تعادلقوا ندارد، چنین هزینهای بهلحاظ سیاسی میپردازد؟
کنفرانس نمایشی برای پوشاندن بحران
از قضا درست بهخاطر همین بحرانهاست که ناچار است به چنین نمایشهایی مبادرت کند. در چنین شرایطی مزدورانش به کلی روحیه خود را باختهاند و در حال ریزش هستند. هم مزدوران داخلی و هم مزدوران برونمرزی! و رژیم برای حفظ آنها بیشازپیش به چنین نمایشهایی نیاز دارد تا با این رجزخوانیها وانمود کند هنوز گویا رمقی دارد. در حالی که بهعنوان نمونه در قبال ۲۰۰حمله هوایی که طی ماههای اخیر به نیروهایش در سوریه شد، رژیم نتوانست و جرأت نکرد حتی به یکی از آنها واکنش نشان بدهد و بدتر آن که حتی لام تا کام دهان هم باز نکرد تا دجال بازی کند!
هزینه سیاسی کنفرانس
اما این اقدامی که برای حفظ روحیهٔ نیروهایش میکند بهلحاظ سیاسی برایش بسیار پرخرج و پرهزینه است.
اولا اینکه نشان میدهد این رژیم تا روز آخر از سرکوب و اعدام در داخل و تروریسم و صدور ارتجاع در خارج دست برنخواهد داشت.
ثانیاً نشان میدهد در شرایطی که کشاورزان به جان آمده در اصفهان با نیروهای سرکوبگر رژیم درگیر میشوند و با لودر محل پمپاژ آبی را که عوامل رژیم از کشاورزان غارت کردهاند تخریب میکنند و در حالی که ۳هفته است کارگران هفتتپه برای حقوق معوقهٔ خود در اعتصاب هستند و کارگران فولاد اهواز ۲هفته است مستمراً در اعتصاب بهسر میبرند و که بر اثر اعتراضات کارگران و اقشار مختلف مردم زمین زیر پای آخوندها به لرزه درآمده، اما باز هم رژیم بودجه و ثروت مردم ایران را صرف تروریسم خودش و پرواربندی مزدورانش میکند.
به این خاطر است که مقاومت ایران اصرار میورزد که پولی که از بابت صدور نفت یا سایر کالاها به دست میآید باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران بهویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود. در غیر این صورت خامنهای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به عراق و سوریه و یمن و لبنان سرازیر میکند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پرتر از همیشه میکند.
تاملی در حرفهای خامنهای و روحانی در کنفرانس
مضمون و پیام حرفها و سخنرانیهای خامنهای و روحانی خطاب به شرکتکنندگان این کنفرانس چه بود؟
حرفهای آنها همانطور که در این گزارش هم آمده بود کاملاً متناقض و ضد و نقیض بود تا جایی که صدای مهرههای خود رژیم را همچنان که دیدیم درآورده است. این ضد و نقیض گویی حاکی از بنبست و تناقض رژیم در سیاست خارجی است:
از طرفی میخواهد با منطقه روابط دوستانه یا لااقل روابط عادی داشته باشد،
اما در عینحال بهخاطر مطامع دخالتجویانه خود در منطقه و برای حفظ نیروهایش نمیتواند دست از رقابت و دشمنی با عربستان و سایر دولتهای منطقه بردارد.
از طرف دیگر حرفهای روحانی بیانگر این بود که رژیم ضدبشری و ارتجاعی حاکم بر میهنمان بر استبداد مذهبی و ولایت فقیه استوار است و تمامی دستهبندیهای درونی آن، از جمله باند اصلاحطلب، در سرکوب مردم، ترور مخالفان و صدور ارتجاع و بنیادگرایی اشتراک نظر و اشتراک منافع دارند و تا آن جا که به مقابله با خواستهای دموکراتیک و ترقیخواهانه مردم ایران برمیگردد، هیچ تضادی با یکدیگر ندارند.
نتیجه نمایش
و اینگونه است که ناظران بیشازپیش به این نکته پیمیبرند که رژیم در چه بحران عمیقی فرو رفته است! بحرانی که حتی نمایش قدرتش تبدیل به افشای ضعفها و ناتوانیهایش میشود!